در خبری که چند روز پیش بهنقل از «بهادری جهرمی»، سخنگوی دولت، روی خروجی خبرگزاریها رفت، آمده بود «دریاچهٔ ارومیه با برنامهریزی دولت سیزدهم احیا شد». او در ادامه هم از وجود ۱.۹ میلیارد مترمکعب آب در این دریاچه خبر داده بود. از بهادری جهرمی عکسهایی نیز سوار بر جتاسکی و در کنار پل میانگذر دریاچه در خبرگزاری ایرنا منتشر شد؛ یعنی درست جایی که یکی از عمیقترین قسمتهای دریاچه محسوب میشود و بهطور معمول و حتی در خشکترین روزهای دریاچه هم در آنجا آب وجود دارد!
علاوهبراین، پایگاه اطلاعرسانی دولت هم با انتشار یک پوستر اینفوگرافیک عکسی هوایی از روزگار پرآب دریاچهٔ ارومیه را منتشر کرده بود و اطلاعاتی دربارهٔ طرحهای انتقال آب به دریاچهٔ ارومیه را بهعنوان دستاورد دولت سیزدهم در «احیای دریاچهٔ ارومیه» روی پوستر آورده بود. ادعای دولت سیزدهم و سخنگویش دربارهٔ احیای بزرگترین دریاچهٔ داخلی ایران، با حرف و حاشیهٔ بسیار همراه است.
نخست اینکه دولت سیزدهم یک رسم جدید را برای بیان وضعیت دریاچهٔ ارومیه راه انداخته است و آن، بیان حجم آب موجود در دریاچه است. احتمالاً این عدد هم با محاسبهٔ میزان آبی که ادعا میشود بهسوی دریاچه سرازیر شده و میزان تخمینی حجم بارش بهدست آمده است. عددی که اولاً بهدلیل درنظر نگرفتن میزان تبخیر، نفوذ در خاک (چه در بستر دریاچه و چه در مسیر انتقال) و بسیاری مؤلفههای دیگر، بههیچوجه نمیتواند دقیق باشد و در ثانی، امکان راستیآزمایی آن نیز بهسادگی امکانپذیر نیست؛ چراکه نمیتوان میزان ادعایی رهاسازی آب را بهدلایل مختلف در بستر دریاچه اندازه گرفت و اطمینان حاصل کرد که میزان آب مورد ادعای دولت آیا واقعاً در دریاچه وجود دارد یا خیر. بههمین دلیل نه در ایران، بلکه بهصورت یک قرارداد جهانی، همواره سطح تراز آب موجود در پهنههای آبی است که برای بیان وضعیت مورد استفاده قرار میگیرد؛ یعنی ارتفاع سطح آب دریاچه از دریاهای آزاد. مثلاً درمورد دریاچهٔ ارومیه، تراز متوسط یکهزار و ۲۷۶ متر و ۲۰ سانتیمتر بوده است.
بالاترین تراز ثبتشده نیز یکهزار و ۲۷۸ متر و ۴۰ سانتیمتر بوده است. «محمد صادق معتمدیان»، دبیر کارگروه ملی نجات دریاچهٔ ارومیه، ۱۹ فروردینماه امسال در جمع خبرنگاران، تراز دریاچهٔ ارومیه در آن روز را یک هزار و ۲۷۰ متر و۳۵ سانتیمتر اعلام کرده که چیزی حدود شش متر کمتر از تراز متوسط دریاچه است.
موضوع دوم نیز دربارهٔ حجم آب موجود در دریاچه است که بنابر ادعای دولت، چیزی در حدود یک میلیارد و ۹۰۰ میلیون مترمکعب است. عددی که بهدلیل بزرگ بودن، بیشتر مورد پسند دولت است و مسئولان دولت سیزدهم بیشتر دوست دارند این عدد را در رسانهها مطرح کنند. دریاچهٔ ارومیه در بالاترین تراز خود بیش از ۳۲ میلیارد مترمکعب آب داشته است، اما در تراز متوسط، میزان آب این دریاچه عددی بین ۲۰ تا ۲۲ میلیارد مترمکعب بوده است. یعنی در واقعبینانهترین حالت، میزان آبی که دولت مدعی وجود آن در دریاچه است، چیزی کمتر از ۱۰ درصد حجم متوسط آب است.
نکتهٔ سوم نیز مربوط به استفادهٔ مکرر دولت از کلمهٔ «احیا» است. آنچه از نظر متخصصان مدیریت تالاب بهعنوان احیای دریاچهٔ ارومیه درنظر گرفته شده است، رسیدن آب این دریاچه به تراز یکهزار و ۲۷۴ متر و ۱۰ سانتیمتر است. عددی که از آن بهعنوان «تراز اکولوژیک» یاد میشود و با تراز فعلی دریاچهٔ ارومیه دستکم ۳.۷۵ متر اختلاف دارد. این تراز، وضعیتی نسبتاً پایدار را برای دریاچهٔ ارومیه رقم خواهد زد و آنطورکه تخمین زده شده، رسیدن به آن نیازمند حدود ۱۴.۵ میلیارد مترمکعب آب است. درحالیکه حجم آب مورد ادعای دولت که در دریاچه موجود است، کمتر از یکهفتم این عدد است. در چنین شرایطی، دولت از واژهٔ احیا استفاده میکند. حال آنکه در خوشبینانهترین حالت، اقدامات دولت تا اینجای کار، قدمهایی در جهت تأمین آب دریاچه بوده است، نه احیای آن؛ هرچند نباید همین اقدامات دولت را نیز نادیده انگاشت.
آنطورکه مطالعات و اسناد مربوط به ستاد احیای دریاچهٔ ارومیه در دولت پیشین و پروژهٔ بینالمللی حفاظت از تالابهای ایران نشان میدهند، رسیدن به تراز اکولوژیک نیازمند ورود چیزی بین ۳.۱ تا ۳.۹ میلیارد مترمکعب آب در هر سال است، اما بهگفتهٔ معتمدیان، ورود آب به دریاچهٔ ارومیه روزانه در حدود ۲۰ میلیون مترمکعب است و با فرض آنکه این میزان آب در تمام طول سال تأمین میشود و این عدد تغییری ندارد، سالانه تنها ۷۳۰ میلیون مترمکعب آب به دریاچه سرازیر خواهد شد؛ یعنی دستکم یکچهارم نیاز سالانهٔ دریاچه برای رسیدن به تراز اکولوژیک.
موضوع آن است که احیای پهنهٔ آبی بزرگی همچون دریاچهٔ ارومیه بسیار پیچیده و دشوار است؛ واقعیتهای متعددی همچون توسعهٔ کشاورزی کمبازده، تغییر الگوی کشت، رشد جمعیت، کاهش میزان آب تجدیدپذیر در حوضه (بهدلیل تغییراقلیم)، پیچیدگیهای حقوقی و اجتماعی و سیاسی و... احیای این دریاچه را با دشواریهای متعددی روبهرو کرده است.
با نگاهی واقعبینانه، نباید از دولت سیزدهم انتظار داشت با وجود تمام پیچیدگیها بتواند در احیای این دریاچه موفق باشد، اما ظاهراً مقامات دولت تلاش دارند بهجای بیان واقعیتها و دشواریها و مشارکت گرفتن از جامعه و متخصصان، دائماً دستبهدامن خبردرمانیهای آسیبزا شوند و خود را منجی دریاچه معرفی کنند. ظاهراً کسی نیست تبعات منفی استفادهٔ مکرر از کلمهٔ «احیا» برای دریاچهای که سالها با شادابی و سرزندگی خود فاصله دارد را به دولتمردان گوشزد کند.
بیان چندبارهٔ واژهٔ غیرواقعی احیا در توصیف وضعیت فعلی دریاچه، نهتنها دردی از نقصانهای مدیریت آب در کشور را حل نمیکند، بلکه توهم موفقیت را به تصمیمگیران، مدیران و سایر افراد جامعه القا میکند؛ توهمی که وضعیت را بدتر خواهد کرد.
منبع: روزنامهٔ پیامما
نظر شما