به گزارش خبرگزاری کردپرس، بهروز بوچاني، سال 2012 سوار بر قايقي نامطمئن در آرزوي زندگي و زيستي بهتر، همراه با ديگر پناهجويان خود را به اقيانوس سپرد تا او را به استراليا برساند. قايقش در طي مسير، درهم شكست و نزديك بود كه در اقيانوس غرق شود. او به هر روي، به استراليا رسيد اما چون مهاجر غيرقانوني بود به كمپ جزيرهي مانوس فرستاده شد؛ جايي كه ساكنانش خود را در زنداني مييابند كه اميد رهايي از آن دشوار است.
در بارهي بوچاني و كتابش، صاحبنظران و منتقدان چنين نوشتهاند:
«حضور دایمی مسئولان اردوگاه یا بهقول بوچانی زندانبانها، تقابل او با اهالی بومی جزیره که از نگاه بوچانی آزادترین مردمانند، حصارهای آهنی، گرسنگی، صفهای طولانی اردوگاه، وضعیت نامناسب بهداشت توالتها و حمامها، همه و همه زندگی در فضای ایزوله «زندان مانوس» را برای بوچانی و دیگرانی که به امید آزادی بهاجبار در این جزیره فرود آمدهاند، غیرقابلتحمل کرده است؛ فضایی که از نظر بوچانی شخصیت و سوژه فردی پناهجویان (زندانیان) را رفتهرفته و عمیقا دگرگون میکند.»
«روایت خطی، که در برخی فصلها کسلکننده، طولانی و کلیشهای جلوه میکند، ما را در مواجهه با تجربهای بیواسطه از فضای ایزوله زندان مانوس و در برابر تفسیر بوچانی از چنین وضعیتی قرار میدهد؛ تفسیری که از نظریه فمینیستی اربابسالاری (Kyriarchy) برخاسته است و در جایجای متن به آن اشاره میشود، نظریهای که نقشی محوری دارد در تبیین روایت بوچانی و دیدگاههای او در زندانی که در آن زندانی است.»
« کتاب بوچانی بر آن است تا تصویری از انسان در بند، تبعیض، خشونت نظاممند و مفهوم ساختگی مرز ارائه کند. این کتاب بیش از هر چیز حاصل پروژهای جمعی است، اثری که هرچند نام بوچانی را در جایگاه ناظر اول فضای مانوس یدک میکشد، اما حاصل کار بوچانی و همفکری او با مترجمها، فعالان اجتماعی، نویسندگان و ناشر در اندیشیدن به موقعیتی خاص و ضرورت پرداختن به آن است، پروژهای که روند آن از آغاز در فیسبوک و واتساپ تا اتمام، با یادآوری همراهی و قدردانی از تاثیر بهسزای مترجمها، یاران بوچانی و فعالان اجتماعی سخاوتمندانه با قلم مترجم کار در ابتدای اثر به رشته تحریر درآمده است.»
بهروز بوچاني، زادگاهش روستای آبهر بدره، واقع در استان ايلام است. او به عبارتي روشنتر ايلامي است و به قول معروف «فرزند ايلام» است؛ اصطلاحي كه اهالي رسانه براي معرفي و بيان افتخارآميز يك ايلامي به كار ميگيرند.
او تحصيلاتش را تا مقطع كارشناسي ارشد جغرافياي سياسي از دانشگاه تربيت مدرس دنبال كرده و در دوران دانشآموزي و دانشجويي جزو افراد باهوش و كوشا محسوب ميشده است.
خودش در مصاحبهاي گفته است كه در ايران داستان كوتاه مينوشته و به كار روزنامه نگاري مشغول بوده و با روزنامهي اعتماد و قانون همكاري داشته و مطالبي را در آن جرايد منتشر كرده است.
در اين مصاحبه، بوچاني علاقهمندي خود را به زبان و ادب كردي ابراز داشته و گفته است كه ديوان شاكه و خانمنصور و غلام رضاخان ارکوازی را مطالعه ميكرده و شعر جوانترها را هم از نظر ميگذرانده است. اما پيداست كه در بطن فعاليتهاي فرهنگي كُردي در ايلام نبوده و بعضاً اطلاعات غيرمستندي را ارائه كرده، از جمله اينكه گفته، زماني كه او جواني 22 ساله بوده، يعني حدوداً 12، 13 سال پيش در ايلام كمتر از 50 نفر ميتوانستهاند نامشان را به كُردي بنويسند كه پيداست اين سخن درست نيست و در آن زمان، شعر و آموزش كردي بسيار فراتر از اين بوده است. اما در ادامه گفته است كه :« سرمایههای فکری ایلام دارند روی بحث زبان کُردی کار میکنند. در حال حاضر ما میبینیم که ایلام واقعا تغییر کرده است. امیدارم این ادامه پیدا کند.»
بهروز بوچاني، نمودي از استعداد و خلاقيت بروزيافتهي فرزندان ايلام است و چنانچه اين استعدادها مورد توجه قرار گيرند ميتوانند در سرزمين مادريشان هم شكوفا شوند، بيآنگه ناگزير باشند سرگذشت غمبارشان را در اردوگاههاي رنج و غربت، بر صفحات مجازي جاري سازند.
* شاعر و ادیب ایلامی
نظر شما