در صفحه ١٨رساله «گورستان ملاجامی در مهاباد»، قادر فتاحی قاضی، تبریز، خردادماه ١٣٥٩خورشیدی، آمده است: «… آقای محمد اقبالی فرزند مرحوم حاجی رحیم، که مأمور انتظامات و جمع آوری و دفن جنازه ها بوده، در خود مهاباد، ٨ هزار و ٩٨٠ جنازه را پیدا و دفن کرده است».
در نشریه «کردستان میشینری» چاپ آمریکا، که بعدها مجبور به تغییر نام به «اورینت میشینری» شدهاست، شماره یک، سال دهم، ژانویه ١٩١٨م(بهمن ماه ١٢٩٧ خورشیدی)، روانشاد دکتر ال.او. فاسوم، از میسیونرهای پروتستان ساکن در مهاباد و از شاهدان عینی ماجرا، در این باره چنین نوشته اند: «… در منطقهای به فاصله کمی بیش از یک مایلی شهر، ٨٠٠ نفر انسان را گوشت دم توپ کردند. زمان ده تا پانزده دقیقه پر رنج و دلخراشی بود که هرگز فراموش نخواهم کرد. اما فاجعه اصلی و وحشتناک این نبود. در شهر ما(منظورش مهاباد است) بالای ٧هزار نفر قتل عام شدند. برای صرفه جویی در مصرف گلوله، بدن اکثریت قریب به اتفاق آنان را با قداره (شوشکا) و نیزه، سوراخ سوراخ کردند… زنان و دختران زیادی با روشی از شدت و خشونت که در بیان نمیگنجد، اسیر شدند و مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند. حدود ٤٠٠ زن و دختر دیگر را هم باخود بردند، برخی برای تجاوز و عدهای هم برای فروش…» .
در نشریه کردستان میشینری شماره ١٢، سال هفتم، سپتامبر ١٩١٦م(شهریور و مهر ماه سال ١٢٩٥ خ)، صفحات ٣ تا ٧ براساس گزارش «میس اگوستا گودهارت»(که مردم مهاباد آن روزگار در زبان محاوره او را – میس کوتات خانم – میگفته اند)، چنین آمدهاست: «آمار کل کشته های منطقه به طور تخمینی به ١٠هزار نفر میرسد. از میان زنان ربوده شده کُرد، بعضی ها را در تبریز یکی به پنج دلار فروختند! آمار کشته های داخل شهر مهاباد، ٧ هزار و ٦٧٠ نفر بوده، که اکثریت آنان مرد بوده اند. خود عالیجناب دکتر ال.او. فاسوم شخصاً در خانهای، ١٥٠ جسد پیدا کرد».
در صفحه ٤٦ کتاب: یادداشت هایی از کردستان، شیخ رئوف ضیایی، انتشارات صلاحالدین ایوبی(اورمیه)، چاپ اول، ١٣٦٧خ، آمار کشته شدگان این قتل عام ده شتناک در شهر، بیش از ٥ هزار نفر، نوشته و ثبت شده است.
حضور روس ها و ترکان عثمانی در جریان جنگ اول جهانی در منطقه مهاباد، زمان زیاد و نسبتاً طولانی بوده، اما زمان این کشتار در شهر و حومه به دست قوای روسیه، از روز شنبه ٩ ژانویه سال١٩١٦م(١٩دی ماه ١٢٩٥خ)، تا روز چهارشنبه ٢١ فوریه ١٩١٦م(سوم اسفندماه سال١٢٩٥خ)، جمعاً به مدت چهل و پنج روز بودهاست. تردیدی نیست که ترکان عثمانی، تحت عنوان و بهانه «جهاد» با کفار روس، در تحریک کُردها نقش اساسی داشته اند، و کُردها تحت تأثیر تبلیغات ترکان عثمانی دست به کشتن چند نفر نظامی روس، گروه مهندسی راه سازی در جاده بُرهان امروزی(مهاباد با بوکان) زده اند.
به نوشته بازیل نیکیتین در کتاب: «ایرانی که من شناخته ام»، تنها شیخ باباسعید برزنجی- زاهدی در حومه مهاباد- بود که فریب تبلیغات عثمانی ها را نخورد و ادعای جهاد توسط آنان را زیر سؤال برد و آن را غیر اسلامی اعلام کرد و بهای این کار خود را هم با تقدیم جان و اعدام شدن به دست عثمانی ها پرداخت کرد. خیلی ها هم تا امروز سعی کرده اند که با بیان با آب و تاب کشته شدن این چند نفر نظامی گروه مهندسی روسی، خود کُردها را مقصر قلمداد کنند و بنویسند یا بگویند که کُردها خود روسها را مجبور به این کشتار کردند!! که البته توجیهی خرد پسند نیست.
کشته شدگان گروه مهندسی روس شاید به زحمت به ده تا پانزده نفر رسیده باشند، شاید، ولی انتقامی که روس ها گرفتند در مقابل هریک نفرشان، صد نفر از مردم بیگناه و بیخبر از همه جا را لت و پار کردند. چنین جنایاتی تحت هیچ نام و عنوانی، قابل دفاع و توجیه پذیر نیست.
مهاباد آن روزگار جمعیتش با حومه به زحمت به ١٠ تا ١٢هزار نفر میرسید، چنین کشتاری از آنان قطعاً کشتن بالای پنجاه درصد مردم و در حد ژنوساید (نسل کُشی) بوده است. تا اینجا مربوط بود به روزگار تزار و بهقول بعضی از روشنفکران کُرد، این جنایات به دستور ژنرال های کهنه پرست و درنده خوی تزار انجام گرفته بود. بعد از دوران تزار و پیروزی انقلاب اکتبر١٩١٧م، اینبار هم بمبارانهای مهاباد به دست نسل جدید و تربیت یافته روس ها انجام شد.
قبل از ظهر روز پنجشنبه، پنجم شهریورماه سال١٣٢٠ خورشیدی، سه فروند هواپیمای اتحاد جماهیر شوروی سابق، پادگان، بازار، و چند نقطه از مناطق مسکونی شهر مهاباد را بمباران کردند. بیست نفر از اهالی شهر کشته، و عده زیادی مجروح و قسمتی از بازار شهر و چندین خانه مسکونی ویران شد.
در فاصله زمانی سالهای ١٣٢٠ تا ١٣٢٥ خورشیدی هم، روس های نسل جدید و تربیت یافته پس از انقلاب اکتبر١٩١٧م، در آذربایجان ایران حضور پررنگ و فعال داشتند. مردم کُرد را تهییج و تشویق و تحریک کردند و آمال و آرزوهای مشروع و انسانی آنان را (که همان داشتن حقوقی بود که در دنیای امروزی به آن «حقوق بشر» می گویند) به بازی و تمسخر گرفتند. پس از اینکه به ظاهر خرشان از پل گذشت و به توافقنامه به دست آوردن امتیاز استخراج نفت شمال ایران دست یافتند، مردم را تنها و بی پشتیبان در مقابل دولت مرکزی وقت ایران، به امید خدا رها کردند و هرچه برسر مردمهم آمد، برای روسها کم ترین و کوچک ترین اهمیتی نداشت.
حتی وقتی خبرنگاران آنزمان، از آندره گرومیکو- نماینده وقت روسها در سازمان ملل متحد- سؤال کردند که پس از خروج شماها از ایران، تکلیف کُردها و آذربایجانیها با دولت مرکزی ایران چه خواهد بود؟ آقای گرومیکو، سیاستمدارانه پاسخ داد: این امر یک مسأله داخلی ایران است و ما حق دخالت در امور داخلی دیگر کشورها را نداریم!! توخود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
روزجمعه پنجم اسفندماه ١٣٦٢خورشیدی، ساعت چهار و چهل دقیقه بعدازظهر، چهار فروند هواپیمای میگ ٢٥روسی نیروی هوایی رژیم بعث عراق، ده نقطه شهر مهاباد را بمباران کردند. تلفات در همانروز٢١ نفر کشته و بیش از یکصدنفر زخمی بود. در روزهای بعد ١٤ نفر از زخمی ها بدرود زندگی گفتند و به این ترتیب آمار کشته شدگان به ٣٥ نفر رسید. (نقش غیرمستقیم روس ها).
روز یکشنبه دوازدهم بهمن ماه١٣٦٥ خ، روستاهای: گاپیس، قره قشلاق، و قجی آباد، حومه مهاباد از طرف هواپیماهای روسی نیروی هوایی رژیم بعث عراق بمباران شدند. (نقش غیر مستقیم روسها).
روز پنجشنبه بیست وسوم بهمن ماه ١٣٦٥خ، ساعت ١١و سی وپنج دقیقه قبل ازظهر، شهر مهاباد برای بار چندم مورد حمله هواپیماهای میگ ٢٥ روسی متعلق به رژیم بعث عراق قرار گرفت. مرکز واقعه، میدان استقلال شهر مهاباد بود. (نقش غیر مستقیم روس ها).
این تاریخچه فشرده و مختصری بود از رفتار روسی که به جای تشکیل پرونده ژنوساید کُردها علیه او، متأسفانه عنوان «دوست دیرینه مردم کُرد»! هم گرفته است. کُردها با داشتن چنین دوستانی، کمترین نیازی به دشمن نخواهند داشت. بررسی های بی طرفانه تاریخ به روشنی نشان می دهد که نه روس دوست کُرد است، نه انگلیس، نه آمریکا و نه هیچ کشور قدرتمند و مطرح جهانی… آنان همه دوست صمیمی و راستین منافع خود و مردم خود هستند. هر مردمی، خود باید دوست و خیرخواه خودش باشد. دوستی در دنیای سیاست، وجود خارجی و واقعی نداشته و ندارد و تنها منافع کوتاه مدت و بلندمدت است که مورد نظر و هدف نهایی است. زندهیاد «نلسون ماندلا»، گفتهاست: « گناهان دشمنانمان را میبخشاییم، ولی آن را فراموش نخواهیم کرد».
این گفته، کلامی عادی و معمولی نیست و فلسفه و فکر عمیقی پشت سر آن وجود دارد. نباید انتقامجو بود، زیرا انتقامجویی جدای آنکه از صفات زشت و ناپسند و نکوهیده است، دایره باطل دور و تسلسل کینه جویی و خونریزی را الی الابد متوقف نخواهد کرد. پس به خاطر متوقف شدن این دور و تسلسل باطل و خطرناک و بدنتیجه، باید گناه طرف را بخشود و از انتقام گرفتن صرف نظر کرد. اما برای تکرار نشدن جنایات و فجایع، باید داستان آنها را فراموش نکرد و وقایع را بدون جانبداری از سویی، و یا دلیلتراشی برای طرفی، ضبط و ثبت کرد.
مردمی که چنین نوشته ها و مکتوباتی داشته باشند، «حافظه تاریخی» خواهند داشت، آنهم نوعی حافظه تاریخی که درست و صحیح و به موقع کار کند. امید است روزی مجموعه اینگونه نوشته ها و مقالات و اسناد و مدارک معتبر مربوط به آنها، به صورت کتابی مستقل، چاپ و منتشر شود، که خلأ بسیار بزرگ و پراهمیتی را پُر خواهد کرد.
نکته جالب و جای تعمق و توجه این است: متأسفانه چنین فجایعی در نقاط مختلف جهان، و در زمان های متفاوتی رخ داده است و رخ می دهد!، برای نمونه کشتار ارامنه در ١٩١٥ و ١٩١٦ در امپراتوری عثمانی، کشتار در «رواندا» در آفریقا و کشتار مردم تیره روز و بی پناه روهینگیا در میانمار(برمه سابق)، و… اما آگاهان هر قوم و مردمی سعی کردهاند درستترین و منطقی ترین بهره را از اینگونه پیشامدها ببرند. اسناد و مدارک جمع آوری کرده ند، با بازماندگان حوادث مصاحبه ها کردهاند، فیلم مستند ساخته اند، و… در نهایت پرونده نسل کشی تشکیل داده و برای رسیدگی و پیگیری های قانونی، به مجامع صلاحیتدار جهانی تقدیم کرد اند.
در میان ما، به ویژه بعد از جنگ دوم جهانی، احزاب کُرد اغلب چپ گرا بوده و مستقیم یا غیرمستقیم تحت تأثیر شوروی سابق (یا چین) و حزب حاکم آن جاها بوده اند، خود این احزاب کُرد اغلب، به عنوان جانبداری از روسها، مانع بحث پیرامون کشتار روسها در جریان جنگ اول جهانی در منطقه مهاباد و حومه بوده اند! مبادا که روس ها رنجش خاطر پیدا کنند! یا اغلب شنیده می شد که می گفتند: در حوادث جنگ اول جهانی، عده ای در مهاباد وحومه کشته شده اند، ولی در باره تعداد آن ها خیلی مبالغه شده است!! تو گویی حافظ بزرگ دقیقاً در باره ما گفته است:
من از بیگانگان هرگز ننالم/که با من هرچه کرد، آن آشنا کرد
اخیراً مشاهده می شود که افرادی و یا« ان.جی. او» هایی به فکر جمع آوری اسناد و مدارک و مطالب قابل استنادی در این زمینه افتاده اند. از جمله کتاب: «کاره ساتیکی میژوویی، کوشتاری خه لکی کورد به ده ست سپای رووسی تزاری» (فاجعه ای تاریخی، کشتار مردم کُرد به وسیله سپاه روسیه تزاری)، به قلم: عزیز ولیانی، نشر گوتار، چاپ اول، ١٣٩٦خورشیدی. در صفحات ١٠٨تا ١١٠این اثر اشاره کوتاهی به خاطرات میرزا عبدالکریم بهرام بیگی- از شاهدان عینی کشتار شده، البته در صفحه ١١١همان کتاب، آدرس منبع خاطرات اشتباه نوشته شده است. آدرس دقیق و درست منبع، مجله «سروه» شماره ١٨٧است.
امید است که در این راه گامهای صحیح و دقیق و مستند برداشته شود و موضوع از مسیرهای درست قانونی پیگیری گردد.
در کردپرس بیشتر بخوانید؛
یادی از ١٠٦مین سالگرد ژینوساید مهاباد به دست روس تزاری
بە بهانه سالروز کشتار مردم مهاباد (ساوجبلاغ) توسط روسها
نظر شما