نایسر شهر شود، مردم خوشبخت می شوند؟

سرویس کردستان- مدتی است، موضوع تبدیل شدن ناحیه منفصل شهری نایسر به شهری مستقل در محافل مختلف مطرح شده و ظاهرا وزارت کشور هم با این موضوع موافقت کرده است. مسئله ای که در آستانه نزدیکی به انتخابات مجلس به سوژه ای برای تبلیغات سیاسی هم بدل شده است.

به گزارش خبرگزاری کُردپرس، در میزگردی با حضور دکتر کیومرث ایراندوست، رییس قطب بازآفرینی و بهسازی شهری و دکتر کیومرث حبیبی مدیر گروه شهرسازی دانشگاه کردستان به بررسی مزایا و معایب تبدیل شدن این ناحیه منفصل شهری به یک شهر مستقل پرداخته است که می خوانید:

هر ناحیه منفصل شهری قرار است شهر شود؟

دکتر ایراندوست در ابتدای این میزگرد با بیان اینکه ناحیه منفصل نایسر بنابر شرایطی که داشته، توسعه گسترده ای پیدا کرده و قطعا به عنوان چالشی در حوزه مدیریت شهری در استان کردستان به ویژه شهر سنندج خود را نمایان کرده است، گفت: این مسئله سبب شده است مدیریت شهری برای مقابله با این چالش راهکارهای مختلفی را بررسی کند که چگونه می تواند آن را سامان دهد و بخشی از آن راهکارها منطقی و بخشی غیرمنطقی است.
این استاد مطرح دانشگاه کردستان با بیان اینکه تبدیل سکونتگاه های غیر رسمی به شهر در ایران مسبوق به سابقه است، افزود: اما اتصال و الحاق سکونتگاه های غیر رسمی به شهر بیشتر موردنظر و مورد توجه بوده است. در واقع تاکید ما همیشه بر الحاق بوده است به شرط آنکه این پروسه به خوبی مدیریت و زیرساخت های آن فراهم شود. در این میان تبدیل این مناطق به شهر مستقل کمتر مورد توجه است.

وی با اشاره به اینکه در تهران نمونه این اقدام احمد آباد مستوفی است که آن هم روستایی بود تبدیل به مکانی با چند ده هزار جمعیت شد اما تبدیل به شهر نمی شد تا اینکه در چند سال اخیر مصوبه ای برای آن در نظر گرفته شد و تبدیل به شهر شد، گفت: اما شرایط تهران با شهرهای متوسط کشور مانند سنندج بسیار متفاوت است. در تهران ده ها شهر از بزرگترین آن که اسلام شهر است تا گلستان شهر و انواع شهر و شهرک تشکیل شده که از شرایط بسیار متفاوتی برخوردار است بنابراین در شهرهای متوسط تاسیس یک شهر دیگر در محدوده شهر سابقه نداشته است.

ایراندوست اضافه کرد: در تجارب بین المللی هم تبدیل کردن ناحیه منفصل شهری با فاصله اندک و در حریم شهر اصلی به یک شهر مستقل، منطقی عقلایی نداشته است زیرا زمانی که به شهر تبدیل می شود یک نظام یا ساختار مدیریتی جدید و زیرساخت اداری و مدیریتی جدید وتمهیداتی لازم دارد که هزینه بر است و میتواند همان هزینه ها در راستای توسعه زیرساخت عمومی و اجتماعی شهر سرمایه گذاری شود.

تفاوت نظام شهرسازی در ایران و جهان

دکتر حبیبی هم در ادامه این میزگرد با بیان اینکه نظام شهرنشینی و شهرسازی در ایران با کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته اشتراکات و افتراقاتی دارد، گفت: نظام شهرسازی ما با وجود قدمت نظام شهرنشینی در ایران نسبت به کشورهای توسعه یافته عقب مانده است آنها با بهره گیری از تکنولوژی و فن و ابزار توانسته اند کاستی های گذشته خود را جبران کنند و به گونه ای برنامه ریزی کرده اند که این نواقص و کاستی ها در شهرهای جدید و توسعه های آینده تکرار نشود.

وی افزود: نظامی که به عنوان شهرنشینی و شهرسازی در کشورهای توسعه یافته دیده می شود تقریبا مشابه آن وضعیت در کشورهای توسعه نیافته وجود ندارد و امروزه شهرسازی بر شهرنشینی تقدم دارد به این معنا که در کشورهای توسعه یافته بستر و زیرساخت شهری یک سکونتگاه شکل گرفته و سپس با طرح آماده سازی اراضی شرایط برای شهرنشینی متقاضیان فراهم می شود؛ حال این سکونتگاه یا شهرکی در مجاورت شهر کهن است یا شهری مستقل و نو بنیاد .

دکتر حبیبی با اشاره به اینکه به عنوان مثال، 16 شهر جدید و نوبنیاد اطراف لندن وجود دارد یا محله شیستا(kista) اطراف شهر استکهلم که خود پایگاهی شرقی نشین و ایرانی نشین و عرب نشین است، موجود است، گفت: حدود 100 هزار نفر در یک شهرک اطراف استکهلم زندگی می کنند که 30 تا 40 هزار نفر شرقی و خاورمیانه ای و بیش از 5 هزار نفر از آنان هم ایرانی هستند. اما این شهرک سکونتگاه کاملا رسمی است و تجاربی به شکل نایسر که یک سکونتگاه غیر رسمی با خواستگاه اولیه روستایی است و می خواهد به شهر مستقل تبدیل شود در کشورهای غربی بسیار نادر است.

دکتر حبیبی در ادامه افزود: اما در ایران تجاربی این چنینی وجود داشته و دارد که اوج آن در حاشیه شهر تهران قابل مشاهده است، در حاشیه شهر تهران از سال 1335 تاکنون حدود 60نقطه شهری به صورت خودرو و برنامه ریزی نشده شکل گرفته که خاستگاه اولیه آنها یک روستا بوده است مانند قاسم آباد شاهی که تبدیل به اسلام شهر با 600 هزار نفر جمعیت شده است و یک شهر کاملا مستقل و صنعتی و خدماتی در اطراف شهر تهران است اما استقلال به معنای حل مسائل حاد خدماتی و زیرساختی نیست و هنوز به عنوان یک پایگاه نیروی انسانی خدمات رسان به شهر تهران عمل می کند. و یا شهرهای دیگر مانند شهریار ، ورامین ، رباط کریم، قلعه حسن خان و .... که با وجود جمعیت زیاد و فربهی انسانی هنوز نقش و هویت مستقلی به خود نگرفته اند و به عنوان یک منبع تامین نیروی کاری و انسانی برای شهر تهران عمل می کنند و نقش غالب آنان خوابگاهی است.تا حدی که می توان کرج را به عنوان اصلی ترین کلانشهر رو به رشد ایران در این زمره قرار داد .

وی افزود: بنابراین آنچه که در شرایط ایران و کشورهای در حال توسعه در این زمینه در حال وقوع است نشانی از آن در ادبیات شهرسازی دنیا به سختی قابل ردیابی و مشابه سازی است.

دکتر حبیبی به "قانون تعاریف محدوده و حریم شهر، روستا و شهرک و نحوه تعیین آنها" مصوب 1384 در قانون شهرسازی اشاره کرد و گفت: بر اساس ماده 2 تبصره 3 این قانون در مورد روستاهایی در حریم شهر که در حال رسیدن به آستانه جمعیتی یک شهر هستند چند راهکار ارایه شده است که مهمترین آن "روستاهایی که به موجب طرح های مصوب جامع و هادی در داخل حریم شهرها واقع می شوند در صورت رسیدن به شرایط شهر شدن، شهر مستقل شناخته نشده و به صورت منفصل به عنوان یک ناحیه یا منطقه از نواحی یا مناطق شهر اصلی تلقی و اداره خواهند شد و برای آنها در قالب طرح های جامع و تفصیلی ضوابط و مقررات ویژه متضمن امکان استمرار فعالیت های روستایی تهیه و ملاک عمل قرارخواهد گرفت". به عبارت ساده شهرک منفصل وابسته به شهر باشد، و اگر بخواهد یک شهر مستقل باشد که نمونه آن مریانج و جورقان در اطراف شهر همدان است باید در فاصله معقول از محدوده شهر مادر قرار گرفته باشد .

جمعیت می تواند ملاک استقلال باشد؟

در ادامه این مبحث دکتر ایراندوست با طرح این سوال که آیا جمعیت می تواند معیاری برای استقلال یک مکان و تبدیل به شهر شدن باشد؟ گفت: به نظر می رسد این معیار در مورد نایسر معیار صحیحی نیست، زیرا منطقه ای مانند نایسر خود پیوسته به شهر و جزئی از شهر است اگر قرار بر این باشد که جمعیت به عنوان معیار در نظر گرفته شود هر شهرکی که به دامنه جمعیت مورد نظر برسد می تواند استقلال پیدا کند. شهرکی مانند بهاران که جمعیت چشمگیری دارد آیا می تواند به شهر مستقل تبدیل شود؟ یا حسن آباد و ننله و دیگر نمونه های فراوان؟ توجیه جمعیت برای تبدیل به شهر مستقل منطقی نیست. شاید بهتر باشد که به فکر یک واحد برنامه ریزی مستقل برای این سکوونتگاه ها باشیم و نایسر می تواند همچنان جزئی از شهر باشد. البته در این زمینه بهتر است مزایا و معایب را دسته بندی و بعد قضاوت کنیم.

تفاوت آماری در نایسر ناشی از نقص اطلاعات

ایراندوست در ادامه این جلسه در توضیح تفاوت های آماری در مورد برآورد و میزان دقیق جمعیت نایسر گفت: تفاوت آماری فراوان است که در چند علت ریشه دارد، نخست در شیوه های گردآوری آمار و سرشماری به ویژه در سال 90 است که به نظر می رسد نادقیق باشد. نکته بعدی دائمی نبودن جمعیت این سکونتگاه ها است چرا که به صورت فصلی تغییر می کند. در فصل کار به روستاهای خود برمی گردند که خانه دومی در آنجا دارند. از سویی بخشی از ساخت وساز در این محله به قصد سکونت نبوده است و به نوعی سرمایه گذاری گروههای متوسط و پایین شهری است که با سکونت همراه نبوده، به این مفهوم که کسی زمینی را برای سرمایه گذاری خریده و ساخته و خود در محله دیگری ساکن است. همچنین ارزانی مسکن و شرایط کار در محله از جمله گسترش بخش غیررسمی اشتغال باعث شده که جمعیت محله بسیار دگرگون و در حال گذار باشد. این عوامل همگی برآورد دقیق جمعیت را مشکل کرده است.

وی افزود: آمار سرشماری 95 برای نایسر حدود 35 هزار نفر ساکن را ثبت کرده اما برآورد مطالعات پژوهشی و ممیزی شهرداری بسیار بیشتر از این را نشان می دهد. حتی اگر برای این ناحیه منفصل شهری جمعیت حدود 50 هزار را هم در نظر بگیریم، می توان گفت این رشد واقعا سرسام آور است به دلیل اینکه در ایران اغلب سکونتگاه های غیر رسمی اطراف شهر به ثبات جمعیتی رسیده اند به غیر از جاهایی مانند کرج که داستان آنها متفاوت است. اما شهرهای متوسط مانند سنندج حدودا به ثبات رسیده اند و رشد قابل توجه گذشته باقی نمانده است.

9 گروه جمعیتی را می توان در نایسر شناسایی کرد

کیومرث ایراندوست یادآور شد که با توجه به مطالعات محله نایسر گروه های جمعیتی توسعه دهنده نایسر را می توان به 9 دسته عمده تقسیم کرد که هریک انگیزه و شرایط متفاوتی دارند،شناخت این گروهها و شرایط سکونت و زندگی آنان تاثیر ژرفی بر راهبرد و راهکارهای بهسازی و ارتقای محله دارد. بنابراین هریک از این گروه ها راه حل و راهکاری متفاوتی هم نیاز دارند تا بتوان به آنها رسیدگی کرد.

دکتر حبیبی هم در ادامه گفت: فقدان یک نظام اطلاعاتی یکپارچه در شهری مانند سنندج و به طور کلی در کشوری مانند ایران و جوامع جهان سوم ملموس است تا جایی اگر بر روی یک ناحیه منفصل مانند نایسر تمرکز کنیم این سوال پیش می آید که ساکنان اصلی این مناطق چه کسانی هستند؟ بستر و خاستگاه اصلی آنان کجاست ؟ سکونت آنان خود خواسته است یا دگر ساخته؟ حس مکان و دلبستگی به مکان تا چه حدی است؟ مثلا بخش عمده ای از آن ممکن است به عنوان خانه دوم و سوم سنندجی ها عمل کند که نقدینگی مازاد را تبدیل به املاک در نواحی منفصل شهری کرده اند. دوم ساکنان این مناطق گروه هایی اجتماعی هستند که بخشی اصالتا روستایی و کشاورزبوده و در خرداد ماه که آمارگیری انجام می شود با مهاجرت فصلی معکوس مشغول کشت و کار در روستای آبا و اجدادی باشند حتی اگر تعدادشان محدود باشد اما با خانواده به محل خاستگاه خود بر می گردند.

وی افزود: بحث دیگر این است که نمونه گیری هایی که مرکز آمار ایران انجام می دهد تقریبا دقیق است اما نظارت فنی که در شهرهای بزرگ وجود دارد آیا در سنندج و منطقه نایسر هم وجود دارد؟ ما نمونه گیری هایی انجام داده ایم در محلات درونی شهر سنندج مانند شهرک های تازه ساخت که در آمارهای سال 95 جمعیت صفر را نشان داده اما ساخت و ساز بلوکهای مسکونی آن بیش از یک دهه قدمت دارد.بنابراین نمونه گیری سازمان آمار عاری از اشتباه نمی تواند باشد.

دکتر حبیبی گفت: امروزه با هر مدل برداشت و روشی که جمعیت نایسر آمارگیری شود قطعا کمتر از 50 هزار نفر ساکن این منطقه نیستند. بر اساس تعداد واحدهای مسکونی و با فرض ضریب اشغال 100 درصد مساکن که دانشجویان از طرح های مختلف دانشگاهی برداشت کرده اند، کمترین جمعیتی که در حال حاضر بر اساس آمار پاییز 98 می توان برای نایسر برآورد کرد 50 هزار نفر است. در این حالت نایسر از بسیاری از شهرهای استان از جمله دیواندره، دهگلان، سروآباد، بلبان آباد و ... بیشتر است. هر چند جمعیت این منطقه را بیشتر یا کمتر از 50 هزار در نظر گرفت اگر پشت بند آن ابعاد سیاسی و تبدیل به کلانشهر شدن و یا مغایرت آماری وجود داشته باشد، بی شک موجب فراموشی یا کم اهمیت شدن اصل موضوع که وقوع یک بحران جمعیتی و زیستی در اطراف شهر سنندج است، نخواهد شد.

مزایای تبدیل شدن نایسر به شهر

در ادامه این میزگرد دکتر ایراندوست با بیان اینکه به نظر بنده یکی از مزایای شهر شدن نایسر این است که سبب می شود ساختار سازمانی و مدیریتی جدید پیدا کند که تمرکز و استقلال مدیریت منجر به رسیدگی بهتر به این منطقه می شود، گفت: تجارب نشان می دهد که مدیریت در سطوح محلی هرچه مستقل تر باشد به نفع توسعه محلی است. به این معنا که اگر شورای مستقل، سازمان مستقل و مدیریتی مستقل داشته باشد می تواند مفید باشد البته نه الزاما، اما این به معنای استقلال عمل یک شهر هم می تواند نباشد به عنوان مثال یک سازمان مدیریتی چابک را می توان در همان چارچوب شهرداری و منطقه آن ایجاد کرد.

وی افزود: نایسر در صورت تبدیل شدن به یک شهر می تواند از شورای مستقل برخوردار شود که این شورای مستقل می تواند برای ارتباط مدیریت ، اعتماد و ... مفید واقع شود. به این معنا که وقتی یک شهر 5 نفر عضو شورا داشته باشد برای انعکاس، ارتباط و اعتماد، خود شورا می تواند مدیریت کند. در سطح منطقه تهران انتخابات شورایاری انجام شده شهرداری زمانی که احساس ضرورت می کند اعلام کند در 5 ناحیه اسکان غیر رسمی شورایاری ایجاد می کند. بودجه مستقل هم می تواند از مزایای شهر شدن نایسر باشد. البته این مزایا مانند داشتن مدیریت و شورای مستقل و بودجه می تواند در همین ساختار هم اندیشیده شود.

دکتر حبیبی هم با بیان اینکه اگر از بعد اجتماعی، کالبدی، اقتصادی و مدیریتی به عنوان نظام های برنامه ریزی به این قضیه نگاه کنیم همان شورا و بودجه مستقل و نظام مدیریتی مستقل را می توان از مزایای این اقدام عنوان کرد، گفت: افرادی که دل در گرو توسعه همان منطقه دارند و مردمی که احساس می کنند عوارض پرداخت در درجه اول برای محله و منطقه خود صرف می شود، اینکه ساکنان در این صورت می توانند از ارزش افزوده مالیات برای توسعه جامعه محلی استفاده کنند، اینکه درآمدهای خود صرف و هزینه همان منطقه می شود این مسائل به جامعه محلی اعتماد به نفس می دهد بنابراین از بعد اقتصادی چه آن اعتماد به نفس ناشی از استقلال باشدچه دسترسی به منابع درآمدی ورودی شهر سنندج باشد چه در ارتباط با صنایع، کارخانه ها، کارگاه ها، خود نایسر و حومه آن، چه در ارتباط با درآمدهای ناشی از ارزش افزوده مالیاتی باشد؛ مسائلی این چنینی سبب می شود که تعدادی پارامترهای مثبت برای مستقل شدن نایسر وجود داشته باشد.

وی افزود: از بعد اجتماعی هم اینکه به عنوان یک محله خودیار یا جامعه محلی می تواند عمل کند و سرمایه اجتماعی قوی میان جوامع محلی دیده می شود بنابراین اعتماد به نفس دوچندان به آنها می دهد و می توانند نهادهای محلی و سازمان های مردم نهاد بهتری برای خود ایجاد و برنامه ریزی کنند. از بعد کالبدی هم شهرداری کنونی سنندجبا توجه به محدودیتهای سخت افزاری و منابع درآمدی که در اختیار دارد نایسر و امثال آن یکی از آخرین دغدغه های آن است اما از بعد کالبدی یک شهرداری مستقل که خود به عنوان یک شهردار مستقل در حوزه جغرافیایی خود وظیفه برنامه ریزی، اجرا، پایش و نظارت دارد قطعا پاسخ دهی هم بیشتر و بیشتر می شود.

وی افزود: از بعد مدیریتی هم تجربه نشان داده است هرچه جوامع محلی از افراد بومی خود بیشتر استفاده کنند حس مکان و حس دلبستگی و تعلق خاطر به خانواده، گروه، فامیل و ... بیشتر و بیشتر می شود و قطعا پاسخ دهی هم بیشتر می شود.

معایب شهر شدن نایسر

دکتر ایراندوست در ادامه این میزگرد با بیان اینکه مسائلی که به عنوان مزایای شهر مستقل شدن نایسر مطرح شد بیشتر پیرامون توسعه محله ای و محلی است، گفت: اما اینها همیشه به معنای استقلال در قالب یک شهر نیست به عنوان مثال در یک شهر بزرگ در بسیاری از کشورهای در حال توسعه و کشورهای توسعه یافته، توسعه محله ای به معنای واقعی ایجاد شده است اما استقلال شهری ندارند. بنابراین مسائل مطرح شده می تواند مزایای شهر شدن نایسر باشد اما به معنای حتمی و قطعی بودن این مزایا نیست.

دکتر حبیبی هم گفت:همیشه باید وزن شاخص ها و پارامترها نسبت به هم سنجیده شود بعد تصمیم گیری شود. مسائلی که بیان و مطرح شد واقعیت های مسئله شهر شدن نایسر از دیدگاه علمی است و گرنه چالش های پیش روی این مسئله بسیار بیشتر از مزایا است.

دکتر ایراندوست هم در ادامه گفت: این استقلال ساختار مدیریتی فربه تر ایجاد می کند چرا که ایجاد زیرساخت برای شهرداری و تعدادی مدیریت های جدید نیاز دارد. در نایسر در حال حاضر برای ساخت یک مدرسه مشکل وجود دارد چه برسد به ایجاد یک زیرساخت برای شهر. بودجه ای که قرار است صرف آن شودمی تواندهمان بودجهاگر نظام مدیریتی و نمایندگان تلاش کنند که به شهرداری سنندج با هدف نایسر تعلق گیرد کارایی بیشتری داشته باشد تا اینکه زیرساخت جدیدی ایجاد شود.

وی افزود: این اقدام نیروی انسانی جدید نیاز دارد خود شهرداری و اداراتی که در آنجا مستقر می شوند نیازمند نیروی انسانی هستند. اینها به معنای این است ایجاد شهرداری یا شهر مستقل هزینه زیادی می خواهد این هزینه می تواند در راستای توانمندسازی، بهسازی و بازآفرینی فضای شهری صرف شود.می تواند راهکارهای دیگر در نظر گرفته شود برای نمونه از نظر نظام برنامه ریزی اگر نایسر به عنوان یک واحد برنامه ریزی مستقل در نظر گرفته شود می تواند هم مزایا آن را داشته باشد و هم از معایب آن هم دوری کرد. یعنی شرایطی ایجاد شود که به عنوان واحد برنامه ریزی مستقل با محدوده و زمان و منابع مالی مشخص در چارچوب شهر سنندج بهسازی و ارتقا یابد. تجربه طرح های توانمندسازی و امکان سنجی و توسعه که در سال 80 شرکت عمران بهسازی انجام داد بسیار مفید است.

دکتر حبیبی هم در ادامه این مبحث اضافه کرد: از بعد اقتصادی، نایسر در حال حاضر واحد مستقل درآمدی مشخص و قابل توجه در نظام بودجه ریزی و برنامه ریزی شهر سنندج ندارد به این دلیل که توانمندی اقتصادی و فرصت های مالی همچون مراکز خرید، بنگاه های زود بازده به آن معنا ندارد. بعضا شهرداری سنندج از بودجه و درآمد سایر مناطق برای نایسر و امثال آن هزینه می کند چرا که در دو دهه اخیرحدود 70 درصد درآمد اصلی شهرداری ناپایدار و از ساخت و ساز است که پایلوت اصلی ساخت و ساز جنوب شهر و منطقه بهاران است و از آن درآمد برای سایر مناطق استفاده می شود که نایسر جزو آن است. بنابراین به دلیل اینکه توانمندی اقتصادی وجود ندارد قطعا هر نوع شهرداری هم شکل گیرد به کمک های دولتی وابسته می شود و به واحدهای مصرف کننده ای که تنها منتظر درآمد و کمک دولتی هستند، تبدیل می شوند مانند سنندج فعلی در مقیاس کشوری.

حبیبی افزود: در حال حاضر حدود 30 درصد درآمدهای شهرداری های کل کشور از مالیات بر ارزش افزوده گرفته می شود که از جیب مردم است هر چه آن جامعه توانمندتر باشد مانند تهران، قطعا رقم ارزش افزوده بیشتر است و 30 درصدی که به سازمان شهرداری ها و نهادهای شهرداری منتقل می شود رقم بیشتری است. حالا تصور کنید منطقه ای مانند نایسر که بیشتر مصرف کننده است تا تولید کننده و ارزش افزوده مناسبی ندارد مالیات هم رقم قابل توجهی نخواهد بود در نتیجه ورودی مشخصی ندارد که خروجی قابل اتکایی هم داشته باشد بنابراین از این لحاظ نمی تواند به نفع آن جامعه محلی باشد.

حبیبی افزود: از بعد اجتماعی هم تصور کنید که نایسر زمانی بخشی از حومه شهر سنندج بوده بنابراین ساکنان آن سنندجی شناخته می شوند مانند سایر محلات شهر سنندج اما بعد از تبدیل به شهر شدن، متولد نایسر شدن از بعد اجتماعی خود ممکن است تبعات ناخوشایندی را به دنبال داشته باشد. نسل جدید باید به عنوان یک اجبار به خود بقبولاند که می توانست متولد سنندج مرکز استان باشد اما در شهری به نام نایسر به دنیا آمده است. بنابراین این را باید در نظر گرفت که برچسب غیر سنندجی بودن و ماهیت سکونتگاه حاشیه ای داشتن ممکن است تبعاتی داشته باشد به خصوص برای نسل های جدید که شاید تمایلی به این تغییرات نداشته باشند.

دکتر حبیبی گفت: از بعد کالبدی چالش هایی که وجود دارد، مثل شکل گیری شهرداری، نظام مهندسی، دستگاههای خدمات رسان و ممیزی املاک و تعیین تکلیف مالکیت ابنیه، صدور سند ملکیت و....در نتیجه با استقرار تنها یک تیم شهرداری در این منطقه تمام معضلات کالبدی آن حل نمی شود به ویژه معضلات کالبدی اصلی شهر نایسر واحدهای غیرمسکونی، خدماتی، سرویس رسان و زیرساخت ها و تاسیسات و تجهیزات شهری است.

وی افزود: بخش عمده ای از ساخت و سازهای این منطقه شاید ناپایدار باشد اما نسبت به آن، نوع اسکان غیررسمی ای که در مناطق روستایی و یا کشورهای آفریقایی و جنوب شرقی آسیا وجود دارد فوق العاده پایدارتر است. بنابراین مشکل عمده،کاربری های خدمات رسان همچون پارک، مدرسه، در مانگاه، ورزشگاه، زیرساخت ها و تاسیسات و تجهیزات شهری است. برای تبدیل این منطقه به یک نقطه شهری مستقل لازم است بیش از 20 دستگاه خدمات رسان در آنجا شکل گیرد فربهی نیروی انسانی اتفاق بیفتد نهادهای مختلف شکل گیرد و به نظر من این مسائل بوروکراسی اداری را در آن منطقه تشدید می کند و نمی تواند مسائل را حل کند. نکته ای که در ارتباط با این چالش ها وجود دارد و کلیدی است این است که به فرض مشکل نایسر با تبدیل به شهر شدن حل شد چند سال بعد که انتخابات مجدد روی می دهد آیا به عنوان مثال برای منطقه ای مانند ننله و دوشان و قار و در دوره های بعدی برای حسن آباد و .... هم قرار است اتفاق مشابهی بیفتد؟! بهتر است به جای این، آن هلال فقری که از حسن آباد به دوشان و قار ونایسر و ننله وصل می شود و پیش بینی شده که در 20 تا 25 سال آینده به طور کامل به هم وصل می شود و سنندج را از بعد کالبدی فضایی و ترافیکی احاطه می کند، مورد توجه قرار گیرد و به طور مجزا به عنوان یک نهاد مستقل و یک واحد برنامه ریزی مستقل در نظر گرفته شوند و به آن استقلال و توجه و بودجه بیشتری داده شود که نظم در آن منطقه شکل گیرد. بنابراین تنها تبدیل یک نقطه به شهر نمی تواند به مقصود اصلی برساند.

دکتر ایراندوست هم گفت: از دیدگاه اجتماعی گسست اجتماعی بسیار مهم است، نوعی برچسب ایجاد می کند و داغ ننگی ایجاد می کند که بر روی زندگی افراد تاثیر می گذارد و این مسئله به وفور در میان اجتماعات به حاشیه رانده شده دیده می شود و در مواردی دیده شده که ساکنان ابراز نمی کنند که ساکن نایسر هستند. این مسئله خطرناک است در برنامه ریزی و توسعه شهری چنین مسائلی نباید شکل گیرد و در حقیقت سیاست ما باید به سوی پیوند محکماین مناطق با شهر و یکی شدن از دید اجتماعی، اقتصادی و کالبدی باشد تا کلیتی به نام شهر شکل گیرد؛ در صورت استقلال در شکل یک شهر جدید این جدایی گزینی به رسمیت شناخته می شود و این به زیان توسعه اجتماعی شهر است. بنابراین به نظر بنده مزایای این مسئله بسیار کمتر از معایب آن است.

وی افزود: به ویژه در درازمدت بعد از مدتی که تثبیت ایجاد شد برداشت این است که شهر ایجاد شده نتواند عملکرد شایانی از خود داشته باشدو به گسست اجتماعی با شهر سنندج دامن بزند که این خطرناک است و تبعاتی به دنبال دارد. بنابراین شاید به جای این کار بهتر باشد این سکونتگاهها به عنوان واحدهای برنامه ریزی مستقل شناخته شوند، مباحث بودجه بندی مشارکتی و توسعه محلی به معنای واقعی برای آن ها در نظر گرفته شود .

دکتر ایراندوست یادآور شد: به معنای واقعی اگر بخواهیم توسعه محلی و محله ای در آنجا ایجاد شود باید به عنوان واحدهای برنامه ریزی مستقل به رسمیت شناخته شوند و برای آنها برنامه ریزی شود که این مسئله می تواند شامل سایر مناطق مانند ننله، حسن آباد و حتی بهاران هم شود.

دکتر حبیبی هم اضافه کرد: تجربه در ایران نشان می دهد تهران شهری مانند شهر ری را در دل خود هضم کرد،شهر سنندج هم این قدرت را دارد که سکونتگاه های اطراف را در دل خود حل کند و بسیاری از مسائل و مشکلات را در درازمدت حل کند. تصمیم مقطعی با پشتوانه سیاسی تبدیل کردن به شهر اگر حتی در کوتاه مدت موفق باشد و اگر استقبال مردمی و مشارکت مردمی و گرایش مردمی به آن سمت و سو باشد اما در درازمدت به نفع کلانشهر سنندج نمی تواند باشد.

دکتر ایراندوست هم گفت: اگر منطقی از دید توسعه شهری به این مسئله بنگریم باید به سمت ایجاد یک کلیت یکپارچه حرکت کنیم که از این کلیت یکپارچه عدالت فضایی، اجتماعی، فراگیری و تمام گروه های اجتماعی باید دیده شود اگر قرار باشد نایسر تبدیل به شهر شود ممکن است تاثیرات معکوس داشته باشد.

دکتر حبیبی هم گفت:این معضلات در شهرهایی مانند اصفهان و تهران، تبریز، مشهد و ... هم وجود داشته و چندین برابر شهر سنندج بوده است در مشهد با یک و نیم میلیون نفر در حاشیه شهر و دهها سکونتگاه مانند نایسر که اتفاق افتاده، طرح جامع منطقه کلانشهری در نظر گرفته شده است.شهر سنندج هم باید به این سمت و سو برود به ویژه اینکه توسعه در سه جهت اصلی در حال وقوع است. در شمال، جنوب و شرق شهر این توسعه در حال وقوع است بنابراین لازم است که در کوتاه ترین زمان ممکن همانند طرح جامع کلانشهر تهران و اصفهان و مشهد برای آن طرح جامع کلانشهر سنندج و حریم در نظر گرفت .

مشکل نایسر قابل پیش بینی بود

دکتر ایراندوست گفت: اجرای توسعه یکپارچه و توسعه محله ای در دل آن در چارچوب شهر سنندج بسیار آسانتر است؛ اگرچه مدیریت یکپارچه به معنای مدیریت اجرایی یکپارچه شهری نیست و این یک مسئله ملی است، اما در شرایط موجود مدیریتی استان و شهر سنندج، زمینه مدیریت هماهنگ وجود دارد که این خود یک پتانسیل است که میتواند در این راستا به کار گرفته شود. لازم به یادآوری است که چالش نایسر قابل پیش بینی بود. سال 1380 وقتی که امکان سنجی بهسازی سکونتگاه های شهر سنندج آغاز شد پیش بینی شد که انرژی توسعه پس از چند سال به سوی نقاطی مانندنایسر کشیده شوداما هیچ وقت مدیریت به آن سمت و سو نرفت و نگاهی کل نگر به شهر و پیرامون نبود و مدیریت هماهنگی برای مناطق پیراشهری و دگرگونی های آن در ارتباط با ویژگی های اقتصادی و کالبدی شهر وجود نداشت. مدیریت شهری باید دید کل نگر و یکپارچه داشته باشد در حالی که بسیاری از روستاهای حریم شهر که کانون دگرگونی و زایش مسکن غیررسمی هستندنادیده گرفته شده اند و یا دست کم در ارتباط با شهر دیده نمی شوند.

دکتر حبیبی هم گفت: مراجعه به تحقیقات اینجانب در سال های 77 تا 79، که در مورد توسعه فیزیکی بهینه شهر سنندج و اثرات آن بر روی زمین های حاشیه شهر بود و نتایج آن در کتابی با عنوان "توسعه کالبدی فضایی شهر سنندج با GIS" منتشر شد پیش بینی پویش شدید شهر نشینی اقسار گسیخته و سرطانی که برون داد آن تغییر کاربری شدید اراضیو ساخت و سازهای غیر رسمی وناسالم اطراف شهر سنندج با ذکر جزئیات مکانی در گذشته و آینده بود راهکارهای ساماندهی مدیریت چنین فضای پرنوسانی داده شده بود که متاسفانه مثل بسیاری از تحقیقات علمی نادیده گرفته شد.

وی افزود: این پدیده ی شکل گیری سکونتگاههای فقیر نشین قابل پیش بینی بود و اکنون هم قابل پیش بینی است که حدود 15 یا 20 سال آینده چه اتفاقی ممکن است بیفتد.نکته کلیدی این پیش بینی که تحقیقات من و همکارانم در دانشگاه کردستان است شکل گیری هلال فقر است که آماده خفه کردن شهر کهن سنندج از بعد فشار بر منابع درآمدی، ترافیک لجام گسیخته، مشکلات تردد بین شهر و حومه، گسیختگی سازمان فضایی به ویژه ارتباط شرق و غرب شهر، شهرنشینی فاقد معیارهای شهروندی، معضلات زیست محیطی، از بین رفتن زمینهای باارزش کشاورزی و باغی حاشیه شهر سنندج، حل پادگانها فرودگاه پایانه و شهرکهای صنعتی در دل شهرو.....است. پیش بینی می کنم که این هلال فقرظرف 20 تا 25 سال آینده شکل می گیرد که در چنین روزگاری مشکلات اجتماعی، اقتصادی،زیبست محیطی و کالبدی فضایی و حتی مدیریتی این شهر دهها برابر وضعبت امروز خواهد بود .

دکتر ایراندوست هم توضیح داد: ما باید از نگاه منفی و زدایشی به این سکونتگاه ها دوری کنیم پتانسیل ها و جنبه های مثبت آنها را ببینیم، به مثابه یک راه حل نگریسته شوند نه تنها یک چالش.

تهیه و تنظیم میزگرد: زیبا هوشمند

کد خبر 159759

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha