یک قلاده توله خرس قهوهای در معرض انقراض پنجشنبه ۷ فروردین ۹۹، بیکس و تنها و بدون آزار رساندن به هیچ کسی، راه خود را گم کرده و به یکی از روستاهای اطراف ارومیه نزدیک شده بود و اما در ادامه عدهای از افراد با اسلحه و تبر و چوب و سنگ چنان به جان این زبانبسته افتادند که ذکر قساوت و جنایتشان در وصف هیچ نوشتار و متن و تصویری نگنجد!
این مقدار از هنجارشکنی و سنگدلی با یک حیوان زبانبسته و سپس انواع و اقسام نمایشهای دیوانهوار و ناانسانی با جسد بیجان خرس بخت برگشته و به تصویر کشاندن و انتشار آن، آن هم در روزهایی که جهان درگیر مواجهه بیثمر با ویروسی بنام کروناست و بشر بیش از هر زمانی خود را در برابر نظام هستی ناتوان دیده و امید به رحمت الهی دارد، بیشک نیازمند آسیب شناسی جدی جامعه شناسان، حقوقدانان و روانشناسان است تا فهمیده شود انسان با همه خصلتها و مهربانیها و خلیفه اللهیاش، چرا گاهی چنین به ورطه ددمنشی و خشونت و دیگران آزاری سقوط کرده و برای پیشگیری و درمان چنین رفتارهای نابهنجارانهای، چه باید کرد و چه تدابیر بازدارنده و فرهنگ سازانهای باید اندیشید!
میدانیم که این بار هم، فشار زیاد اما موقتی رسانهای سبب واکنشهای فوری مقامات و در نهایت دستگیری یک یا دو نفر میشود و بعد از مدتی با جریمه نقدی ناکافی و یا حداکثر چند ماه زندان تعزیری راهباز، این فاجعه نیز چون حکایت دار زدن سگ فارس و روباه شختان پیرانشهر و خرسهای لرستان و پلنگ مازندران و دهها جنایت دیگر در جایجای ایران، به فراموشی سپرده میشود؛ باید اذعان نمود میزان آگاهی اجتماعی و فرهنگی و قوانین و مجازاتهای ما به اندازه کافی برای جلوگیری از بازتکرار چنین رفتار حیوان آزارانهای کافی نیست و حتما باید تدابیر فوری و قاطعانهتری برای حفظ و حمایت از حقوق گونههای مختلف حیوانات اهلی و غیر اهلی، اندیشیده شود.
ضروری است، هرچه زودتر، مسئولان بالاخص بخشداران و دهیاران، مردم را نسبت به عواقب چنین رفتارهایی آگاهتر نموده تا آن دسته از افرادی که مخاطبان فضای مجازی نیز نیستند، نسبت به قباحت انسانی و قانونی چنین رفتارهایی، هوشیاری لازم را پیدا نمایند. در این بین نیز افزایش فشار افکارعمومی و فشارهای اجتماعی مردم و اعلام بیزاری آشکار ریش سفیدان، روحانیون و آحاد مردم محلی نسبت به مرتکبان چنین اعمالی، میتواند نقش مهم و بازدارندهای در کاهش چنین رفتار غیر انسانی داشته باشد.
نظر شما