جامعه آماده‌باش و ناتوانی در رویارویی با بحران/ خالد توکلی*

سرویس کردستان- در روزهای اخیر که ویروس کرونا پا به ایران گذاشته، بحث‌های مختلفی در مورد چگونگی مقابله با مخاطرات ناشی از گسترش آن درگرفته است.

آنچه در این میان بسیار مشهود و غیر قابل انکار است نادیده گرفتن اصول و مفاهیم علمی و بهره‌گیری متولیان امر سلامت از روش‌ها و مفاهیمی است که در گفتمان «نظامی‌گری» کاربرد دارند. اصولاً یکی از مشکلات اصلی پس از جنگ که خود مسائل عدیده‌ای را به همراه داشته است حضور و سلطه این گفتمان در تمامی حوزه‌های جامعه است.

در فرهنگ، اقتصاد، ادبیات، سیاست و ... این گفتمان مبنای تحلیل رسمی حکومت است، به همین دلیل در حوزه فرهنگ از تهاجم و شبیخون، در حوزه اقتصاد و ادبیات از مقاومت و در سیاست از دشمن و توطئه به طور مداوم و مکرر بهره گرفته می‌شود. در واقع، سخن گفتن از نابودی و شکست کرونا و پیروزی بر آن، کرونا را دشمن یا دسیسه دشمن علیه مردم ایران تلقی کردن، مخفی‌کاری و نگرانی از سوءاستفاده دشمن، برخورد امنیتی با کسانی که اطلاعات محرمانه را فاش نمایند یا با مخالفان روش‌های موجود، بهره‌گیری از احساسات ملی و حماسی برای مقابله، پزشکان و پرستاران و به طور کلی کادر درمان را در خط مقدم مبارزه به تصویر کشیدن، همگی نشان از آن دارند که برای مقابله با گسترش و فراگیری ویروس کرونا، گفتمان نظامی بر نگرش و تصمیم سیستم درمانی تسلط یافته به گونه‌ای که این گفتمان در شعار اصلی وزارت بهداشت و درمان که «کرونا را شکست می‌دهیم» نیز بازتاب یافته است.

اگر در قالب این گفتمان، وضعیت کنونی رشد و گسترش این ویروس را به تصویر بکشیم باید گفت نه تنها دشمن (کرونا) وارد مرزهای کشور شده است بلکه اقصی نقاط کشور را درنوردیده و همچنان در حال پیشروی است؛ اما گفتمان نظامی‌گری ایجاب می‌کند که برای تقویت روحیه سربازان خط مقدم و خودی‌ها خطر دشمن و پیشروی‌هایش کتمان و وضعیت جامعه به گونه‌ای دیگر به نمایش گذاشته شود. با این اوصاف، این پرسش مطرح می‌شود که آیا بهره‌مندی از این گفتمان برای داشتن درک درست از وضعیت کنونی و اتخاذ تصمیم و راهکار مفید در حوزه بهداشت، سلامت و آموزش پزشکی، مناسب و منطقی است؟

دلایلی مختلفی وجود دارد که نشان می‌دهد استفاده از این گفتمان برای داشتن تحلیل و ارائه راهکار مناسب در حوزه سلامت، ناکارآمد است:

با توجه به این که در جنگ، اصل اساسی این است که باید به طور مداوم درصدد خنثی کردن توطئه دشمن بود، تعمیم این اصل به حوزه بهداشت و سلامت ممکن است دست‌اندرکاران را دچار توهم توطئه و بدین ترتیب از واقعیت‌های موجود دور نماید.

در مورد ورود ویروس کرونا به ایران، شیوع آن قبل از هر چیز توطئه دشمن قلمداد شد که گویا از این طریق، دشمنان، خواهان تضعیف و ضربه زدن به منافع ملت و نظام هستند. این تلقی و تحلیل شاید در جنگ مؤثر و کارآمد باشد اما در حوزه بهداشت و درمان، کارآیی ندارد؛ چرا که به جای جرأت و جسارت دانستن، صورت مسئله پاک می‌شود و بیش از آنکه به علل شیوع، گسترش و ماهیت ویروس پرداخته شود تلاش می‌شود به بهانه‌های مختلف به دشمن تاخته شود و تمامی تقصیرها را به گردن دیگرانی انداخت که ظاهراً با نظام و مردم عداوت و دشمنی دارند. شیوع یک بیماری ویروسی و تلاش برای جلوگیری از گسترش آن زمانی به خوبی ممکن و میسر است که ماهیت بیماری و راههای گسترش ویروس در مرکز توجه باشد. حال اگر پای دشمن به میان آید، توجه اصلی از ویروس به سوی دشمن کشیده می‌شود و در نتیجه دشمن‌شناسی از اهمیت و واولویت برخوردار می‌گردد. حالت افراطی این شیوه از نگرش همان است که در کره شمالی شاهد آن هستیم و مبتلایان به ویروس کرونا، عامل دشمن اعلام و اعدام می‌شوند.

در سطحی دیگر نیز می‌توان از تأثیر گفتمان نظامی‌گری بر امر بهداشت و سلامت سخن به میان آورد. برای مثال، ویروس، دشمن و پرسنل بهداشت و درمان سربازانی که در مقابل دشمن قرار گرفته و از ملک و ملت دفاع می‌کنند، پنداشته شوند. در این سطح و در این شکل نیز شاهد برنامه و راهکار مناسبی نخواهیم بود. آنچه در حوزه سلامت دارای اولویت است، پیشگیری است، در حالی که اگر مدل تحلیلی و علی مبتنی بر گفتمان نظامی‌گری باشد، تقدم با نابودی دشمن که وظیفه اصلی بخش درمان است خواهد بود و در نتیجه پیشگیری اهمیت خود را از دست می‌دهد. بدیهی است نظام برنامه‌ریزی، تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری در این دو نحوه از نگرش به کلی با یکدیگر متفاوتند، آن که پیشگیری را مهم می‌داند بر آموزش عمومی، فرهنگ‌سازی و واکسینه کردن مردم در مقابل بیماری‌ها تأکید می‌کند و در مقابل کسانی که درمان را مقدم می‌دانند از این امور غافل می‌مانند و به امور پُرهزینه‌ای چون سرمایه‌گذاری‌های کلان در ساخت بیمارستان‌ها و مراکز درمانی و استخدام کادر درمان می‌پردازند. تصمیم اخیر دولت که صرفاً حقوق بخش درمان وزارت بهداشت افزایش یابد مؤید این نکته است نیروهای فعال در بخش بهداشت، حداقل فعلاً و در زمان کنونی، نادیده گرفته شده‌اند.

در گفتمان نظامی‌گری، تقریباً همه چیز محرمانه و جزو اسرار نظامی به‌حساب می‌آید و نه تنها دشمن بلکه در بسیاری از موارد خودی‌ها و عامه مردم نیز نامحرم به‌حساب می‌آیند و از داشتن اطلاعات و آگاهی نسبت به وضع موجود محروم می‌گردند. عمل بر اساس این گفتمان موجب شده است، حاکمیت همواره از جریان اطلاع‌رسانی شفاف ممانعت به‌عمل آورد و حقایق را از دید عموم دور نگه دارد که مبادا مورد سوءاستفاده دشمن قرار گیرد.

در حوزه بهداشت و درمان، نفوذ این گفتمان موجب شده است آمار مبتلایان و قربانیان ویروس کرونا محرمانه اعلام شود و به‌طور شفاف مردم در جریان اخبار و اطلاعات قرار نگیرند. این در حالیست که بهترین راه برای پیشگیری از گسترش این ویروس، داشتن آگاهی درست و شفاف از ابعاد مسئله و میزان خطراتی است که دامن جامعه را فرا گرفته است. از این گذشته، تحقیقات پزشکی و تلاش برای یافتن درمان و داروی مناسب، امری عینی و حاصل کار گروهی و جمعی محققان است که تفکیک آن‌ها بر اساس دوگانه دوست / دشمن نادرست است. به عبارت دیگر، می‌توان محققان را با توجه به روش تحقیق و مبانی نظری‌شان تقسیم‌بندی کرد و ممکن است نتایج پژوهش‌هایشان نیز متفاوت باشد اما نمی‌توان آن‌ها را دشمن و نامحرم همدیگر تلقی کرد. قطع ارتباط و همکاری میان پژوهشگران و عدم بهره‌گیری از نتایجی که به‌دست آورده‌اند بیش از آن که به مبارزه علیه گسترش ویروس و بیماری بیانجامد به شیوع بیشتر آن کمک می‌کند و هزینه‌های جانی و مالی بیشتری را به جامعه تحمیل می‌کند.

مبنای مدل علی و تحقیقی متولیان وزارت بهداشت و درمان مبتنی بر گفتمان نظامی‌گری است و برای مبارزه با گسترش و شیوع ویروس کرونا، جامعه را به میدان جنگ تشبیه می‌کنند که خود به عنوان فرمانده حضور دارند، خط مقدم و پشت جبهه‌ای که وجود دارد که عده‌ای جان بر کف در برابر دشمن صف‌آرایی کرده‌اند.

این دیدگاه که از پیامدهای ناخواسته جنگ و حضور جنگ‌سالاران در حوزه‌های متفاوت با امور نظامی است، موجب شده است جامعه همواره در حال «آماده‌باش» باشد، دشمن‌شناسی مبنای تدریس علوم سیاسی قرار گیرد و افراد آتش به اختیار، ابتکار عمل را در دست گیرند و اگر به‌تدریج صداقت و سلامت نفس و پاکی در میان نسل اول جنگ‌سالاران رخت بربندد، به جای دشمن‌شناسی به دشمن‌سازی روی می‌آورند و به علت عدم شناخت پدیده‌های اجتماعی و اصول حاکم بر آن، از مسائل اجتماعی رودست می‌خورند و جامعه را با بحران‌های عدیده روبه‌رو می‌سازند. نمونه اخیر آن گسترش ویروس کرونا در جامعه است که چگونه جامعه‌ای که بر اساس ادعای حاکمانش همیشه در حال آماده‌باش است و آتش‌ به اختیاران در همه جا حضور دارند، در بحران گرفتار و دچار استیصال می‌شود.

*جامعه شناس و تحلیلگر

کد خبر 256015

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha