این قطار 2 هزار و 323 کیلومتر در خاک ترکیه، 220 کیلومتر در خاک گرجستان، 430 کیلومتر در خاک جمهوری آذربایجان، 3 هزار و 200 کیلومتر در خاک قزاقستان و 2 هزار و 100 کیلومتر در خاک چین را سپری کرده و نهایت به کشور چین رسیده است. اقدامی که رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه و عادل کارا اسماعیل اوغلو، وزیر حمل و نقل این کشور آن را به عنوان "موفقیتی بزرگ" توصیف کرده اند (روزنامه حریت، 2020. )
اقدامی که می توان از آن به عنوان یکی از گام های جدی آنکارا در راستای تأسیس "جاده ابریشم جدید" توصیف کرد که با دور زدن ایران و بدون نیاز به پیمودن مسافت طولانی دریایی، ترکیه را به شرق آسیا وصل می کند.
به گفته وزیرحمل و نقل ترکیه، این کشور در 18 سال اخیر اقدامات بسیار زیادی برای تقویت زیرساخت های ارتباطی خود انجام داده است که هدف اصلی از آن قرار گرفتن در میان 10 اقتصاد برتر جهان با بهره برداری از این زیرساخت ها است (روزنامه ملیت، 2020)
اگر همین یک اقدام بزرگ را دستاورد تفاهم قره باغ برای ترکیه بدانیم به اردوغان حق داده می شود که با ذوق زدگی در رژه تاریخی باکو شعرخوانی نماید، هرچند دستگاه دیپلماسی ترکیه هوشمندانه اهداف این رزمایش را توجیه نمود تا از حساسیت های منطقه ای آن جلوگیری نماید. اما درحقیقت هدف ترکیه همان اجرای دکترین "میهن آبی " بود که خودش هم باور نمی کرد با پشتیبانی قومی بتواند به راحتی بدان دست پیدا کند و با کمترین هزینه به دست آورد بزرگی دست یابد.
ترکیه ای که پرونده ناقص و ناموفقی را در منطقه خاورمیانه و شمال افریقا پشت سر گذاشته بود حال پرونده قفقاز را با پشتیبانی های قومی بسهولت به پیش برد و بدین سان آرزوی دیرینه اش را براحتی برآورده نمود و خواب های تاریخی دولت اپورتونیست ترکیه به واقعیت نزدیک شد.
قابل توجه کسانی که آن قدر غرق در قداست سرزمین باکو بودند که چشم خود را بر نقشه های توسعه گرایانه آنکارا بسته بودند و با شعر حماسی اردوغان در سرزمین قفقاز ، تازه کمی متوجه نقشه های نوگرایانه ترکیه گردیدند و با اعتراضاتی چند بظاهر اردوغان را تنبیه کردند. درحالیکه هدف اصلی ترکیه که رسیدن به دریای خزر بود کاملا محقق گردید و دستگاه دیپلماسی ترکیه با واکنش سیاسی از مراسم رژه باکو عبور کرد تا اعتراضات عمومی داخل ایران را خنثی کند. اما در کوتاه ترین زمان ممکن با بسیج تمامی امکانات مهندسی دالان زمینی بین ترکیه و آذربایجان را از درون خاک ارمنستان به اتمام رسانید تا چترتوسعه خود را کاملا بگستراند و سوت قطار انکارا- پکن در سکوت کامل بصدا درآید و تغییر مسیر تمدنی جاده ابریشم را محقق نماید. وبزودی کریدور جایگزین جاده ابریشم از مسیر دیگر احیا گردد و همچنان بر باورهای خیلیها نمیگنجد که پشت توافقات قره باغ مسائل پیچیده تر و مهم تری در شرف وقوع است.
علاوه بر این، ترکیه در تلاش برای تحقق حضور گسترده خود در عرصه ریلی جهان است. این کشور در سال های گذشته سرمایه گذاری زیادی در خطوط ریلی قارص – گرجستان صورت داده است که در آن شیوه هایی را دنبال می کند که ایران حضور نداشته باشد. در این برنامه ها ترکیه با استفاده از خاک جمهوری آذربایجان و گرجستان و عبور از دریای خزر خود را به شرق آسیا می رساند که از آن می توان به عنوان جاده ابریشم جدید نیز یاد کرد. این مسیر مزیت هایی برای ترکیه دارد که مهمترین بهانه آن کاهش زمان انتقال محموله است. علاوه بر این، مسیر ایران – پاکستان به دلیل فرسودگی زیرساخت های ریلی به خصوص در داخل پاکستان و عدم امنیت سرزمین پاکستان مسیری نیست که دلخواه قطارهای ترکیه باشد. به همین دلیل استفاده از مسیرهای روسیه، قزاقستان به چین و یا ترکیه، گرجستان، جمهوری آذربایجان، قزاقستان و چین به یک آلترناتیو جذاب تبدیل شده است. تحولات قره باغ شروع اجرای دکترین جدیدی درمنطقه است که تاثیرات گسترده ای بر ژئو اکونومیک منطقه در کنار دیگر شرایط تحمیل خواهد نمود.
این رخداد ضمن اینکه همسایه ای بی آزار و پرسود را از ایران جدا نمود، تنها شروعی از یک پروژه طولانی است که باید هرلحظه از آن منتظرشنیدن اخباری از این ریزش های اعتباری منطقه ای باشیم.
اگر برخی جریانات احساسی داخلی برآشفته نمی شوند میگوییم؛ شاید سوت قطار ترکیه و چین کاسبان قره باغ را از خواب گران بیدار نماید.
نظر شما