موارد بسیار زیادی در رابطه با منابع آبهای زیرزمینی کشور را اگر چه معتقدم که امکان نجات آن وجود ندارد ولی صرفا از جهت ارائه یک دردنامه، غمنامه، اعتراض و هشدار بی پرده را خدمت دوستان ارائه می دهم.
ساختار شور ای عالی آب پاسخگوی حفظ و صیانت از آبهای زیرزمینی کشور نیست و اصرار بر تداوم چنین شورایی آکنده از خطا است. ساختار وزارت نیرو، جهاد کشاورزی و سیاست های تخریبی وزارت صمت جایی برای حفاظت از منابع آبهای زیرزمینی کشور باقی نگذاشته است. قانون توزیع عادلانه آب مصوب هیئت دولت در سال ۱۳۶۱ آکنده از تناقضات آشکار در جهت نابودی منابع آبهای زیرزمینی این مرز و بوم است.
بدترین ماده این قانون همان قانون آغازین آن است که وضعیت مالکیت بر منابع آب را در پرده ای از ابهام قرار داده است و در همین راستا هیچ نیرویی در طی این ۴۱ سال که از تصویب این قانون گذشته است نمی تواند پارادوکس بسیار دهشتناک بین مالکیت برآبهای زیرزمینی را که در آبخوانها حدود و ثغور آن مشخص نیست و با صدها هزار حلقه! چاههای به اصطلاح مجاز!! و مالکیت عمومی ارائه شده در ماده ۱ این قانون را حل کند.
اگرچه پاسخ برای بنده کاملا مشخص است ولی وزارت نیرو براساس چه زمینه های؛ محیط زیستی، توان و ذخیره آبدهی آکیفرها، هندسه آبخوانها، ستبرای اشباع، تولرانس سنگ کف، برنامه مدون در جهت برآورد واقعی مصارف، مطالعات اقتصادی، بررسی مدل های هواشناسی و هیدرولوژی، مطالعات دقیق هیدروژئولوژیکی و ژئوهیدرولوژیکی ، اقدام به دادن مجوز برای حفر چاههای آب به صورتی لجام گسیخته در طی این چند دهه اقدام نموده است!؟
طبق قانون شفاف سازی داده و اطلاعات براساس چه حقی وزارت نیرو بطور کاملا غیر قانونی و علیرغم اینکه بارها و بارها اعتبارات بسیار کافی و شاید بیشتر از کافی! هم برای انجام مطالعات و سد سازی ها فراوان و انتقال آبهای گران قیمت داشته ولی اعتبار برای انجام مطالعات بسیار حیاتی و استراتژیکی تعیین دقیق ضخامت لایه اشباع آبی که به یمن سیاستهای بسیار غلط وزارت نیرو و جهاد کشاورزی غیر قابل تجدید شده اند را در نظر نگرفته است!؟
آیا این عمل خلاف قانون وزارت نیرو قابلیت پیگیری از طرف قوه قضائیه را درپی نخواهد داشت؟
مردم ساکن در بالای دشتهای درحال نابودی کشور قانونا حق دارند از مقدار و احجام آب زیر پای خود اطلاع داشته باشند. چرا وزارت نیرو و یا سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور (با عدم ارائه ردیف های بودجه) این حق قانونی را که حتما قابلیت پیگیری در مجامع قانونی را دارد را از آنان سلب می کند؟
چرا علیرغم نیاز شدید کشور طرح تعادل بخشی که خود وزارت نیرو مبتکر آن بوده تاکنون با شکست مفتحضانه روبرو شده است و اساسا تبدیل به یک ویترین نمایشی برای وزارت نیرو جهت اینکه بگوید به فکر منابع آبهای زیرزمینی کشور است!! جدی گرفته نمی شود. البته کنشگران و متخصصان عرصه منابع آب می دانند که دیگر در بسیاری از مناطق آبی باقی نمانده است که بخواهند آن را متعادل و یا احیا نمایند.
راستی باید از وزارت نیرو پرسیده شود که گامهای موثر آنها در طرح سازگاری با کم آبی به کجا رسیده است؟ اصلا به جایی رسیده است!؟
وزارت نیرو توضیح علمی و منطبق بر بردار علم و دانش بدهد که مبنای ارائه صفت "مجاز " برای صدها هزار حلقه چاه سرزمین نابود کن تاکنون چه بوده است؟ آزمایش پمپاژ؟ گزارشهای بیلان دشتها؟ اگر متخصصی در این عرصه اندک تجربه ای داشته باشد این را به خوبی می داند که مفاهیمی چون " دبی مجاز" Optimal Discharge در یک دشتی که از نظر هیدروژئولوژیکی تعادل دارد قابلیت بحث دارد. در آبخوانهای کشور که اکثرا یا ممنوعه به لحاظ بهره برداری هستند و یا بحرانی می باشند چگونه از دبی مجاز صحبت می کنید!
دهها سال است که به علت ساختار معیوب درون وزارتخانه های نیرو و جهاد کشاورزی آنچنان اختلاف در بدیهی ترین ارقام حیاتی کشور مانند میزان آب مصرفی در کشاورزی وجود دارد که باعث شرمندگی برای مدیریت آب و خاک ایران است. با وزارت نیرویی روبرو هستیم که ادعا می کند ۸۱ میلیارد مترمکعب آب در بخش کشاورزی مصرف می شود و در عین حال با وزارت جهاد کشاورزیی روبرو هستیم که ادعا می کند این رقم ۷۱ میلیارد متر مکعب است. تناقض در سیاستهای دو بخش از مجموعه دولتی در مورد مفاهیم اساسی چون " میزان مصارف آب" حتی در سطح جهانی بی سابقه! است.
بیشتر از ۵۵ درصد مصارف آبی کشور از طریق آبهای زیرزمینی تامین می گردد. چرا وزارت نیرو طی این چند دهه دارای یک برنامه مدون برای کاستن وابستگی به منابع آبهای زیرزمینی کشور نبوده است؟ در بی کفایتی مدیریت منابع آب کشور همین بس که همواره پاسخ آنها به این پرسش مهم بدین صورت بوده است: "ما یارای مقاومت در مقابل درخواستهای غیر مسئولانه نمایندگان مجلس نداریم! ما توان مقابله با اعتراضات کشاورزان را نداریم! ما به هر وسیله ای ولو به بهای نابودی آبهای زیرزمینی کشور هم که شده است باید آب شرب مردم را تامین کنیم!! ما ولو به بهای افزایش روزافزون نشست های خطرناک در دشتها و اراضی کشاورزی و سپس در داخل شهرها باید مرتبا چاه حفاری نماییم! ما ولو حقابه های محیط زیستی چون دریاچه ارومیه نابود گردند باید به بهره برداری از منابع آب ادامه بدهیم"
وزارت نیرو باید توضیح بدهد که چرا چندین سال است که روند مطالعات اطلس منابع آب حوضه های آبریز کشور را که در واقع گزارشهای متعدد و آلبوم نقشه های آن به بیانی " دایره المعارف آب" ایران است را متوقف کرده است. برای نبود اعتبارات؟ چرا برای کارهای دیگر اعتبار دارید ولی برای چنین امر خطیری خیر!؟ وزارت نیرو چرا اکنون که دیگر امکان احیا و متعادل نمودن آبهای زیرزمینی کشور را با بد مصرف نمودن بخش کشاورزی و سیاستهای سرزمین سوزان وزارت جهاد کشاورزی از دست داده ایم صحبت از تحویل حجمی آب به بخش کشاورزی می کند!؟ نوشدارو بعد از مرگ سهراب.
چرا وزارت نیرو به عنوان متولی تامین و انتقال آب کشور با طرحهای حفاری چاههای ژرف مخالفتی نکرده و حتی شاید بخشی از هزینه های سرسام آور آن را بپردازد!؟ آیا بر خلاف نظر اکثر متخصصین که این کار را جز نابودی سرمایه های کشور چیزی نمی دانند عمل می نماید؟ وزارت نیرو به متخصصین از نظر فنی و علمی ثابت نماید که ذخایر آبی این چاهها قابلیت تجدید دارند و هندسه آنها مشخص است.
آیا از طرف وزارت نیرو برای عدم اصلاح وضعیت نابسامان آبهای زیرزمینی تعمدی وجود دارد؟ آیا وزارت عریض و طویل و بیش از حد گسترده شده نیرو هدفمند و برای توجیه انتقال آب بسیار گران قیمت از خلیج فارس و دریای عمان به چنین کاری دست می زند؟ اگر پاسخ خیر است پس لطفا منفی بودن آن را ثابت نمایند.
چرا در بسیاری از شرکتهای آب و فاضلاب در سطح روستایی، شهری و استانها بجای مرمت و احیا چاهها صورت مسئله را پاک کرده و اقدام به جابجایی و در بسیاری از موارد حفر چاههای جدید و حفر قطعی می نمایند؟ چرا در تامین آب شرب رویکرد غالب در شرکتهای آب و فاضلاب صرفا حفر چاه و نابودی هرچه بیشتر آبخوانهای کشور است؟ چرا دهها کاری که حتی در کشورهای در حال توسعه چه برسد به توسعه یافته در حال حاضر برای تامین آب شرب انجام می گیرد در ایران صورت نمی گیرد!؟
چرا وزارت نیرو با علم اینکه از بیش از ۲۵ سال پیش می دانست که در ایران آب زیرزمینی دیگر کفایت تامین آب شرب شهرهای بزرگ و کلانشهرها را نمی دهد اقدام عملی جایگزینی مقادیری از آب کشاورزی با شرب انجام نداده است!؟ آیا به مانند وزارت جهاد کشاورزی و صمت برای وزارت نیرو نیز طرحهای آمایش سرزمین بی اهمیت است؟ برنامه وزارت نیرو برای مشارکتهای اجتماعی با ذینفعان در عرصه آبهای زیرزمینی چیست؟ اصلا برنامه ای عملی برای حکمرانی خوب آب و یا با ترم های نوین جهانی " حکمروایی در جهت مدیریت یکپارچه منابع آب و در بردار توسعه پایدار" وجود دارد؟
چرا وزارت نیرو از بسیاری از طرحهای نوین برای تامین آب حتی در دوره هایی که وضعیت اعتبارات خوب بوده است غافل بوده؟ برنامه های آبی کشور در عرصه آبهای زیرزمینی مملو از تناقض حاشیه نویسی، تراکم و لی عملی است. اعلام تعداد، عمق و احجام چاههای غیر مجاز از طرف وزارت نیرو مبتنی بر هیچ اصل منطقی و فنی نیست و بارها ملاک تعداد این چاهها را آماربرداری اعلام نموده اند. این ادعا برای افرادی که اندک تجربه ای در آماربرداری از منابع آب دارند جدا غیرقابل قبول است. حتی با روشهای سنجش از راه دور و مقایسه سطح زیر کشت امسال با سال گذشته شما نمی توانید به تعداد، عمق و احجام این چاهها دست پیدا نمایید. هیچ آماربرداری تا زمانی که به همراه GPS در کنار چاهی حضور نداشته باشد از مختصات UTM دقیق نقطه ای آن چاه غیر مجاز اطلاع نخواهد داشت.
چرا وزارت نیرو در بخش مشارکتهای اجتماعی خود عملا اهمیتی به سمن ها و تشکل ها نمی دهد و هر از چند گاهی برای پروپاگاندای ژورنالیستی چند جلسه با آنها برگزار می کند؟ چرا وزارت نیرو از یک طرف از مدیریت یکپارچه حوضه های آبریز سخن به میان می آورد و از طرف دیگر با اعمالی چون انتقال آب از خلیج فارس و دریای عمان به فلات مرکزی این اصل را زیر پا می گذارد.
برنامه مدون وزارت نیرو برای سیستم جایگزینی پساب تصفیه شده با مصارف دیگر چیست؟ آیا در قالب " اقتصاد آب" به پساب تصفیه شده به مانند یک منبع آب جدید نگریسته می شود؟
در پایان اگرچه هنوز موارد زیادی برای انتقاد از وضع نابسامان آب کشور وجود دارد ولی از نقش بسیار مخرب وزارتهای جهاد کشاورزی و صمت در نابودی کمی و کیفی آبهای زیرزمینی نیز نمی توانم غافل باشم.
منبع؛ کانال آب
نظر شما