دو جناح اصلی در عرصه سیاسی ایران همواره با فراز و فرودهای خاصی هسته ها و مراکز قدرت سیاسی و نهادهای اجرایی این کشور را در اختیار داشته و طی 22 سال اخیر در مقاطع مختلف دو بازیگردان اصلی عرصه سیاست کشور بوده اند. با نزدیک شدن به موسم انتخابات و کارزارهای انتخاباتی، تلاش های هر یک از این دو گروه در جهت پیشبرد گفتمان سیاسی خود اوج می گیرد. خبرگزاری کردپرس کوشیده است در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی با حفظ رویه بی طرفی و پرهیز از موضعگیری سیاسی و با تمرکز بر مناطق کردنشین ایران، گزارشی از نحوه عملکرد، نقاط ضعف و نقاط قوت دو جریان سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا را در قالب پرونده ای مدون گرد آورد. بدین منظور، سلسله گفتگوهایی با شخصیت های برجسته، صاحبنظران، فعالان اجتماعی و سیاسی و روزنامه نگاران مطرح، انجام داده تا به طبقه بندی و ارائه گزارشی منسجم از آرای مطرح در باب پروسه سیاسی و عملکرد دو جناح سیاسی در ایران، با محوریت مناطق کردنشین بپردازد. کردپرس در گفتگوی حاضر که با عبدالله سهرابی فعال سیاسی و نماینده ادوار مجلس به بررسی این موضوعات پرداخته است که می خوانید:
بسیاری از اصلاح طلبان در گفته های اخیر خود ادعای این را دارند که اصول گرایان فاقد برنامه مشخص و جامعی برای خروج از مشکلاتی که از لحاظ سیاسی و اقتصادی بر کشور حاکم شده، هستند شما این گفته ها را چطور ارزیابی می کنید؟
آنچه که مسلم است این است که هم اصلاح طلبان و هم اصول گرایان در شرایط موجود فاقد راهبرد و استراتژی و اهداف بلندمدت هستند. آنها حتی در برنامه میان مدت و اهداف کوتاه مدت هم دچار بحران هستند چرا که تحت شرایط مبهمی قرار دارند و مسیر مشخصی ندارند. تأیید می کنم که اصول گرایان فاقد استراتژی و برنامه بلند مدت هستند و خود اصلاح طلبان هم همین وضعیت را دارند.
هیچکدام برنامه میان مدت و بلند مدت ارایه نکرده اند. اساساً در دوره های قبل انتخابات ریاست جمهوری و به خصوص مجلس هم ما دچار چنین رویکردی بودیم. من فکر می کنم همه این ها صرف نظر از بحران های داخلی و خارجی ناشی از تحریم، نارضایتی عمومی و گرانی، بیشتر ریشه در عدم شکل گیری فرهنگ تحزب و عدم کانالیزه شدن کارها و در فقدان احزاب شناسنامه دار است. این اجزاب شناسنامه دار هستند که می توانند با برنامه مشخص و مدون تکلیف جامعه و رأی دهندگان را مشخص کنند که به چه سمت و سویی بروند و کدام برنامه و سیاست را انتخاب کنند. اما جامعه ما فاقد احزاب شناسنامه دار است. در هر دو جناج اصلاح طلب و اصول گرا، این خلاء اساسی موجب می شود برنامه مدونی ارائه نشود و بیشتر فرد مطرح است و اگر لیستی هم ارائه می شود این لیست ناهمگون و نامتوازن و بدون سنخیت و بدون اشتراک در اهداف و استراتژی و مسیر است.
برخی از اصلاح طلبان ادعای این را هم دارند که به دلیلی عدم تأثیرگذاری مجلس در تصمیم های کلان مملکت است که به مشارکت حداقلی روی آورده اند. شما این را چطور ارزیابی می کنید؟ آیا به همین ضعف خود در پایگاه های اجتماعی باز می گردد در مقایسه با اصول گرایان یا خیر شما هم قایل به عدم تأثیرگذاری مجلس در تصمیم گذاری های کلان هستید؟
هردو گزاره مطرح شده در سئوال شما درست است. ببینید یک معلول ممکن است علت های متفاوتی داشته باشد و یکی از علت ها همین عدم اختیارات کامل مجلس است که در گزینه گرانی بنزین هم اثبات شد. خود اصلاح طلبان هم که اکثریت را هم دارند، اتفاقاً مهمترین عامل تضعیف مجلس هستند. چرا که مجلس فعلی اصلاح طلب و از لیست امید هستند حالا صرف نظر از اینکه چگونه این لیست بالا آمد خود بحث دیگری است اما به طور کلی خود نمایندگان هرکدام در تقویت جایگاه مجلس نقش دارند و خود اصلاح طلبان هم در تضعیف جایگاه مجلس نقش اساسی داشته اند. البته عوامل خارج از مجلس هم مانند همین تصمیمات رؤسای سه قوه این هم مضاف بر علت جایگاه مجلس را به طور فاحشی تنزل داده که مجلس در رأس امور است و اینکه مجلس خانه ملت است را زیر سؤال برده و تردید ندارم خود اصلاح طلبان خصوصاً در دوره جاری و به طور مشخص لیست امید، یک عامل بسیار اثرگذار در کاهش اعتبار مجلس و یأس و ناامیدی مردم از عملکرد مجلس فعلی است.
شما خود نماینده ادوار مردم شهرستان مریوان بوده اید و تجربه حضور در این نهاد قانون گذار را داشتید. پیشنهاد شما چیست. چه راهکاری می بینید این ضعف جبران شود آیا هیچ راهکاری با این نگرش فعلی وجود دارد؟
متأسفانه در این مقطع دیگر نه. چرا که در اجرا قرار گرفتیم و به هر حال ترکیب کاندیداها مشخص شده نمی توانم برای این دوره راهکار ارائه دهم اما همان طور که از قبل هم در گفته ها و نوشته هایم عرض کردم و البته آگاهان سیاسی و کارشناسان همیشه اذعان می کنند و آزمونی است که در طول تاریخ در سراسر جهان و در کشورهای پیشرفته اثبات شده؛ مهم ترین راهکار این است که انتخاباتی آزاد با مشارکت وسیع با حضور سلایق و افکار متفاوت که مردم رغبت پیدا کنند که نخبگان و کاندیداهای اصلح را پیدا کرده و در چنین شرایطی خروجی این انتخابات قطعاً مجلسی قوی از نظر کارشناسی و مجلسی با پشتوانه مردمی و در نتیجه این مجلس می تواند یک مجلسی باشد که رأس امور و خانه ملت بوده و خروجی آن می تواند در بلندمدت و کوتاه مدت امید را به جامعه تزریق کند و مسیرها را با دید کارشناسی بر پایه منافع و امنیت ملی پیش ببرد.
من به شدت اینجا مخالف این هستم که فکر شود اگر انتخابات آزاد باشد فکرهای متفاوتی بیاید به مجلس و به امنیت ملی ضربه می زند، بنده قطعاً این را رد می کنم چرا که کسی که به انتخابات می آید براساس قانون اساسی می آید و آنجا اعلام می کند اصول قانون را می پذیرد و در قالب نظام کار می کند اگر در دوره های گذشته و حال و آینده با این رویکرد کار می شد اعتبار مجلس بر می گشت و قطار خارج شده از ریل به جای خود باز می گشت. نقص های قانون انتخابات موجب شده خیلی از نخبگان در دوره های اخیر به دلیل همین ساز و کار و فرآیند انتخابات اصلاً جرئت نکنند در صحنه حضور داشته باشند و همین باعث شده کسانی بیایند که شرایط لازم را نداشته باشند و در نتیجه حتی خود مسئولان نظام و خود ناظرین انتخابات و خود شورای نگهبان منتقد همین مجلس می شود در حالی که اگر رابطه علل و معلولی بررسی و ریشه یابی شود این مجلس خروجی انتخابات است و حالا برگردید که این انتخابات چه نقص هایی داشته اگر اینجوری باشد قطعاً من خودم به عنوان کسی که از ابتدا تا انتها در همه انتخابات حضور داشتم چرا که اعتقاد راسخ داشته ام باید با روش های دموکراتیک و از طریق صندوق های رأی مشارکت کرد و این مصداق استراتژی برد- برد هم برای نظام و هم برای ملت است که متأسفانه کار به جایی رسید که من و امثال من شرایط را مهیا ندیدیم که حضور پیدا کنیم و باید آسیب شناسی شود که برگردند و ببینند چه مواردی موجب شده چنین مجلسی داشته باشیم و چرا زیر سؤال هستند هم از ناحیه مردم و خود دستگاه های اجرایی و نظارتی.
می دانیم که مسئله کردها یکی از مسایل مطرح در حوزه قومیت است و کردها در انتخابات حضور مؤثری داشتند و در این چند سال اگرچه برخوردهای شایسته ای با مسئله اقوام و به ویژه کردها در هر دو جریان نشده اما بسیاری قایل به این هستند که گشایش های نسبی دموکراتیکی در دولت های اصلاح طلب نسبت به مسئله اقوام هم بوده. ارزیابی شما در این زمینه چیست. نحوه برخورد در مقیاس بزرگتر حاکمیت و نظام با مسئله اقوام و مذاهب و به ویژه کردها چطور بوده است؟
دقیقاً به نکات کلیدی و مهمی در ارتباط با اقوام و به ویژه کردها اشاره کردید. آنچه من اشاره کردم در سؤالات قبل یک بحث ملی بود اما وقتی وارد حوزه اقوام و مذاهب به خصوص کردها می شویم این اولا به طریق اولی و مضاعف مصداق پیدا می کند. همان طور که اشاره کردید دقیقاً کردها از ابتدا تا حالا در همه دوره ها در نظر بگیرید در انتخابات با شوق حضور داشته اند.
به طور کلی استان های کردنشین اگر از نظر اقتصادی و عمرانی و زیربناها در ضعف مضاعف هستند به دلیل اینکه در طول جنگ 8 ساله اندک سرمایه های خود را از دست داده و هرگز جبران نشده و از نظر اقتصادی و بیکاری شاخص ها نشان می دهد در بدترین وضعیت هستند اما از نظر سیاسی و فرهنگی قطعاً معدل بالاتری از جاهای دیگر دارند و به همین دلیل شم سیاسی کُردها مشارکت شان معمولاً آگاهانه هدفمند و مطالبه محور بوده است.
کُردها در انتخابات قبلی مشارکت مشروط داشتند و در دوره روحانی اولین دوره بیانیه حقوق اقوام و مذاهب را داد و ابلاغ کرد و بر اجرای آن تأکید نمود و حتی در دوره اخیر هم بخشی از فعالان سیباسی کردستان مستقیم تأکید داشتند مشارکت در دوره منوط به تصمیم اجرای بیانیه حقوق اقوام است بنابراین مشارکت کُردها فعال و آگاهانه و هدفمند و در سطح وسیع بوده و به قول مسئولان نظام طواف حق کردند و نظام به این افتخار کرده است.
اما همیشه در هر توافق و قراردادی و تفاهم نامه ای دو طرف وجود دارد و تعهد طرفین مشخص است. ما رأی را دادیم اما وعده ها عمل نشد و همیشه این مشارکت بوده از طرف ملت و ما به خاطر اینکه اثبات کنیم به ایران و ایرانی پایبندیم و منافع ملی و امنیت را می خواهیم و ما همه در یک کشتی هستیم و برادری خود را اثبات کنیم و حق خود را بگیریم، رأی دادیم و صندوق ها گواه اند و من الان مورد پرسشم به شدت که حتماً برای منافع خودم کار کرده ام و ما که وساطت کردیم از هر دو طرف زیر سؤالیم. ما کردها همیشه برادری خود را نشان دادیدم و اعتقاد به مشارکت داشتیم و سیاستمان استراتژی برد- برد بوده و همیشه شرکت کردیم اما متأسفانه بعد از انتخابات رها شدیم و به وعده ها عمل نشده و این یک موقعیتی است که امید می رود روزی این مسایل حل و فصل شود.
همین مواردی که گفتید لزوم بازنگری و چاره اندیشی اساسی و عمیقی را پیش چشم می آورد. در آینده نزدیک و به ویژه در آستانه انتخابات جایگاه هردو جریان را چطور ارزیابی می کنید؟
متأسفانه به همان دلایلی که عرض کردم جایگاه هردو جریان در وضعیت مساعد و مناسبی نیست و به خصوص مشکلات اقتصادی و گرانی، مردم را از هر دو جریان تا حدود زیادی مأیوس و ناامید کرده و قطعاً آن رقابت های دو جناح نه تنها برد- برد نبود بلکه باخت- باخت بوده تا حالا و هردو به نظر من تا این مرحله باخته اند هم در سطح ملی و به خصوص در منطقه کردستان و استان های کردنشین هیچ جریانی نتوانسته پاسخگوی تعهدات خود باشد و صداقت و عملکرد قابل قبولی را ارائه بدهد که اکثریت قاطع مردم قانع باشند.
بنابراین وضعیت هر دو را مشابه ارزیابی می کنم با این تفکیک که پیش بینی می شود در این دوره اصلاح طلبان دچار شکست فاحشی بشوند چرا که متکی به رأی مردم و انتخابات بودند و نقطه قوتشان آرای مردم بوده گرچه خیلی ها رد صلاحیت شدند حتی لیست امید هم گرچه بعداً مشخص شد اصلاح طلبان واقعی نبوده اند اما مردم رغبت داشتند و رأی می دادند حال با شرایطی که پیش آمده رأی اصلاح طلبان به شدت کاهش پیدا می کند چرا که افرادی که رأی می دادند از آنان ناامید شده اند. اما در انتخابات نتیجه را برای خود اصول گرایان نه برای اقتصاد و آینده جامعه، بهتر پیش بینی می کنم چون اصول گرایان برعکس اصلاح طلبان یک پایگاه ثابت سنتی آرای خود را گرچه کم اما دارند و چون این آرا را دارند و از طرفی اصلاح طلبان با وضعیتی که پیش آمده که البته معلول علمکرد دولت آقای روحانی است و همان نفس های باقیمانده اصلاح طلبان را هم برید در نتیجه آرا اصلاح طلبان کاهش پیدا می کند و طبیعی است که آرای ثابت اصول گرایان برنده انتخابات شود و در نتیجه در هر حال هر دو جریان با عدم مقبولیت در جامعه روبرو شده اند.
نظر شما