به گزارش کردپرس، این هفته، سالها تنش میان نیروهای سوریه دموکراتیک به رهبری کردها و مردم شمال شرق سوریه به نبردهایی در بسیاری از نقاط در شرق دیرالزور تبدیل شده است. خشونت کنونی به دنبال دستگیری احمد الخبیل یا «ابو خوله»، رهبر یکی از طوایف دیرالزور و فرمانده شورای نظامی دیرالزور وابسته به نیروهای دموکراتیک سوریه در 27 اوت آغاز شد. بعد از گذشت پنج روز از این حادثه هیچ نشانه ای از فروکش کردن هرج و مرج دیده نمی شود. در واقع به نظر می رسد این تنشها در حال گسترش است زیرا شهرها و قبیله های بیشتری علیه نیروهای دموکراتیک سوریه سلاح برداشته اند. ریشه های این بحران چند لایه و پیچیده است و به سال ها قبل می رسد. با این که مردم این منطقه خواسته های زیادی ندارند اما مخالف دولت مرکزی و داعش هستند. فارغ از این که آنها چه احساسی نسبت به نیروهای دموکراتیک سوریه دارند سالهاست خواستار تعامل مستقیم این نیرو با رهبران و جوامع محلی خود هستند. منحصر دانستن این تنشها به درگیری میان کردها و اعراب به دلیل نادیده گرفتن چند عامل است: اولا برخی از این قبایل متحد نیروهای دموکراتیک سوریه هستند. دوم اعراب رقه و حسکه بی طرف مانده اند و سوم این که بسیاری از نیروهای دموکراتیک سوریه که این روزها جان خود را از دست می دهند از اعراب دیگر مناطق مانند شمال شرق سوریه هستند.
خشونت کنونی ناشی از نفی کلی ساختار نیروهای دموکراتیک سوریه و رهبری کردهاست. این نارضایتی ها سالهاست که مستند شده که ریشه در سوء استفاده و رفتار استثمارگرانه از سوی رهبران کرد و بسیاری از رهبران عرب نیروهای دموکراتیک سوریه مورد حمایت آنها، کشتار و دستگیری غیرنظامیان بیگناه از سوی نیروهای SDF، عدم حمایت آنها از مردم در برابر حملات داعش، ترورها و بی توجهی به مسائل اقتصادی و ارائه خدمات به این منطقه است. اگرچه اعراب این منطقه همواره نسبت به این مصیبتها اعتراض کرده و در قابل تبعیض آن را اعلام کرده اند اما مسئله تنها شورش اعراب علیه کردها نیست. به همین مسئله عدم حمایت اعراب از بازداشت ابوخله نگاهی بیاندازید. ابوخله سالها به دنبال گسترش پایگاه حمایتی خود در منطقه دیرالزور بوده و همواره با ساختار نیروهای دموکراتیک سوریه همراهی کرده است و به لطف اقدامات اقتصادی قانونی و غیرقانونی خود حامیان خود را در قلمرو سنتی خود و خارج از آن گسترش داده است. این مسئله او را قادر ساخته محافظت بیشتر و بهتری از هواداران و پیروان خود انجام دهد.
تنها پس از گذشت چند ساعت از بازداشت ابوخوله و درخواست برای واکنش شدید نسبت به این اقدام، تقریبا همه افراد غیروابسته به طایفه او وفاداری خود را نسبت به نیروهای دموکراتیک سوریه اعلام کردند و یا بیطرفی خود را بیان کردند. به نظر می رسد که پولهای ابوخوله نتوانسته حمایت جمعیتی را که از اقدامات فاسدانه و تعرضات او خشمگین بودند، برانگیزد.
آغاز مجدد خشونت
بنابراین، در 24 ساعت اول تنشها، درگیریها به شهرکهای متعلق به طایفه وابسته به ابوخوله محدود شد. تنها پس از افزایش گزارشها حاکی از حملات بدون ملاحظه نیروهای دموکراتیک سوریه و افزایش تلفات غیرنظامیان، تعداد بیشتری از جنگجویان قبایل به درگیریها ورود کردند. به نظر میرسد اتفاقاتی در شهرهای عزبه و دامان در سراسر منطقه سر و صدای زیادی داشته است. در عزبه، مردم محلی گلوله باران بدون هدف و شلیک تک تیراندازهای وابسته به نیروهای دموکراتیک سوریه را که منجر به کشته و زخمی شدن بیش از ده ها غیرنظامی طی محاصره سه روزه این شهر شده، گزارش کرده اند. نیروهای ویژه کرد که توسط ارتش ایالات متحده آموزش دیده اند، ظاهراً در دامان یک خانواده چهار نفره را در انتقام کشته شدن هشت نیرو و فرمانده کرد آنها کشتند. در گزارشهای اولیه که به طور گسترده در رسانههای اجتماعی پخش شد، ادعا شده که یگان کرد این نیرو در طول مسیر به جستجوی خانه به خانه، کشتن و آزار غیرنظامیان پرداخته است. اما به نظر می رسد گزارش های بعدی نشان داد که قتل فقط در یک خانه اتفاق افتاده است.
فارغ از راستی و درستی آن، روایت هایی از این کشتارها و اعدام ها توسط نیروهای دموکراتیک سوریه در این جوامع عرب که سالها شاهد تیراندازی اعضای عرب و کرد نیروهای SDF به معترضان و کشتار مردم بیگناه در جریان عملیاتهای ضد داعش بودهاند، به شدت انتشار یافته است. دیده شدن بیشتر جسد کودکان و انشتار شایعات جدید امکان عادی شدن اوضاع را مشکل تر می کند. رهبر ارشد عشیره بزرگ عقیدات، که بر منطقه دیرالزور- تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه- تسلط دارد، اواخر روز 30 اوت، سکوت خود را شکست. شیخ ابراهیم الهفل، متحد دیرینه نیروهای دموکراتیک سوریه و قربانی اقدامات تروریستی گذشته داعش بیانیهای منتشر کرد که در آن از همه قبایل و طوایف در دیرالزور خواست تا تحت یک پرچم علیه نیروهای دموکراتیک سوریه متحد شوند. چنین درخواست هایی برای اتحاد بین قبیله ای از زمان قیام اولیه علیه دولت مرکزی در سال 2011 شنیده نشده است. فراخوان الهفل نشان دهنده بوجود آمدن نقطه عطف کلیدی در این درگیریهاست و احتمال خاموش شدن این آتش را دشوار می نماید. همانطور که محمد حسن، روزنامه نگار به آن اشاره کرده، «انگیزه ورود این قبیله ها به درگیری حمایت از احمد الخبیل نیست، بلکه از این باور نشات گرفته که هدف اداره خودگردان کردی از بین بردن شورای نظامی دیرالزور و کشتار غیرنظامیان در جریان عملیات نظامی آنهاست.»
اتحادها و تفرقه های قبیله ای
احتمالاً سرنوشت دیرالزور به تصمیم قبایل شیطات و بقره بستگی دارد. شیطات یکی از دو مؤلفه قدرتمند عشیره بزرگ عقیدات در کنار طوایف کوچکتر است. به نظر می رسد که شیطات از زمان بیانیه الهفل به طور فزاینده ای به نیروهای قبیله ای اهمیت داده است. نیروهای دموکراتیک سوریه دو روز پس از این تحولات، از هر گونه اجتماع عقیدات و شیطات که محل سکونت آنها از رودخانه خابور تا مرز عراق امتداد دارد، جلوگیری کرده است. قبیله بقره که جزء اجتماع بزرگ عقیدات نبوده و اعضای آن مدتهاست که در میان هر دو گروه متخاصم تقسیم شده اند. در حالی که برخی از اعضای آن در اوایل 31 اوت شروع به حمله به مواضع نیروهای دموکراتیک سوریه کردند برخی از رهبران آن اظهارات صریحی در حمایت از این نیرو بیان کرده و اکثر آنها بی طرف باقی مانده اند. شیخ هاشم البشیر، رئیس قبیله بقره اواخر روز 31 اوت، بیانیه ای را منتشر کرد و خواستار برقراری آتش بس و تشکیل تشکیل شورایی برای انجام مذاکرات شد.
هنوز معلوم نیست که ایا طرفین آماده گفتگو بوده و یا مکان یافتن زمینه مشترک را دارند یا خیر. تا زمانی که نیروهای محلی به بیرون راندن نیروهای SDF از شهرهای خود ادامه دهند و تعداد کشته ها زیاد شود، انگیزه کمی برای تسلیم شدن به خواسته های نیروهای دموکراتیک سوریه برای بازگشت به حالت عادی وجود دارند. به نظر می رسد که فرماندهان نیروهای دموکراتنیک سوریه نیز هیچ برنامه ای جز استقرار نیروهای بیشتر و سلاح های سنگین علیه این جوامع ندارد. هم رهبران نظامی و هم رهبران غیرنظامی در قامشلو ستیزه جویان را با عناوینی همچون «عوامل نفوذی دمشق»، «اعضای داعش» و «مزدور» خطاب کرده و ادعا میکنند که این اقلیت «نفوذی متخاصم» به دنبال «اختلال در صلح و همزیستی مسالمت آمیز» در این منطقه هستند. احتمالاً هستههای مختلف نزدیک به دولت و اعضای داعش نیز به نبرد ملحق شدهاند که خود را به عنوان جنگجویان قبیله جا زده و یا با اسم و رسم خود حملاتی را در این منطقه انجام می دهند. با این حال، نمی توان انکار کرد که بیشتر حملات انجام شده در این منطقه توسط نیروهای محلی صورت گرفته است.
فرصتی برای میانجیگری ائتلاف
درگیری باید پایان یابد اما نمی توان انتظار داشت که مردم دیرالزور شرایطی را که این وضعیت را بوجود آورده، بپذیرند. این امر ایالات متحده و ائتلاف بین المللی را در موقعیت شکننده و حساسی قرار می دهد. ایالات متحده منافعی در توقف خشونت دارد، حتی اگر این امر مستلزم میانجیگری میان دو طرف باشد. ادامه حضور ائتلاف در شمال شرق سوریه و مشارکت آن با نیروهای دموکراتیک سوریه بر اساس ماموریت ضد داعش صورت می گیرد. بنابراین نگرانی در مورد تأثیر این بحران بر موقعیت داعش باید در درجه اول اهمیت قرار گیرد. از این رو، هرگونه راه حل مقطعی که به جنگ پایان دهد اما به مسائل اساسی رسیدگی نکند، تنها به تقویت هسته های داعش کمک خواهد کرد. بازگشت نیروهای دموکراتیک سوریه بر اساس رویکرد نظامی و حککمرانی آن بر این منطقه احتمالاً منجر به بوجود آمدن «سناریوی درعا» می شود که در آن، هستههای داعش با سوء استفاده از نفرت محلی و موقعیت ضعیف امنیتی توانایی مخفی شدن و انجام عملیات در میان این جوامع را پیدا کردند. مهمتر از آن، توافق محدود به توانایی ائتلاف برای ایجاد شبکههای اطلاعاتی محلی مؤثر برای ریشهکن کردن رهبران داعش پایان میدهد.
حل و فصل کامل این مناقشه مستلزم انجام اقداماتی است که ائتلاف سال ها به صراحت از آن اجتناب کرده است. ائتلاف باید برای ایجاد اصلاحات عمیق سیاسی و اداری در ساختار سیاسی و نظامی اداره خودگردان کردی با کردها تعامل کند. چنین اقداماتی در گذشته کاملاً خارج از اختیارات ایالات متحده در شمال شرق تلقی شده است. با این حال، بحران کنونی بیسابقه است و تاثیر مستقیم آن بر مأموریت شکست داعش و همچنین توانایی ائتلاف برای انجام عملیات مؤثر انکارناپذیر است. ائتلاف فارغ از این که چه اقدامی را در نظر دارد، باید به خاطر داشته باشد که قیام دیرالزور قیام علیه ائتلاف یا به نفع یک بازیگر خارجی دیگر نیست. این شورش نتیجه سال ها تنش فزاینده بر سر بدرفتاری و فساد مقامات محلی و مرکزی بوده است. این تنشها منحصر به دیرالزور نیست و در سالهای اخیر، در جوامع عرب و کرد در سراسر شمال شرق سوریه و به شیوههای دارای خشونت کمتر رخ داده است. تا قبل از 27 اوت، هیچ یک از این الگوهای تدریجی جدایی از قامیشلو تهدیدی برای فروپاشی کل ساختار حکومتی نبود اما سالها نادیده گرفتن این مسائل داخلی اکنون به وضوح مانع توانایی ائتلاف برای مبارزه موثر با داعش شده است. شاید خشونت در دیرالزور بتواند به اتخاذ رویکردی خلاقانه تر و متکی به ظرفیت های محلی در شمال شرق منجر شود که در نهایت شاهد ایجاد یک ساختار حکومتی و امنیتی انعطاف پذیرتر خواهد بود.
منبع: انستیتو خاورمیانه
نظر شما