در اسناد بالادستی ایران از جمله در سیاست های کلی «اقتصاد مقاومتی» توجه به «امنیت غذایی» به صورت بسیار ویژه ای مورد توجه قرار گرفته است و از آن گذشته زندگی و معاش بخش مهمی از جامعه فعال ایران هم وابسته به کشاورزی است. اما سوال اساسی و مهم این است که ادامه روش های فعلی در کشت و زرع می تواند این اهداف مهم را محقق سازد؟
یکی از مهم ترین مسائل مبتلابه کشاورزی ایران در حال حاضر بروز خشکسالی و تنش و حتی بحران آبی است. این در حالی است که بیش از 70 درصد آب مصرفی در ایران و در برخی استان های کم برخودار مانند استان کردستان بیش از 90 درصد آب مصرفی در بخش کشاورزی به مصرف می رسد. بازده استفاده از این منبع نادر و مهم در این بخش اما بر اساس نظریات کارشناسی مطابق استانداردها نیست و می توان مدعی شد بخش مهمی از آب مصرف شده در این بخش هدر می رود.
از سوی دیگر میزان و کیفیت محصولات تولید شده در بخش کشاورزی ایران هم پاسخگوی نیازهای بازار نیست و معمولا کشاورزان نمی توانند از دسترنج خود به میزان مورد انتظار بهره ببرند و در مورد برخی محصولات در سال های اخیر حتی هزینه های تمام شده برای تولید محصول هم در نهایت به چرخه اقتصادی کشاورز برنگشته است و به عبارت دیگر کشاورزان در حال تولید با ضرر انباشته هستند که می تواند آینده کشاورزی در کشور را هم با مخاطره جدی روبرو کرده و در نتیجه «امنیت غذایی» را در ایران با خدشه روبرو کند.
در چنین شرایطی به نظر می رسد کشاورزی در ایران نیازمند یک تغییر نگاه بنیادی از سطح کلان سیاستگذاری تا تولید در خردترین حلقه باشد. منابع آبی در کشور دیگر توان ساپرت این همه هدرفت را ندارد و نیازهای بازار هم در حال تغییر است. وزارت جهاد کشاورزی در دو دهه گذشته اگر چه برخی طرح ها از جمله کشاورزی مکانیزه و آبیاری مکانیزه را پیش برده است اما این طرح ها در مقایسه با پیشرفت های شگرف در کشورهای پیشرفته در عرصه کشاورزی در واقع به چشم هم نمی آید و متاسفانه در سال های اخیر هم شاهد نوعی روزمرگی در این وزارتخانه عریض و طویل و سازمان های تابعه آن در استان ها هستیم.
آنچه مشاهده می شود بیشتر شبیه به آمارسازی و دادن برخی گزارش های روتین از تولید و نوع محصول و... است و موفقیت ها هم بیشتر وابسته به شرایط جوی بوده است. اگر سال پر بارش و از نظر هوا مناسبی بوده باشد، مثلا در استانی مانند کردستان آمار تولید گندم دیم بالا رفته است و اگر هم خشکسالی حادث شده است که مانند امسال میزان تولید درحد 70 درصد افت کرده است.
این نوع مدیریت وابسته به طبیعت از نظر تئوری های توسعه کم ترین نزدیکی را به توسعه یافتگی یا در حال توسعه بودن ندارد چرا که معنای کلی توسعه در یک کلام در «تسلط بر محیط» خلاصه می شود و نگاهی به عملکرد این وزارتخانه در سال های اخیر نشان می دهد، سیاستگذاری های انجام شده از سوی آن هیچ نشانی از تسلط بر محیط نداشته که هیچ، در حد بالایی هم کاملا وابسته به شرایط جوی و محیطی بوده است.
در دنیای پر تلاطم امروزی چه از نظر سیاسی و اقتصادی و چه از نظر اقلیمی اینگونه وابسته بودن به محیط، دامی برای خودکشی است و در بزنگاه های حساس می تواند آثار بشدت خطرناکی در جامعه داشته باشد، بر این اساس به نظر می رسد در راستای اجرایی شدن یکی از مهم ترین بندهای «سیاست های اقتصاد مقاومتی» یعنی «تامین امنیت غذایی» کشور، به فوریت سیاستگذاری ها در این بخش باید تغییر جدی و بنیادی داشته باشد.
یکی از مهم ترین پیشنهادات کارشناسی که قابلیت اجرایی شدن آن هم در ایران فراهم است، حرکت سریع به سمت توسعه کشت گلخانه ای است. این نوع کشت علاوه بر اینکه می تواند کیفیت محصولات را در حد بسیار بالایی بالا ببرد، میزان تولید در هکتار را هم به طرز چشمگیری افزایش می دهد و نکته مهم و اساسی تر آن کاهش آب بری برای تولید محصول است. در کشت های گلخانه ای میزان مصرف آب حدود 50 درصد کاهش می یابد و این می تواند کمکی فوری به حفاظت از منابع به شدت کمیاب آبی ایران هم باشد و از سوی دیگر از نابودی کشاورزی و از دست رفتن هزاران و حتی میلیون ها شغل در کشور جلوگیری کند.
برای اینکه باور کنیم در صورتی که روش های فعلی کشاورزی ادامه یابد فاجعه به بار خواهد آمد، لازم نیست جای دور برویم، هر کس در این مورد شک دارد سری به دشت های فامنین در استان همدان بزند. دشت هایی که تا چند سال قبل سرسبز بودند و در هر گوشه و کنار مزارع سیب زمینی خودنمایی می کردند، در حال حاضر این دشت ها علاوه بر اینکه به بیابان تبدیل شده اند خاک آن چنان سفت شده است که با بیل های مکانیکی هم به سختی بتوان آن کَند.
این کشاورزی خسارت بار در حال گسترش به سمت های دشت های قروه و دهگلان است و کشاورزانی که زمین ها و منابع آبی خود را در همدان از دست داده اند، به این سمت آمده اند و زمین های قروه و دهگلان را در کردستان از مالکان آن اجاره می کنند و در سال های اخیر شاهد فرونشت های وحشتناک در این دشت ها بوده ایم. اگر چند سال دیگر این روش در این دشت ها هم ادامه یابد به زودی فامنینی جدید این بار در کردستان ایجاد می شود.
اگر الگوی کشت کلخانه ای در همدان دنبال می شد، به احتمال زیاد فامنین اکنون همچنان هم خاک داشت و هم آب. این تنها یک مثال کوچک است از وضعیتی که در کشور در حال شکل گرفتن است و اگر خشکسالی ها ادامه داشته باشد، سرعت تخریب منابع آب و خاک هم به طرز چشمگیری افزایش می باید. تا فاجعه رخ نداده است باید سیاستگذاری در حوزه تولید محصولات کشاورزی در ایران به طور بنبادین و به سمت توسعه کشت گلخانه ای تغییر کند.
نظر شما