هفته گذشته، شهرداری ارومیه جشنواره انگور را با یک تغییر رویکرد برگزار کرد و برای اولین بار، مراسمی با رنگ و بوی کردی از طرف یک ارگان رسمی و با بودجه عمومی، چند روز فضای شهر را به خود اختصاص داد. این مراسم دارای درسهایی بود که شاید مهمترینشان، مواردی باشد که در یاداشت ذیل به آن اشاره می شود.
حذف و انکار طولانیمدت کردها از جشنوارهها و فضاهای فرهنگی، منجر به ایجاد بیتفاوتی به مراسم رسمی و احساس عدم تعلق خاطر آنها به چنین وقایعی شده است.
این بیتفاوتی و عدمتوجه، محصول یک روند نهادینه شده است که صِرفِ قرار دادن چند برنامه در سین اجراها، به آسانی یخ موجود را آب نخواهد کرد بلکه یک استمرار در این رویکرد و بالا بردن کیفیت و کمیت محتوا را جهت اصلاح نگرش جامعه کردی میطلبد.
کنار گذاشته شدن طولانیمدت کردها و نامشخص بودن محتوای برنامهها و امکان حذف در آخرین لحظات، جملگی به یک ناآمادگی و عدم علاقه جهت حضور در این مراسم منجر شد که میطلبد اولاً، در مراسم مشابه آتی، نگرانیای از باب وجود رنگ و بوی کردی در مراسم نباشد تا کسان مشتاق با خیال راحت خود را برای مشارکت در غرفهها یا سایر جنبههای فرهنگی و اقتصادی آماده کنند، دوماً، بر فعالان و افراد صاحب نفوذ و معتبر است که در موارد آتی و تا انتفای نگرانی از کم و کیف حضور و مشارکت کردها (چه در سین برنامهها و بر روی سِن و چه در غرفهها و مشارکت در فرصتهای اقتصادی و فرهنگی) و تثبیت موقعیت، اقدام به معرفی و ترغیب افراد جهت مشارکت و حضور در این فضاها نمایند تا همه چیز به لحظات نهایی و شروع مراسم گره نخورده و حضور کردها، پررنگ و شایسته جمعیت و فرهنگ این جامعه باشد.
یکی دیگر از موارد شایسته توجه، دقت در نقدها و مدعیان انتقاد است چه برخی افراد جهت ترسیم فضا به نفع خود و مطابق برنامههای آتی خود یا اطرافیان، اقدام به نقد و یا گاهی هجمه میکنند در حالی که نقدشان دارای سوگیری و منفعتمحوری است. چنین نقدهایی به جای پرداختن به ریشههای واقعی مشکلات و مبانی مسائل، غالباً درصدد نشان دادن یک زوایه پرت هستند و مسائل و منافع جامعه را به سطوحی تقلیل میدهند که صرفاً اشخاص، مخاطب و مسبب شرایط نشان داده میشوند در حالی که ساختارها و روندهای نهادینه شده دارای وزن و سهم بیشتری در این موارد هستند و نپرداختن به آنها ناشی از هرچه باشد حاکی از یک خلأ جدی در چنین نقدهایی است و توجه جامعه نیز از ریشهها به شاخهها پرت میشود.
اصولأ از اسفندماه 1402 به این سو، یک فرصتِ احتمالا غیرقابل تکرار در ارومیه و استان فراهم شده است و ترکیب فعلی نمایندگان ارومیه و استان امکان و فرصتهای زیادی جهت اصلاح نسبی امور دارد اما صِرفِ وجود این فرصتها و امکانها، به منزله استفاده از آن نخواهد بود لذا یک اراده جدی در نمایندگان و یک فشار و همراهی جدی را از سوی فعالان و دغدغهمندان میطلبد تا روندهای ناصواب پیشین اصلاح و ساختار متصلب فعلی، منعطف شود. از دست رفتن این فرصت چهارساله شاید افسوسی همیشگی را در پی داشته باشد. در این راستا، اولاً باید گفت توپ در زمین نمایندگان مجلس قرار دارد و آنها به علت جایگاه حقوقی و قانونیای که دارند در موقعیت و جایگاهی برتر، جهت ترغیب همکاری و همراهی جامعه، قرار دارند. ثانیاً این فرصت باید از طرف آنها و فعالان (که غالباً رقبای آینده آنها هستند) با یک همدلی نگریسته شود و این فرصت را فدای رقابتهای احتمالی و مسائل شخصی نکنند چراکه متضرر اصلی چنین نگرشی جامعه خواهد بود و آثار سوء آن به راحتی از جامعه و آینده زدوده نخواهد شد.
نظر شما