به گزارش کردپرس به نقل از روزنامه ایران، سال گذشته سنندج بهعنوان شهر خلاق موسیقی دریونسکو به ثبت جهانی رسید، اتفاق مهم و مبارکی که بهنظر من زودتر از اینها باید انجام میگرفت چرا که انتخاب به حقی بوده به این دلیل که طی گذرتاریخ، هنرمندان بزرگی در این شهر ظهور پیدا کردهاند که هر کدام نقش مهمی در فرهنگ و موسیقی ایران زمین داشته اند؛ بزرگانی چون سیدعلی اصغر کردستانی، مظهر خالقی، خانواده کامکارها، عندلیبیها، یوسف زمانیها و صدها هنرمند کارآمد دیگر.
نکته دیگر در معرفی این شهر وجود خانقاههای قادریه و نقشبندیه و ملودیهای این خانقاهها است و از همه مهمترحضور مسئولان بومی استان کردستان است که عرق خاصی به زادگاه خود دارند و مسائل فرهنگی و هنری درنگاه اکثریت این مسئولان، جایگاه ویژهای دارد. اما تعداد مسئولان بومی رده اول در کرمانشاه به مراتب کمتر است و بسیاری ازآنان چندان عرقی هم به فرهنگ و هنرمرتبط با فرهنگ منطقه خود ندارند. متأسفانه این موضوع درحال تبدیل شدن به یک سنت اداری در کرمانشاه است.
کرمانشاه هم میتواند بهعنوان شهرخلاق موسیقی معرفی شود چرا که منطقه جغرافیایی این استان علاوه بر ظهور بزرگان موسیقی دارای چهار گونه موسیقی بسیار کهن و باستانی است اما متأسفانه بهدلیل نگاههای سلیقهای و متعصبانه تا به امروز نه ساز تنبور و نه هنر این استان نتوانسته به ثبت جهانی برسد. در این سالها برای ثبت ساز تنبور تلاش بسیاری شده؛سازی که از 1000 سال پیش یارسانان حفظکننده آن ومقامات تنبور بودهاند. بنابراین اگر بخواهند این ساز را به ثبت ملی یا جهانی برسانند باید این نکته را هم در نظر بگیرند و فراموش نکنند حافظان این ساز کهن چه کسانی بوده و هستند.
البته تنبور در اکثر مناطق مشرق زمین با نامهای مختلف و ملودیهای خاص خودش نواخته میشود اما تنبور تیسفونی کردستان، تنبوری خاص با موسیقی خاص خودش است، موسیقی که در باورهای همین مردم است اما تعداد موضوعاتی که ثبت جهانی میشوند برای کشورها سهمیهای میباشد و گویا میراث فرهنگی کشورمان موضوعات مهمتری از تار و تنبور برای ثبت جهانی دارد که ترجیح میدهد سهمیه را برای آن موضوعات اختصاص بدهد. لذا پیشنهاد ثبت اشتراکی تنبور را با دو کشور دیگر یعنی ترکیه و عراق مطرح میکند.
مشکل دیگر در مورد به ثبت ملی رسیدن دالاهو بهعنوان شهر سازهای سنتی خود مردم هستند که نگاههای متعصبانهشان مانع از این اقدام شده است.
دالاهو از دیرباز مرکز مقامات تنبور و فرهنگ آیینی بوده و هیچ تنبورنوازی در این مهم شکی نداشته است.
البته هرچقدر از مرکز فاصله بگیریم لحن نواختن ساز کمی تغییر میکند. اما گردش ملودی و حتی نام مقامات همان است که در منطقه اصلی تنبور است و دراین موضوع اختلاف نظری وجود ندارد. اما متأسفانه این اختلافات بیمورد حاصل بیتجربگی برخی از جوانان ما است و جای تأسف است که از اخلاق تنبور نوازی که در گذشته اصل موضوع بوده فاصله گرفتهاند و مسائل کماهمیتی چون منطقه جغرافیایی یا شهر و روستای خود را مهمتر از اصل موضوع میدانند یا اینکه به هر وسیلهای و با هر پیامدی در پی مطرح کردن خود هستند و حتی کسان دیگری از شهرهایی که هیچ سنخیتی با این فرهنگسازی ندارند نگاه تعصبی به این موضوع دارند و خود را اهل فن میدانند.
متأسفانه فرق بین آهنگی را که در مجالس شادی و طرب نواخته میشود با مقام کهن اساطیری تشخیص نمیدهند. همه اینها موجب این مشکلات شده است وگرنه به نظر من دالاهو، گهواره، صحنه، نورآباد و در این سالها حتی شهرهای شیراز، همدان و تهران هم میتواند شهر خلاق تنبور معرفی شوند.
نظر شما