پذیرش کشورها در اتحادیه اروپا حقوق اقلیت ها را تضمین نمی کند

سرویس جهان- استفان جوجیچ به خبرگزاری کردپرس گفت: روند پذیرش در اتحادیه اروپا نشان داده است که این مسئله در رعایت دائمی حقوق اقلیت های قومی توفیقی نداشته است. بنابراین، نمی توان تضمین کرد که ترکیه در صورت پذیرش در اتحادیه اروپا حقوق کردها را برای همیشه رعایت خواهد کرد.

به گزارش کردپرس، روند تعامل صلح آمیز دولت رجب طیب اردوغان، رییس جمهور ترکیه با کردها از چند سال پیش پایان یافته و ضمن تشدید حمله نظامی به گروه های نظامی کرد در ترکیه و سوریه طی چند سال گذشته، نهادهای سیاسی کردها در ترکیه نیز محدود شده اند. از سوی دیگر امید می رفت که پیش شرط های اتحادیه اروپا برای ترکیه در روند پیوستن این کشور به اتحادیه باعث شود ترکیه حداقل برای جلب حمایت این اتحادیه حقوق کردها را رعایت کند اما روند پذیرش این کشور در اتحادیه اروپا تقریبا به بن بست رسیده است. در همین حال، دو حزب جدید منشعب از حزب حاکم عدالت و توسعه به تازگی تاسیس شده اند که ظاهرا بخشی از برنامه کاری آنها حل مسئله کردهاست. همین اتفاقات باعث شد خبرگزاری کردپرس با استفان جوجیچ، محقق مسائل کردهای ترکیه در دانشگاه بلگراد صربستان که تحقیقات زیادی در حوزه کاری خود داشته مصاحبه کند. استفان جوجیچ در مصاحبه با کردپرس تاکید کرد که پیوستن احتمالی ترکیه نمی تواند تضمین کننده حل مسئله کردها و یا رعایت حقوق آنها باشد. وی در مورد توانایی احزاب جدید ترکیه برای حل مسئله کردها نیز ابراز تردید کرد. این محقق حوزه کردها معتقد است کردهای ترکیه بهتر است از طریق حزب دموکراتیک خلقها و دنبال کردن روند مذاکره سیاسی سعی کنند به حقوق خود در ترکیه دست پیدا کنند.

متن کامل مصاحبه کردپرس با استفان جوجیچ، پژوهشگر حوزه مسائل کردی در دانشگاه بلگراد صربستان:

کردپرس: ترکیه عضو نهاد نظامی اروپا و آمریکا به نام ناتوست. این کشور تعاملات اقتصادی و سیاسی زیادی با اروپا و آمریکا دارد. با این حال، نه آمریکا و نه اروپا هیچ تلاشی برای حل مسئله کردها در ترکیه، که اتفاقا یکی از مسائل مهم این کشور است انجام نمی دهند. آیا ملاحظات سیاسی یا اقتصادی خاصی وجود دارد یا این مسئله دلایل دیگری دارد؟

دکتر استفان جوجیچ: قبل از هر چیز، ترامپ رییس جمهور آمریکا علاقه ای نسبت به سرنوشت کُردها ندارد چرا که او بارها این مسئله را در رابطه با سوریه و ترکیه نشان داده است. مسائلی مانند فروش سلاح، اسرائیل و ایران در میان مهم ترین دغدغه های مهم او قرار دارند. در مورد رویکرد دولت های آمریکا در آینده هم نسبت به مسئله کردها در ترکیه هیچ چیز معینی وجود ندارد اما نمی توان انتظار داشت با توجه به مسائل مهمی که برای حفظ روابط استراتژیک میان آنکارا و واشنگتن وجود دارد، آمریکا مسئله محتملی مانند مسئله کردها را در میان مسائل مهم مورد نظر خود قرار دهد. با این حال، سیاسی کاری و پیش انداختن مسئله کردها در مباحث مناقشه برانگیز میان ترکیه و آمریکا را می توان در آینده مد نظر داشت و کارت کردها می تواند به همان شیوه ای که اردوغان از مسئله آوارگان علیه اروپا استفاده می کند، مورد استفاده قرار گیرد.

در مورد ناتو نیز نمی توان انتظار داشت تاثیر مثبت زیادی روی حل مسئله کردها در ترکیه داشته باشد. همپیمانی ناتو- یک اتحاد نظامی کارآمد و یا از مد افتاده- از نیازهای واقع گرایانه آمریکا برای حفظ موقعیت غالب در برابر اروپا نشات گرفته است. بنابراین، مسئله سرنوشت کردهای ترکیه قرار نیست در برنامه کاری این نهاد قرار بگیرد، آن هم زمانی که این نهاد با مسئله موجودیت دست و پنجه نرم می کند. دبیر کل ناتو که این روزها مشغول سفر از این پایتخت به آن پایتخت است، تو خالی بودن حرف های خود را در برابر تهدیدهای روسیه و نیز اهمیتی که کشور میزبان برای عملکرد کلی این همپیمانی دارد، نشان می دهد. نمی توان از یک مرد که به موقعیت خود و موقعیت هزاران تن از مقامات ناتو دل بسته است، انتظار داشت از ترکیه به خاطر رفتار با کردهای در اقلیت آن کشور انتقاد شدید کند. علاوه بر آن، همان حرف های تو خالی و نیز پیام های دل گرمی نسبت به ترکیه در زمان کودتای نافرجام در سال 2016 که رابطه میان ناتو و ترکیه با پایین ترین سطح رسیده بود شنیده می شد.

وقتی در مورد اروپا صحبت می کنیم مسئله تمایل اروپا و یا توانایی آن برای دخالت در حل مسئله کردها مطرح می شود. در گذشته بهبودهایی در رعایت حقوق کردها بواسطه مسئله ورود ترکیه به اتحادیه اروپا بوجود آمده بود اما این پیشرفتها در سطح محدودی بود. اگرچه انتظار می رود که کشورهایی که خواهان ورود به اتحادیه اروپا هستند باید در حد استانداردهایی نسبت به رعایت حقوق اقلیت ها عمل کنند اما روند پذیرش در اتحادیه اروپا نشان داده است که این مسئله در رعایت دائمی حقوق اقلیت های قومی در این کشورها توفیقی نداشته است. مسئله پذیرش استونی در اتحادیه اروپا این پدیده را به خوبی نشان داد. با این که استونی در سال 2004 به اتحادیه اروپا پیوسته است اما هنوز حقوق جمعیت روس زبان این کشور کاملا رعایت نمی شود. از طرفی دیگر، در حالی که مولداوی هنوز به اتحایده اروپا وارد نشده است اما وضعیت جمعیت آلبانیایی تبار این کشور تقریبا ثبات یافته است حالا این ممکن است از همین روند پذیرش در اتحادیه اروپا اتفاق افتاده باشد و یا نتیجه پویایی سیاست در داخل کشور باشد. اولین حالت نشان می دهد که مسئله اصلی تمایل کمیسیون اروپا و کشورهای تاثیرگذار آن در پایبندی سفت و سخت به معیارهای پذیرش و تفسیرهای مختلف از اجرای آن در مورد یک کشور خاص مانند استونی است.

مورد مقدونیه آشکار ساخت که روند ضابطه مند کردن روابط قومی از طریق ورود به اتحادیه اروپا به تمایل و خواسته کشورهایی بستگی دارد که با آنها مذاکره می شود. آنها باید تمایل برای پذیرش معیارهای دیکته شده در مقابل تسهیل ورود آنها به اتحادیه اروپا را داشته باشند. در دهه 2000 میلادی که برخی امتیازات به جامعه اقلیت کردها در ترکیه داده شد، دولت ترکیه قدرتمند و اعتماد زیادی به حسن نیت کشورهای عضو اتحادیه اروپا برای دادن مجوز به ترکیه برای پیوستن به این نهاد نداشت. این مسئله تا حدی عدم تمایل ترکیه برای دادن امتیازات عمده به اقلیت کردها را نشان می دهد. امروز فضای مانور کمتری برای اتحادیه اروپا جهت اعمال نفوذ در جهت حل مسئله کردهای ترکیه وجود دارد. روند پذیرش ترکیه در اتحادیه اروپا تعلیق شده و این وضعیت در آینده ای نزدیک هم تغییری نخواهد کرد. حتی به فرض از سر گرفتن روند ورود ترکیه به اتحادیه اروپا، مسئله پایان یافتن اعتماد آنکارا به این روند مطرح می شود و این امر نقش اساسی در پذیرفتن پیش شرط های اروپا برای ورود ترکیه به این اتحادیه خواهد بود. با این که اروپا همچنان یک عامل تاثیرگذار خارجی است که بیشترین علاقه مندی را در مورد مسئله کردها دارد اما در حال حاضر نمی تواند از سیاست چماق و هویج برای پیشبرد این مسئله در برخورد با ترکیه استفاده کند. بنابراین، کشورهای اروپایی و سیاستمداران آن، امروز به جز ابراز همدردی هیچ کاری نمی توانند برای کردهای ترکیه انجام دهند.

خبرگزاری کردپرس: امروز در ترکیه دو حزب جدید منشعب از حزب حاکم عدالت و توسعه پدید آمده اند و ظاهرا می خواهند اردوغان و حزب او را به زیر بکشند. انتقادات این دو حزب علیه اردوغان و آک پارتی طیفی از مسائل ترکیه از جمله مسئله کردها را در بر می گیرد. حتی برخی از رهبران جدید این حزب گفتگوهایی برای چگونگی حل مسئله کردها انجام داده و یا با کارشناسان این مسئله گفتگو کرده اند. تا چه حد این احزاب و رهبران آنها که از مقامات ارشد حزب حاکم کنونی ترکیه و دولت این کشور بوده اند توانایی تغییر در مسئله کردها و خارج کردن آن از حالت سکون فعلی را دارند؟

دکتر استفان جوجیچ: احساس اولیه این است که این دو حزب جدید که اعضای ارشد سابق حزب حاکم ترکیه در راس آنها قرار دارند ممکن است رویکرد نرم تری نسبت به دولت کنونی ترکیه در مورد مسئله کردها داشته باشند. اما اینجا، با توجه به این که انتخابات بعدی در ترکیه قرار است در سال 2023 برگزار شود ابتدا مسئله زمان مطرح می شود. با توجه به این که آخرین تغییرات در قانون اساسی ترکیه قدرت زیادی به رییس جمهور ترکیه داده است، زمان بیشتری برای به دست آوردن قدرت نیاز دارند. دوم این که به فرض این که اپوزیسیون بتواند به قدرت برسد، آیا دولت جدید این توانایی را دارد که حقوق دلخواه کردها را برای آنها به ارمغان بیاورد. سخت بتوان تصور کرد که احزاب جدید بتوانند در کوتاه مدت و یا میان مدت، مانند حزب عدالت و توسعه در طول دو دهه گذشته بر صحنه سیاسی ترکیه غالب شوند. عدم وجود دولت مستحکم و باثبات فضا را برای اعمال اقدامات غیرمعمول کم می کند. دادن حقوق بیشتر به کردها مطمئنا برخی از احزاب راست ترکیه را از حزب حاکم دور خواهد کرد. در این زمینه، حزب عدالت و توسعه حاکم بر ترکیه بارها در این که از ظرفیت و اعتبار حکمرانی مستقل این حزب استفاده کند شکست خورده است. از طرفی دیگر، مشکل بتوان تصور کرد که در آینده ائتلافی از حزب جمهوریخواه ترکیه با حزب احمد داوود اوغلو یا علی باباجان حاصل شود تا بخواهد در صورت دست یافتن به قدرت امتیازات چشم گیری به کردها بدهد. حتی اگر به حسن نیت مقامات سابق حزب عدالت و توسعه ترکیه گمانی نداشته باشیم موقعیت ها و حوادث می تواند دست آنها را از پشت ببندد. با توجه به پیش زمینه سیاسی آنها، باید با احتیاط نیات آنها را دنبال کنیم. بر خلاف حرف های معتدل تر آنها درباره کردها و پیش قدم هایشان برای مذاکره با نخبگان کرد ترکیه، در مورد یک چیز می توان اطمینان داشت و آن این است که این دو رهبر احزاب جدید منشعب از حزب حاکم اردوغان، نسبت به او کشور را با دموکراسی بیشتر و سلطه گری کمتری اداره خواهند کرد.

این مسئله به طور مستقیم به معنای دادن حقوق اساسی به کردها نیست اما این امر به معنای یک آغاز خوب خواهد بود و نشانه ایجاد فضایی است که در آن می توان به حل نهایی مسئله دست پیدا کرد. اما در اینجا به عامل چهارم هم اشاره می کنیم که حزب کردگرای دموکراتیک خلق ها یا حزب HDP است. تنها راهی که کردها در ترکیه می توانند از طریق آن به حقوق خود دست پیدا کنند اتکا به نیروی خودشان است. حزب دموکراتیک خلقها، حزب طرفدار کردها که دستور کار لیبرالی را پیروی می کند تنها عامل و فاعل در صحنه سیاسی ترکیه است که حقیقتا برای احقاق حقوق کردها ایستادگی می کند. البته این حزب هرگز نخواهد توانست بر صحنه سیاسی ترکیه غالب شود. با این حال، اگر حمایت آنها از ائتلافی در ترکیه برای تشکیل دولت مورد نیاز باشد قدرت چانه زنی آنها آشکار شود. به سادگی می توان تصور کرد که در اینده دو حزب احمد داووداوغلو و علی باباجان ائتلاف ضد حزب عدالت و توسعه تشکیل دهند که در صورت همراهی حزب دموکراتیک خلقها با آنها برای تشکیل دولت، این دو حزب برخی حقوق را برای کردها قائل شوند. مشابه این قضیه محتمل، احزاب اقلیت در آلبانی طرف کمتر از یک سال توانسته اند مقدونیه را به یک کشور دارای دوملیت تبدیل کنند که این مسئله عمدتا به دلیل حمایت احزاب اصلی در موقعیت های کلیدی بوده است. بنابراین، حزب دموکراتیک خلقها یک عامل کلیدی است که می تواند منجر به تغییر نگاه کشور نسبت به اقلیت کردها در ترکیه شود. در همین رابطه، عدم موفقیت آنها برای کسب رای لازم برای ورود به پارلمان به یک مصیبت واقعی برای کردها در رسیدن به خواسته هایشان خواهد بود.

خبرگزاری کردپرس: اردوغان از سال چند سال پیش و با همه توان به مقابله با گروه های کردی در داخل ترکیه، سوریه و عراق پرداخته و این جنگ علیه گروه های کردی پیوسته ادامه دارد. آیا اردوغان می تواند با این رویکرد از دست گروه های مسلح کردی و مسئله کردها خلاص شود؟ آیا آلترناتیو یا آلترناتیوهایی برای این مسئله وجود دارد؟

استفان جوجیچ: پاسخ به این سوال خیر است. تجربه دهه های گذشته و گذر دوران های جنگ و آتش بس گواه خوبی است که ترکیه از طریق نظامی نمی تواند ساختار قابل انعطاف سیاسی-نظامی مانند پ.ک.ک را شکست دهد. این مسئله در مورد سوریه هم که ترکیه در آن با سالها جنگ توانسته موفقیت های محدود، آن هم صرفا با توسل به همکاری سیاسی و بده بستان با روسیه کسب کند صدق می کند. نابودی کامل جنگجویان کرد سوریه در طی مراحل مختلف لشکرکشی ترکیه به داخل سوریه مورد انتظار نبوده است. ترکیه در زمانی که کوبانی در سال 2014 محاصره شده بود و آنها به طور مستقیم درگیر نبودند، به این هدف نزدیک شده بودند. امروزه با وجود نیروهای آمریکا، روسیه و بشار اسد به عنوان یک مانع و وجود دهها هزار نیروی ورزیده « نیروهای دموکراتیک سوریه»، ترکیه بیش از هر زمانی از دست یافتن به هدفش که از بین بردن نیروهای نظامی کردی از طریق نظامی است دورتر شده است.

از طرفی دیگر، این حقیقت که تقریبا غیرممکن است بتوان نیروهای دشمن را از طریق نظامی شکست داد، حتی حل مسئله کردها را از طریق ابزار نظامی نامحتمل می کند. با توجه به این نتیجه گیری، تنها راه حل پایدار را فقط می توان از طریق مذاکره سیاسی به دست آورد. ترکیه در سطح داخلی، سیاست نفی و آسیمیلاسیون را مدتی طولانی در مورد کردهای این کشور اجرا کرده ست. این سیاست ترکیه را به مقاصدش رساند چرا که کردها از سیستم سیاسی کنار گذاشته شدند و ترک سازی نسل هایی از کردها بویژه آنهایی که در مراکز شهری در غرب کشور ساکن شده بودند صورت گرفت. در آن زمان، تقلای کردها لاجرم خشونت آمیز بود زیرا راه دیگری برای اعتراض به وضعیت آنها وجود نداشت. امروز حزب دموکراتیک خلقها در پارلمان ترکیه حضور دارد و کردها از طریق شرکت در سیستم سیاسی می توانند خواسته های خود را مطرح کنند. البته برای تحقق این خواسته ها، تغییر شرایط، حسن نیت آنکارا و نیز پایان دادن به سرکوب حزب دموکراتیک خلق ها و ارام کردن اوضاع در جنوب شرق کردنشین ترکیه لازم است. البته با بودن حزب دموکراتیک خلقها به عنوان نماینده کردها در پارلمان ترکیه، اولین پیش شرط برای آغاز مذاکره سیاسی وجود دارد. همچنین، مشارکت هر روزه حزب دموکراتیک خلقها در مسائل سیاسی ترکیه کمک می کند که تقابل نظامی کردها با ترکیه در پایین ترین سطح باشد. من معتقد هستم که اردوغان از این امر یعنی کاهش تقابل نظامی با بودن حزب موکراتیک خلقها آگاه است. به همین دلیل هم هست که فعالیت حزب دموکراتیک خلقها علیرغم سرکوب و متهم شدن مقامات آن به همکاری با تروریستها، ممنوع نمی شود. با این حال، مذاکره و پایان دادن به تقابل، به حسن نیت و تغییر فضای سیاسی آنکارا نیاز دارد. این مشکل که اردوغان حزب دموکراتیک خلقها یا هر سازمان دیگر کردی را به عنوان مخاطب خود و یا نماینده کردها بپذیرد همچنان پابرجاست. اردوغان نمی خواست به هیچ حزبی یا قدرت سیاسی این حق را بدهد که نمایانگر منافع کردها باشد بلکه تنها خود و حزب حاکم عدالت و توسعه را تنها مرجع تغییر می دانست. این استراتژی باعث شد تعدادی از آرای کردها در دهه 2000 به صندوق حزب عدالت و توسعه ریخته شود. اما حتی ممکن است این رویه نیز روزی تغییر کند.

شاید غیرعاقلانه به نظر برسد، اما با توجه به این که اردوغان تمایل به حفظ قدرت دارد، به نفع اوست که در مقابل دادن برخی حقوق به کردها حمایت حزب دموکراتیک خلقها را طلب کند. شاید در این زمان چنین عقب گردی غیرقابل باور باشد اما تاریخ سیاسی شاهد عقب گردهای شدیدتر از این هم بوده است.

من در سطح منطقه ای، به رسمیت شناختن واقعیت ها و ایجاد ارتباط سیاسی را تنها راه مناسب برای ترکیه در مقابل مسئله کردها می بینم. نمونه خوب در این باره روابط ترکیه با اقلیم کردستان عراق است که در آن، آنکارا همزمان سیاست همکاری با کردها و محدود کردن نفوذ آنها را دنبال می کند.

در مورد کردهای سوریه، با توجه به این که رهبران کرد سوریه نزدیک به پ.ک.ک هستند شرایط پیچیده تر است. آنکارا هر کاری را به جز همکاری با روسیه و دمشق، برای به حاشیه راندن کردهای سوریه انجام داده است. آنکارا تا اینجا در اقدامات خود نسبتا موفق بوده است. برای مثال کردها را از شرکت در مذاکرات صلح سوریه هم به رهبری سازمان ملل و هم به رهبری کشورهای روسیه و ایران دور کرده است. آنچه برای ترکیه مهم است این است که کردها کمترین دستاورد سیاسی را در مذاکره بر سر آینده سوریه کسب کنند. به عبارت دیگر، ترکیه نمی خواهد کردهای سوریه استقلال منطقه ای در سوریه پیدا کنند و انها چنین دستاوردی نخواهند داشت. بر اساس چنین سناریویی، و با دادن امتیازاتی در شمال شرق سوریه تحت کنترل آنکارا، من کاملا متقاعد هستم که اردوغان آماده خواهد بود ماندن بشار اسد در قدرت را بپذیرد. در این صورت، اولین قدم برای به رسمیت شناخته شدن بین المللی نتایج جنگ سوریه برداشته خواهد شد.

کد خبرنگار: 40101

کد خبر 257187

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha