به گزارش خبرنگار کردپرس، اواخر دهه ۹۰ میلادی بود که یک شرکت ژاپنی به طور گسترده شروع به ساخت اولین مجموعه «ایموجی» یا شکلک برای یک نوع «پلتفرم» کرد. البته استفاده از شکلک های گرافیکی ساده به چند دهه قبل تر بر می گردد.
در سال های اخیر با رشد شبکه های اجتماعی و اینترنت استفاده از شکلک یا همان عامیانه ترش؛ ایموجی خیلی زیاد شده است، به طوری که تقریبا هر روز ما با آن سروکار داریم.
اساس تولید این شکلک ها برای استفاده از آن به جای کلمات است که البته خیلی هم کاربردی هستند.
اما مدتی است این شکلک های بامزه پایشان را از فضای مجازی به فضای حقیقی گذاشته اند به طوری که روی کوله پشتی ها، پوشاک، نوشت افزارها و... به وفور دیده می شوند. اما این ایموجی امروز از فضای دو بعدی هم خارج شده است و به داخل خودروها به شکل عروسک جای خود را باز کرده است.
امروزه کمتر خودرویی می توان یافت که از این «ایموجی ها» که حالا یک فنر نیز به آن ها متصل شده است، استفاده نکند. امروز در اکثر فروشگاه ها و مغازه ها شاهد فروش «ایموجی» هستیم که باید از دیدگاه روانشناسی این مسئله را به «سندروم ایموجی» تعبیر نمود.
به راستی چه اتفاقی افتاده است که این شکلک ها بدین سرعت در جامعه ایرانی به ویژه کرمانشاه همه گیر شده اند؟
در این باره از یک روانشناس کمک گرفتیم تا به ما بگوید چه مقدار از لحاظ روانشناسی این رفتارها قابل توجیه است.
دکتر «نادر شکربیگی» به خبرنگار کردپرس گفت: برخی از مردم جهان سوم یا همان کشورهای در حال توسعه در بحث تبلیغات بسیار شکننده هستند به طوری که یک مسئله فرهنگی یا اجتماعی به مانند گردبادی آن جامعه را در آنی در هم می کوبد و بعد از مدت کوتاهی دوباره اوضاع عادی می شود.
این روانشناس افزود: برای نمونه اگر خوب به سریال های تلویزیون به ویژه برنامه های طنز آن نگاه کنیم، معمولا تکیه کلام های این سریال ها و فیلم ها تا مدتی تکیه کلام افراد می شود و که اگر به این مسئله به صورت علمی نگاه کنیم یک نوع خلا فرهنگی و شخصیتی محسوب می شود.
شکربیگی به مسئله اقبال ناگهانی مردم ایران به ویژه کرمانشاهیان از عروسک های «ایموجی» اشاره کرد و بیان کرد: در ماههای اخیر در هر فروشگاهی، داشبورد اتومبیل، میز کار و... بعید است که شمایل این «ایموجی ها» را نبینیم.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: البته نباید اقبال ناگهانی و فراگیر جامعه را تنها معلول خلاهای جامعه ایرانی به ویژه کرمانشاه دانست، بلکه کشورهای تولید کننده اینگونه عروسک ها تبحر بسیار خاصی در این موضوع دارند و در کمترین زمان ممکن کالاهای خود را به نوعی به کشورهایی به مانند ما قالب می کنند.
شکربیگی افزود: امروز «روانشناسی صنعتی» در کشورهای توسعه یافته یکی از رشته های بسیار مهم در بحث بازاریابی، اقتصاد و یافتن خلاها و نیز یافتن راههای پرکردن این خلاها می باشد که در این بین باید گفت که کشورهای چین، ژاپن، تایلند، ترکیه و... پیشقدم هستند ولی در کشور ما حتی کمتر کسی اطلاعی از روانشناسی صنعتی و کاربرد آن دارد.
این مدرس دانشگاه در ادامه سخنان خود عنوان داشت: شاید استفاده از این عروسک ها یا شکلک های معروف به ایموجی هیچ اشکالی نداشته باشد، ولی تداوم این روند و بی تفاوتی مسئولان فرهنگی می تواند زمینه آسیب پذیری اجتماع در برابر تبلیغات بیگانه را فراهم کند.
وی افزود: از سوی دیگر باید اذعان کرد که در بحث ساخت و تولید اسباب بازی بسیار ضعیف عمل کرده ایم و تقریبا تمام اسباب بازی های موجود در سطح بازار داخلی محصول کشورهای خاور دور به ویژه چنین هستند، در حالی که ما با توجه به تنوع فرهنگی پتانسیل های بسیار بالایی در صنعت اسباب بازی داریم که هنوز در استفاده از از ظرفیت های هیچ حرکتی از خود نشان نداده ایم.
شکربیگی عنوان داشت: آمارهای موجود نشان می دهد که درآمد حاصل از فروش اسباب بازی های چینی چندین برابر فروش نفت ایران است که این نشان از کم کاری ما و درمقابل پرکاری چینی ها دارد.
این مدرس دانشگاه بیان داشت: لذا برای پرکردن این خلاها که آینده کودکان ما را مبهم و تغییر مسیر می دهند باید در زمینه وسایل کودک به ویژه اسباب بازی های آنان کارهای زیرساختی انجام دهیم و رویه مونتاژ و سفارش تولید به دیگر کشورها را کنار بگذاریم.
به گزارش خبرگزاری کردپرس، در دهه های اخیر هیچ اسباب بازی یا سرگرمی همانند شکلک های ایموجی نتوانسته است بدین سرعت در جامعه ما برای خود اسم و رسمی پیدا کند.
نظر شما