در جوامع مختلف راههای دستیابی به این مزایا متفاوت است. برخی از جوامع، امکانات و فرصتهای برابر یا تقریباً برابر را برای تمامی شهروندان فراهم میآورند تا بتوانند میزان بهرهمندی خود را از مزایای فوق افزایش دهند و در برخی دیگر از جوامع ممکن است به شیوههای گوناگون فرصتهای نابرابر ایجاد شود و طبقه، نژاد، جنسیت، مذهب و ... خاصی از تمامی مزایا برخوردار و به طور نسبی دیگران از همه یا بخشی از آنها محروم گردند. بدیهی است امکانات و فرصتهایی که در اختیار اعضای جامعه قرار داده میشود مورد تأیید جامعه و حاکمیت است و اگر کسانی از این امکانات و قوانین تخلف داشته باشند ممکن است با مجازاتهای سنگین رسمی و غیر رسمی مواجه شوند.
در شرایط عادی، اعضای جامعه میتواند از روشهایی که عرف و قانون مشخص کرده است برای انباشت سرمایههایی که دارند، بهره ببرند اما همیشه شرایط یک جامعه عادی و نرمال نیست، گاهی وضعیت جامعه استثنایی و بحرانی میشود و در نتیجه فرصتهایی بهوجود میآید تا بخشی از افراد، خارج از عرف و قانون پذیرفته شده جامعه، امتیازات و سرمایههای خود را تقویت کنند و جایگاه و پایگاه اجتماعی خود را بهبود بخشند. البته در شرایط بحرانی، همزمان نیز ممکن است شرایطی خلق شود که امکان سوءاستفاده برای برخی از اعضای جامعه فراهم آید. در روزهای اخیر که ویروس «کرونا» جامعه را دچار بحران و روند عادی زندگی اجتماعی را مختل کرده است، نهادهای مدنی و بسیاری از شهروندان تلاش کردهاند به یاری آسیبدیدگان بپردازند. در مقابل برخی از افراد سودجو نیز فرصت را مناسب دیدهاند تا از این شرایط بحرانی برای رسیدن به اهداف خود بهره ببرند و با احتکار کالاهای مورد نیاز مردم و گرانفروشی درصدد افزایش سود و سرمایه مادی خود برآمدهاند. با این مقدمه، پرسش اصلی آن است که چرا در شرایط بحرانی، برخی افراد، از شرایط بحرانی سوءاستفاده میکنند؟
1. قبل از هر چیز باید گفت که در شرایط بحرانی، گرانی و کمیابی کالاها تا حدی عادی است؛ هنگامی که تقاضا برای کالایی افزایش یابد و عرضه نسبتاً ثابت باشد، گرانی کالا و خدمات امری تقریباً قابل پیشبینی است اما اگر احتکار صورت بگیرد و قیمت کالاها و خدمات افزایش فراوان داشته باشد، آنگاه باید از سوءاستفاده اخلاقی و قانونی و مجازات سوءاستفادهکنندگان سخن به میان آورد.
در واقع یکی از علل سوءاستفادههایی چون گرانفروشی و احتکار را باید در فروپاشی سرمایه اجتماعی بهویژه در شکل نهادی آن جستوجو کرد. روح همکاری و مشارکت در امور خیریه و نوعدوستانه که باید بی مزد و منت صورت پذیرد، دچار آسیب جدی شده و به جای آن روحیه بیتفاوتی و احساس ناتوانی در جامعه افزایش یافته است. وقتی که انجمنهای خیریه که اعضای آن به صورت داوطلبانه فعالیت میکنند، مجال اندکی برای فعالیت داشته باشند، پیامد بیواسطه آن اتمیزه شدن جامعه و فقدان روح مشارکت جمعی برای رفع بحرانها و مسائل اجتماعی است. در چنین فضایی هر کس به فکر خویش خواهد بود و دگرخواهی خیرخواهانه و داوطلبانه جای خود را به فردگرایی خودخواهانه میدهد. نتیجه گسترش روحیه فردگرایی خودخواهانه نیز آن است که فرد فقط منافع خود را در نظر داشته باشد و آن را بر منافع جمعی ترجیح دهد.
2. وجود تبعیض در دسترسی اعضای جامعه به منابع و امکانات نیز یکی دیگر از علل سوءاستفاده از وضعیت بحرانی است. مقایسه بستههای پیشگیری از بیماری که به نمایندهها و مردم قم داده شده است نشان میدهد که بستههای تحویلی به نمایندگان از کیفیت و کمیت بهتری برخوردار است.
این امر نشانگر تبعیض و سوءاستفاده آشکار در دسترسی به امکانات بهداشتی است. بدون تردید وجود تبعیض در چنین سطحی به گسترش آن در جامعه نیز میانجامد و بنگاههای اقتصادی و کسانیکه امکانات مورد نیاز مردم را در اختیار دارند در دسترسی مشتریان به کالاهای مورد نیازشان تبعیض روا میدارند. علاوه بر این، اخبار متعددی که از اختلاس و دزدیهای چندهزار میلیاردی در رسانهها و در رقابتهای انتخاباتی منتشر میشود و روند روبه رشد آن بهتدریج وضعیت را به جایی میرساند که دزدی و اختلاس عادی شود.
با توجه به این که نظارت مستمر و دقیقی بر بازار و ثروت و سرمایه مادی افراد اعمال نمیشود، امکان پولشویی وجود دارد و از آن جایی که در شرایط بحرانی این نظارت ضعیفتر میشود، فرصت برای سوءاستفاده کنندگان بیشتر فراهم میآید و از آب گلآلود ماهی میگیرند. شرایط تبعیضآمیز، همچنین راه را برای گسترش و توجیه دامهای اجتماعی نیز باز میکند که وقتی در میان مقامات بالای حکومتی نسبت به مردم تبعیض روا داشته میشود چرا ما نیز این کار را نکنیم و اگر خواهان بهبود و اصلاح جامعه هستید باید از آنجا شروع شود و ...
3. احتمالاً مهمترین عامل تبهکاری و سوءاستفاده اقتصادی عدهای از اعضای جامعه، ساختار اجتماعی و «انسان»ی است که در این سالها تولید و تربیت شده است. در این ساختار اجتماعی، تنوع و تعدد سرمایهها از بین رفته و همه به نفع سرمایه مادی از میدان بهدر شدهاند. به عبارت دیگر، پولپرستی و مادیگرایی مبنای اصلی جایگاه و پایگاه اجتماعی شده است و در واقع، میزان برخورداری مادی افراد است که جایگاه، منزلت و قدرت فرد را در جامعه مشخص میسازد.
این ساختار به گونهای سامان یافته است که سرمایههای فرهنگی و اجتماعی، اهمیت خود را از دست دادهاند و «پول» یکهتاز میدان شده است. از طریق پول، سرمایه فرهنگی به دست میآید و دستیابی به دیگر مزایای اجتماعی مانند منزلت و قدرت نیز وابسته به پول گشتهاند. در این ساختار، رابطه میان ثروت و قدرت مسدود و محدود نشده است و به همین خاطر باید برای رسیدن به قدرت، پول هنگفتی داشت و خرج کرد؛ در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و حتی انتخابات شوراها، نامزدهای انتخاباتی میلیاردها تومان هزینه تبلیغاتی دارند و این نشان میدهد که برای بسیاری از افراد، هدف اصلی را تلاش برای کسب قدرت، انباشت بیشتر ثروت و حفظ آن است. تقلیل سرمایهها انسانی بهوجود میآورد که تکساحتی است و همه چیز را از دریچه تنگ پول و ثروت میبیند. چنین انسانی که از انباشت سرمایه مادی لذت میبرد، ضعیفترین افراد و اقشار جامعه را هدف میگیرد و از هر روش و از هر فرصتی استفاده میکند تا بر ثروت خویش بیافزاید، تفاوتی ندارد این فرصت میتواند در روزهای پس از زلزله و سیل باشد یا در زمانی که مردم از ترس ویروس به خرید ماسک و مواد ضد عفونیکننده روی میآورند؛ روش نیز احتکار، گرانفروشی، دزدی و اختلاس است که بدون رنج، برای بسیاری از افراد جامعه، گنج را میسر کرده است و تعدادشان آنقدر زیاد شده است که میتوان از یک قشر «نوکیسه» سخن به میان آورد که مسائل اجتماعی و مشکلات فراوانی برای جامعه ایجاد کردهاند.
معمولاً در هنگام بروز فاجعه، میزان همبستگی اجتماعی افزایش مییابد، روح همکاری و مشارکت داوطلبانه و خیرخواهانه، بسیاری از اعضای جامعه را به میدان میآورد تا با تمام توان به یاری آسیبدیدگان بشتابند، نویسندگان و اصحاب فکر و فرهنگ نیز از نفوذ و قدرت اجتماعی خویش بهره میبرند تا مردم را به کارهای نیکو و خیریه تشویق نمایند. در چنین شرایطی، تلاش برای کسب ثروت ناپسند و غیر اخلاقی تلقی میشود و به همین دلیل مجال و فرصتی فراهم میآید تا دیگر سرمایهها تقویت و تولید شوند.
با این تفاسیر، اگر در جامعه، ما شاهد سوءاستفاده عده کثیری از افراد هستیم که بیرحمانه با دیگران و نیازمندان برخورد میکنند و نه تنها در امور خیریه مشارکت ندارند بلکه آن را بیهوده میدانند، بدون تردید، این نشان از آن دارد که پولپرستی و مادیگرایی، تبدیل به ارزش شده است و دیگر سرمایهها دچار فرسایش و فروپاشی گشتهاند.
*جامعه شناس
نظر شما