کردپرس - «امید حمه علی»، عضو پیشین پارلمان اقلیم کردستان عراق از لیست حزب «تغییر» بود. به گفته این فعال سیاسی وی از سال 2019 به عنوان نویسنده و تحلیلگر مستقل سیاسی در اقلیم کردستان عراق فعالیت دارد. وی نگاه خوشبینانهای به وضعیت سیاسی و حکمرانی احزاب حاکم بر اقلیم کردستان عراق ندارد و به سختی منتقد وضعیت موجود است.
امید حمه علی بر این باور است که حزب دمکرات کردستان عراق با تضعیف و به حاشیه راندن سایر احزاب کردستان عراق، علاوه بر تصدی مناصب اصلی در اقلیم کردستان عراق، اکنون درصدد کسب پست ریاست جمهوری این کشور است که تا پیش از این و بر اساس توافق، در اختیار حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق بود.
مشروح گفتوگوی امید حمه علی عضو پیشین پارلمان کردستان با کردپرس را در ادامە می خوانید؛
درباره چگونگی انتخاب و تعیین ریاست جمهوری در عراق توضیح دهید؛ آیا توافقی میان احزاب اصلی در اقلیم کردستان به ویژه حزب دمکرات کردستان عراق و اتحادیه میهنی وجود دارد؟
بدون تردید، پس از سقوط رژیم بعث، عراق بر اساس توافق، میان سه گروه اصلی در این کشور مدیریت می شود. در کنار این سه نیرو، سایر گروهها هم حضور دارند.
بر اساس توافق صورت گرفته در عراق، منصب ریاست جمهوری به عنوان سهم کردها تعیین شده است. در چند دوره قبلی، این پست متعلق به کردها بوده و در این میان سمت ریاست جمهوری، سهم حزب اتحادیه میهنی بوده است.
این که منصب ریاست جمهوری به عنوان سهم اتحادیه میهنی تعیین شده است؛ آیا میان احزاب اصلی کردستان عراق روی آن توافق صورت گرفته است؟
این توافق میان دو حزب اتحادیه میهنی و دمکرات کردستان عراق حاصل شده و بخشی از آن مربوط به تقسیم مناصب داخلی اقلیم کردستان است. در حال حاضر همان گونه که اطلاع دارید در اقلیم کردستان بیشتر مناصب اصلی اعم از ریاست اقلیم و رئیس دولت به استثنای ریاست مجلس و برخی مناصب دیگر، در اختیار حزب دمکرات کردستان عراق است. اگر از دیدگاهی انتقادی به این موضوع در داخل اقلیم کردستان پرداخته شود این خود یک مشکل اساسی است؛ این که احزاب اصلی کردستان عراق به ویژه حزب دمکرات کردستان عراق و یک خانواده مشخص، چنین پست های مهم و حساسی را به انحصار خود درآورده و آن را اداره میکنند.
سایر احزاب دیگر از جمله اتحادیه میهنی کردستان عراق به گونهای در حاشیه اداره اقلیم کردستان عراق قرار دارند. ما اکنون در حال تجربه اداره کردستان عراق از سوی حزب دمکرات کردستان به عنوان گرداننده اصلی هستیم و بدون تردید سایر احزاب هم در کنار این حزب، نقش های بسیار فرعی دارند.
اکنون حزب دمکرات کردستان عراق در تلاش است تا منصب ریاست جمهوری عراق، که یکی از پست کلیدی است را تصاحب کند.
تلاش این حزب برای تصدی مناصب اصلی، چه پیامدهایی در سطح سیاسی اقلیم کردستان عراق دارد و سایر احزاب باید چگونه نقش خود را ایفا کنند؟
ضرورت دارد تا دیگر احزاب اقلیم کردستان به صورت جدی روی این موضوع تامل کنند؛ مسئله این نیست که چه شخصی رئیس جمهور میشود؛ و این پرسش برای بنده مطرح نبوده و از اهمیتی هم برخوردار نیست. بنده به لحاظ سیاسی به تحلیل موضوع میپردازم. احتمال دارد این موضوع موجب جدایی و تفرقه شود و تضادهای بیشتر سیاسی و اقتصادی را به دنبال داشته باشد.
بنده به شیوه نقادانهای به حکمرانی دو حزب دمکرات و اتحادیه در کردستان عراق مینگرم که این حکمرانی بسیار نامطلوب و مملو از فساد است؛ اما همین جدایی و تفرقه، مشکلات دیگری را برای مردم اقلیم کردستان به وجود میآورد. این خلل بزرگی برای اقلیم کردستان به شمار می رود.
بدون شک اگر به این موضوع هم در سطح عراق توجه کنیم، این جدایی شکل گرفته است و باید تاکید کنم این «جدایی» است و نه «تفاوت»؛ ربطی هم به دمکراسی ندارد. ما شاهد هستیم در یک جامعه دمکرات که حکمرانی بر اساس آرای مردم شکل می گیرد، وجود تفاوتها، امر بسیار عادی بوده و این تفاوتها خود مورد پذیرش است؛ اما در میان احزاب ما به موضوع «تفاوت» به عنوان دشمنی، نگریسته می شود.
یکی از خللهای دیگر، دخالت کشورهای منطقه در وضعیت عراق است، متاسفانه نیروهای سیاسی عراق نتوانستهاند استقلال خود و کشور عراق را حفظ کنند. آنها نتوانستهاند حافظ منافع ملت خود باشند و حکمرانی خوبی در عراق داشته باشند. آنها همواره در پی منافع حزبی، شخصی، خانوادگی و منافع اقلیمی بودهاند و همگی در ایجاد مشکلات عراق نقش دارند.
این موارد مجموعه مشکلاتی هستند که موجب ایجاد جدایی در عراق شده و اجازه نمیدهد تا این کشور در چارچوب یک مدیریت مناسبی قرار گیرد و زمینه برای آرامش شهروندان مهیا شود.
در این میان هم اقلیم کردستان دارای مشکلاتی مانند ارائه خدمات مناسب، اداری، سیستمی و آزادی های سیاسی و فردی است، این مسائل به گونه ای بیانگر آن است که این نیروها نتوانستهاند به یک نیروی مستقل تبدیل شده و نماینده واقعی مردم باشند. این مشکلات بنیادین بوده و در منطق این احزاب وجود دارد. نوع تعامل با موضوع ریاست جمهوری هم نتیجه منطق سیاسی موجود است.
به نظر شما اگر گزینه حزب دمکرات کردستان عراق به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود، واکنش حزب اتحادیه میهنی کردستان چگونه خواهد بود؟
به طور طبیعی مخاطب این پرسش حزب اتحادیه میهنی است، اما همان گونه که اشاره کردم تحلیل بنده به عنوان یک فرد مستقل با توجه به شرایط موجود این است که اتحادیه میهنی در شرایط کنونی اداره اقلیم کردستان عراق، در حاشیه قرار دارد؛ اگر این حزب بخواهد به عنوان یک حزب موثر در کردستان عراق ظاهر شود، نیازمند بازنگری در داخل حزب، ارتباطات و همچنین تاکید بر ایجاد تغییرات در اقلیم کردستان عراق است.
نزاعی که اکنون در بغداد برای تصاحب پست ریاست جمهوری عراق وجود دارد؛ به طور مثال حزب دمکرات کردستان عراق به حریم سایر احزاب وارد می شود و با سایر نیروهای سیاسی عراق برای تصاحب پست ریاست جمهوری توافق میکند. حزب دمکرات موجب شده تا سایر احزاب در کردستان عراق در حاشیه قرار گیرند و برای آنها هم اهمیتی قائل نیست.
احزاب سیاسی در عراق هم به موضوع در حاشیه قرار گرفتن احزاب دیگر در اقلیم کردستان توجه دارند و میدانند اکنون در انتخابات عراق، حزب دمکرات در مقایسه با سایر احزاب اقلیم کردستان، تعداد کرسیهای بیشتری در پارلمان به دست آورده است.
البته باید به این موضوع توجه شود که در اقلیم کردستان بیش از 70 درصد مردم در انتخابات شرکت نکردند و حزب دمکرات کردستان عراق و دیگر احزاب، آرای حدود 10 تا 15 درصد جامعه کردستان را دارند؛ یعنی در این انتخابات مردم اقلیم کردستان عراق حدود 10 تا 15 درصد به این احزاب رای دادهاند؛ بنابراین از این لحاظ هم آنها نمایندگی واقعی مردم را بر عهده ندارند؛ اما به لحاظ رسمی و با برگزاری انتخابات، بیشترین تعداد کرسی را حزب دمکرات به دست آورده و این موجب تعدی این حزب به احزاب دیگر به ویژه اتحادیه میهنی شده است. اکنون آنها سودای سمت ریاست جمهوری را بدون در نظر گرفتن توافق با احزابی مانند اتحادیه میهنی و دیگر احزاب را در سر دارند.
باید به این مسائل با نگاه ملی برخورد کرد؛ متاسفانه احزاب ما از منطق و دیدگاه ملی با این موارد برخورد نمیکنند.
به نظر شما آیا وجود اختلافات داخلی در حزب اتحادیه میهنی مانند برکناری یکی از دو رهبر مشترک این حزب یعنی «لاهور شیخ جنگی» که در نهایت تضعیف هر چه بیشتر این حزب در عرصه سیاسی را به همراه داشته است، زمینه را برای حضور حزب دمکرات کردستان عراق فراهم کرد که درصدد تصاحب منصب ریاست جمهوری عراق برآید؟
بله به طور قطع همین گونه است، تا پیش از شکل گیری حزب تغییر، وضعیت سیاسی اقلیم کردستان و روابط دو حزب اتحادیه میهنی و حزب دمکرات کردستان عراق به گونهای بود که تفاوتی میان این دو حزب وجود نداشت یعنی این دو به اندازهای به هم نزدیک شده بودند که مردم پیشنهاد میدادند وقتی هیچ تفاوتی به لحاظ سیاسی و اخلاقی میان آنها وجود ندارد، بهتر است هر دو تبدیل به یک حزب شوند.
این خود ابتدای تضعیف حزب اتحادیه میهنی بود و پس از آن تضعیف احزاب دیگر و شکست حزب تغییر، میتوان گفت همین موارد سنگر حزب دمکرات را در حکمرانی اقلیم کردستان قویتر کرده است به گونه ای که آنها به تنهایی در عرصه قدرت ماندهاند.
تضعیف این احزاب به صورت مستقیم موجب نیرومندتر شدن حزب دمکرات کردستان عراق شده است، اما قویتر شدن این حزب بدان معنی نیست که این حزب خوب است و نماینده واقعی مردم است؛ خیر چنین نیست. این حزب به لحاظ سیاسی بسیار بدتر شده، از جنبه مدیریت مالی تا قهقرا در فساد فرو رفته، خدمات ضعیف ارائه میدهد و در موضوع آزادی سیاسی هم وضعیت مطلوب نیست.
اما هنگامی که نیروهای دیگر در حاشیه قرار میگیرند، تضعیف میشوند، خودکشی سیاسی انجام میدهند و یا در سایه حزب دمکرات کردستان عراق قرار میگیرند، بدون تردید حزب دمکرات تاثیر بیشتری نسبت به آنها در وضعیت خواهد داشت. این خللی است که در میان احزاب سیاسی وجود دارد آنها خود را حزبهای ضعیفی میدانند و همان گونه که شما اشاره کردید وجود اختلافات در داخل خود احزاب و حتی بدون در نظر گرفتن منافع حزب خود تعامل میکنند و یا با یکدیگر به نزاع می پردازند. در نهایت مشاهده میکنید که این احزاب تضعیف میشوند.
البته حزب دمکرات کردستان عراق هم ضعیف شده است در انتخابات اخیر تنها در منطقه دهوک و در مقایسه با دوره پیشین انتخابات، این حزب حدود 150 هزار رای خود را از دست داد. به همین دلیل همه احزاب سیاسی و در خط مقدم آنها حزب دمکرات، بسیار ضعیف شدهاند. در جامعه ما هنوز یک آلترناتیو سیاسی واقعی برای این احزاب به وجود نیامده است و گرنه این احزاب نیروهایی نیستند که نمایندگی جامعه را بر عهده داشته باشند.
اکنون وضعیت حزب تغییر و جایگاه آن در عرصه سیاست کردستان عراق چگونه است. اصلا چرا آنقدر به حاشیه رفته است؟
دلایل آن آشکار است، ما در چند سال گذشته روی این موضوع بحث های فراوانی انجام دادیم اما به انتقادات توجهی نشد. این یک مشکل داخلی بوده و همچنین به مواردی مانند تعامل و ارتباط با احزاب دمکرات و اتحادیه میهنی کردستان و در کل سیستم حکمرانی موجود در اقلیم کردستان، آمیخته شدن با حکمرانی و غرق در آن سیاستی که حزب دمکرات و اتحادیه آن را شکل دادهاند، ارتباط دارد. این فارغ از مشکلات داخلی خود حزب تغییر است که همه این موارد زمینههای شکست این جنبش را فراهم آورد. بیتردید این شکست به ضرر جامعه و به نفع احزاب حاکم تمام شده است.
اکنون موضع حزب تغییر در خصوص ریاست جمهوری عراق چگونه است؟
این پرسش را باید خود حزب پاسخ دهد؛ اما تحلیل بنده این است که آنها هیچ نقش و تاثیری در عرصه، به ویژه در خصوص تعیین ریاست جمهوری، ندارند؛ چون آنها هیچ کرسیای در پارلمان عراق ندارند و اگر هم تک رای داشته باشند، تاثیر چندانی در تعیین این منصب ندارد.
چشم انداز شما از آینده سیاسی اقلیم کردستان عراق چگونه است؟
وضعیت کنونی مطلوب نیست در چنین شرایطی نگاه به آینده، ناامیدکننده است؛ اما در سطح دیگر چون نارضایتی فراوانی در میان مردم اقلیم کردستان عراق وجود دارد و این نارضایتی در انتخابات به شیوه بایکوت و رای سفید خود را نشان داد به صورتی که حدود 80 درصد آرا را تشکیل می داد، این خود نور امیدی است که باید این بخش ناراضی جامعه بتواند آلترناتیو جدید سیاسی را شکل دهد و بتواند به صورت مرتب و واقعیتر نمایندگی مطالبات را عهدهدار شود و زمینه رفع مشکلات را مهیا سازد. بنابراین توضیح و بیان چشم انداز سیاسی اقلیم کردستان عراق در شرایط حکمرانی دو حزب دمکرات و اتحادیه که در بهبود معیشت مردم شکست خورده اند، امیدوارکننده نیست.
آیا به باور شما آلترناتیوی که به آن اشاره کردید به صورت جدی و قدرتمند در اقلیم کردستان عراق شکل خواهد گرفت؟
به طور طبیعی نه تنها در اقلیم کردستان عراق بلکه در دنیا هنگامی که اعتراضات گسترش می یابد، سیستم سیاسی هر چند هم سرکوبگر باشد، اما تضمینی برای برنیامدن جنبشهای اعتراضی نخواهد بود. میتوان گفت بله در آینده یک نیروی سیاسی و اجتماعی متفاوت و نیرومندی شکل خواهد گرفت که مطالبات مردم را نمایندگی خواهد کرد. بنده بر این باور هستم در آینده این جایگزین شکل خواهد گرفت و من آن را یک ضرورت می دانم.
آیا با این شرایطی که شما از وضعیت سیاسی اقلیم کردستان و نارضایتیهای اجتماعی، توصیف کردید، باید در انتظار یک انفجار سیاسی و اجتماعی در اقلیم کردستان عراق باشیم؟
به طور طبیعی انفجارها، شکلهای متفاوتی دارند اگر نیروی سیاسی جدید با دیدگاهی دمکراتیک و مدنی شکل بگیرد و دست کم زمینه مشارکت سیاسی برای آن مهیا شود، بدون تردید این انفجار شکل مدنیتری خواهد داشت؛ اما هنگامی که حاکمیت با این نارضایتیها سرکوبگرانه برخورد کند در همه جای دنیا واکنشها در برابر این نوع حاکمیتها رادیکالتر خواهد بود و نوع انفجار خونینتر خواهد بود. امیدوارم زمینههای مشارکت سیاسی مهیا شود و ما شاهد یک تعامل دمکراتیک و مدنی باشیم.
با تمام مباحث مطرح شده و با توجه به معادلات سیاسی و شرایط موجود، به نظر شما کدام یکی از دو گزینه اصلی ریاست جمهوری یعنی «هوشیار زیباری» نماینده حزب دمکرات کردستان عراق یا «برهم صالح» گزینه اتحادیه میهنی کردستان عراق، کلیددار کاخ وادی سلام می شوند؟
شاید پاسخ به این پرسش در عین سادگی آن؛ نشان دهنده نوعی محبوبیت یکی از این کاندیداها از دیدگاه پاسخ دهنده باشد، اما همین جا عنوان کنم که هیچ کدام از آنها محبوب بنده نیستند. با تحلیل شرایط کنونی، میتوان به ذکر نکاتی پرداخت. نخست این که حزب دمکرات کردستان عراق در مدت اخیر با جریاناتی مانند صدر و حلبوسی توافقاتی انجام داده و جبهه جدیدی ایجاد کردهاند، این به ما میگوید که جبهه جدید تعیین کننده گزینه ریاست جمهوری است؛ در عین حال شاهد این هستیم که از کاندیدای حزب دمکرات کردستان عراق در دوره قبلی سلب اعتماد شده است.
روشن است که پارلمان عراق بر چه اساسی از او سلب اعتماد کرده است به دلیل تعامل نامناسب و فساد در وازرتخانه تحت مدیریت او. این مشکل بزرگی است و می توان عنوان کرد که جریان صدر را در یک شرایط سیاسی و اخلاقی خاصی قرار میهد که چرا دعوت به فساد می کنند.
از سوی دیگر کاندیدای اتحادیه هم که پیشتر عهدهدار سمت ریاست جمهوری بود از جانب تعدادی از نیروهای سیاسی مورد بازخواست قرار گرفته است.
به طور طبیعی وجود برخی از این مشکلات به نفوذ کشورهای خارجی هم ارتباط دارد و این تنها عراقی ها نیستند که بازی را برای انتخاب ریاست جمهوری اداره می کنند، بلکه دولت های منطقهای و ابرقدرتها نیز به صورت روشن در حال نبرد برای انتخاب این گزینه هستند تا تراز سیاسی را حفظ کنند.
بنده به طور قطع نمیتوانم بگویم چه کسی به عنوان رئیس جمهور عراق انتخاب میشود، وضعیت بسیار پیچیدهتر از حدث و گمان است و این مانند بازی دو تیم فوتبال نیست که برنده یک تیم را پیشبینی کرد.
پرسش آخر بنده همین موضوع نفوذ و تاثیرگذاری کشورهای خارجی در بحث انتخاب ریاست جمهوری عراق بود که به آن اشاره کردید. اگر نکته دیگری باقی مانده است بیان کنید.
بنده در ابتدا هم عنوان کردم که نیروهای سیاسی در عراق مستقل نبوده و در نهایت کشور عراق هم مستقل نیست در حقیقت کشورهای منطقهای و ابرقدرتها آن را اداره میکنند؛ اینجا مثل یک صفحه شطرنج است.
گفتوگو: سامان عابری
نظر شما