به گزارش خبرنگار کردپرس، تیرماه سال گذشته بود که خبری مبنی بر بازداشت ۸ تن از اشخاصی که در نزاع دسته جمعی در یکی از قهوه خانه های قروه رخ داده بود، منتشر شد. بعد از این حادثه کمتر کسی فکرش را می کرد که این تازه آغاز یک ماجرای عجیب و به نوعی کلاهبرداری سنگین و پیچیده ای در قروه باشد.
کلاهبرداری که به نظر می رسد توسط همین عوامل نزاع دسته جمعی صورت گرفت و حالا با گذشت این مدت مالباخته هایی مانده اند با طلب های میلیاردی و حکم جلب کلاهبردارانی که متواری اند. کسانی که معلوم نیست چطور بعد از آن نزاع آزاد شدند و حالا فراری!؟
از قهوه تا کلاهبرداری
بررسی های میدانی خبرنگار کردپرس با تحقیق از مالباختگان نشان می دهد که این ماجرا از سال ۱۴۰۰ آغاز شده است. در این سال آن طور که مطلعان می گویند «دو شخص به نام های «ک. ر» و «م. ز» کافه ای را راه اندازی کردند که بعدها به کافه قهوه چی معروف شد و این اشخاص همزمان که در کافه کار می کردند با گرفتن پول از مردم وارد کار ارز خارجی شدند و به مرور به جای سود، ضرر و زیان کردند و در نهایت هم بدهکار مردم؛ برای جبران همین بدهکاری و اینکه پول های مردم را پس بدهند وارد معاملات مختلفی از قبیل خرید و فروش ماشین، زمین، خانه، مغازه، وسایل و لوازم خانگی و برقی و... شدند. در این معاملات با دادن چک خرید می کردند و به صورت نقد زیر قیمت به اشخاص دیگری می فروختند و در این سه سال همین کار را انجام و گروه خود را هم بزرگتر کردند به طوری که گروه آنان از ۲ عضو تبدیل به گروهی با حدود ۱۰ عضو به نام های آقایان «ک. ر»، «الف. ر»، «ج. ک»، «م. ر»، «ب. ن»، و اشخاصی دیگر شد. کسانی که با یکدیگر کار می کردند و به نوعی ضامن هم شده و از این شیوه اعتماد مردم را جلب و معاملات خود را انجام می دادند که حالا از این گروه، تعداد ۸ عضو آن بعد از کشیدن چک های بی محل و بالا آوردن بدهیهای میلیاردی متواری شده و هیچ نشانی هم از آنان در دست نیست».
گرچه تعداد دقیق طلبکاران مشخص نیست اما هر طلبکاری از هر کدام از این گروه که ضرر دیده اقدام به شکایت کرده و حکم جلب را هم گرفته اما نه این حکم تا این لحظه به نتیجه رسیده و نه دردی از مشکلات مالباختگان درمان شده؛ با این وصف با وجود آنکه بنا به اظهارات شاکیان تمامی نهادهای امنیتی و قضایی نسبت به این کلاهبرداری مطلع هستند اینکه چرا هنوز موفق به پیدا کردن این گروه کلاهبرداری نشده اند در نوع خود سؤال برانگیز است.
در همین زمینه تعدادی از مالباختگان در مصاحبه با خبرنگار کردپرس از وضعیت خود و پیگیریهایی که داشته اند گفتند و از مسئولان تقاضای رسیدگی بیشتر برای دستگیری این کلاهبرداران شدند.
معامله ای با یک میلیارد چک بی محل
نامش «رضا هاشمی» است و بنگاه ماشین دارد. طلبش یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان است. «سال ۱۴۰۰ بود که «ک. ر» به همراه «م. ز» آمدند بنگاه و ماشین بردند. اوایل هر معامله ای که کردند درست پیش رفتند و اشخاص کارمندی که معتبر بودند را به عنوان ضامن معرفی کردند و چک هایشان سر موعد پاس می شد به همین دلیل اعتمادم جلب و معاملات بیشتری را ترتیب دادیم».
این اشخاص با همین ترفند کار خود را ادامه دادند تا جایی که دیگر توان پاس کردن چک های خود را نداشتند. «همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه بعد از یک نزاع دسته جمعی که در کافه پیش آمد و منجر به زندانی شدن این اشخاص شد دیگر همه چیز بهم ریخت و توان پرداخت بدهی و پاس کردن چک هایشان را از دست دادند».
بعد از ماجرای زندانی شدن چند باری به آنان مهلت داده می شود تا بتوانند چک های خود را وصول کنند اما این تمدید مهلت هم اثری نداشت و نه تنها بدهی صاف نشد بلکه بیشتر هم شد تا جایی که دیگر اثری از آنان پیدا نبود.
«ک. ر» که صاحب اصلی کافه قهوه چی بود و در واقع سرکرده این کلاهبرداران آن طور که طلبکارانش می گویند کارخانه قهوه در منطقه جنیان داشته است. «یکی از دلایلی که باعث اعتماد من بهش شد همین کارخانه قهوه بود. خب کارخانه قطعاً مجوز دارد و نظارت می شد پس ما هم گفتیم معتبر است و نمی تواند تقلبی باشد. اما بعدها فهمیدیم که حتی کارخانه را هم جمع کرده و الان آنجا هم خالی شده و معلوم نیست چطور مدتی آن کارخانه فعالیت داشته است!؟»
«هاشمی» معتقد است کار این اشخاص تنها کلاهبرداری نبوده بلکه با این کارشان زندگی چندین خانوار را ویران کرده اند. «خود من الآن بدهی دارم و برای خرجی زن و بچه ام مانده ام. به هر دری زدیم فایده ای نداشت و با وجود آنکه تمامی نهادهای امنیتی و قضایی در جریان هستند اما تا این لحظه هیچ اقدامی صورت نگرفته و معلوم نیست آخر و عاقبت ماها چه می شود».
کلاهبرداری که همسرش را قربانی کرد
«احمد فدایی» دیگر طلبکاری است که ۳۱۰ میلیون تومان بابت معامله یک دستگاه پژو ۴۰۵ چک گرفته است آن هم از «ج. ک» یکی دیگر از اعضای این گروه کلاهبردار. «من شغل آزاد دارم. این آقا که مأمور کلانتری بود با لباس نظامی آمد و من هم به همین دلیل اعتماد کردم و معالمه را انجام دادیم. چک داد اما پاس نشد و الان حکم جلب اش را گرفته ام اما فراری است».
بررسی ها نشان می دهد این شخص به نام «ج. ک» بیشتر چک هایش را با اسم و امضای خانمش می کشیده و به نوعی تمامی طلبکاران را با همسرش درگیر کرده بود به طوری که بعد از متواری شدن خودش، همسرش براثر فشار روحی و روانی، چندی پیش با وجود یک دختربچه سه ساله اقدام به خودکشی کرد و جانش را از دست داد. اتفاقی تلخ که حتی باعث نشد این کلاهبردار از کرده خود پشیمان شود و بازگردد!
اعتماد سازی؛ شگرد کلاهبرداران
۲ میلیاد و ۳۰۰ میلیون تومان چک دارد. چکی که از همان گروه قهوه چی گرفته و پاس نشده؛ «محمد رضا میرکی» مالباخته دیگری است که معامله ساختمان سه طبقه با پیلوت داشته و از «م. ر» چکی با امضای یکی دیگر از کلاهبرداران دارد.
او از برگشت چک و حکم جلبی که در داست دارد می گوید. «یک سال است که چک داده شده برگشت خورده و حکم جلب گرفته شده اما آنان متواری اند و دستگیر نشده اند و هیچکسی هم پاسخ گو نیست و هرجا می رویم می گویند باید ردی از خودشان نشان دهند! چطوری معلوم نیست!؟».
ناظر ساختمان است و به این دلیل وارد چنین معامله ای شد و در واقع اعتماد کرد که دید بسیاری از دوستان و آشنایان با این اشخاص معامله داشته و راضی بوده اند. «منزل شراکتی داشتیم که معامله کردیم. وقتی دیدم یکسری از دوستان و آشنایان معامله کرده و شکایتی هم نداشتند خب من هم به واسطه همین اعتماد کردم و معامله را انجام دادم».
مالباخته ای که به آخر خط رسیده
«دسترنج ۳۰ سال زندگی ام را بردند و خوردند و تمام». این را «امیر محمدی» دیگر مالباخته کلاهبرداری قهوه چی می گوید. کسی که بیشترین طلب را از این گروه کلاهبرداری دارد. «من معامله مغازه لوازم یدکی کردم با «ک. ر» و بیش از ۵ میلیارد تومان چک دارم که پاس نشده و الان با حکم جلب در دست مانده ام چه کنم!؟ من نه نزول داده ام و نه رباخوارم و تنها معامله کردم و حالا هم دارم به جای سود، ضرر می بینم».
«ک. ر» سرکرده این گروه که همه به او اعتماد کردند دسته چک و حساب بانکی معتبری داشت و به اعتبار همین کسی دچار شک و تردید نمی شد. «این آقا دسته چک داشت و طی استعلامی که ما گرفتیم از بانک مشکلی هم نداشت و همه می گفتند بسیار هم خوش حساب است. من هم به اعتبار همین گفته ها اعتماد و زحمت ۳۰ ساله ام را با او معامله کردم!».
آن طور که این مالباختگان می گویند این شخص کارت پایان خدمت نداشته و معلوم نیست چطور بانک به او دسته چک داده است. «چنین شخصی وقتی کارت پایان خدمت ندارد چرا بانک به او دسته چک داده و اگر دسته چک داده چرا شماره چک هایش در سیستم بانک ثبت نشده که وقتی به بانک مراجعه می کنیم می گویند شماره چکی ثبت نشده!؟ مگر چنین چیزی ممکن است!؟ همه این ها شک و تردید در ما ایجاد می کند».
«امیر محمدی» گله مند است از اینکه صدایشان به جایی نمی رسد و کاری برایشان نمی کنند. «۳۰ سال از ساعت ۶ صبح تا ۱۰ شب کار کرد و زحمت کشیدم و در آخر در دام این کلاهبردار افتادم و حالا انتظار دارم نهادهای امنیتی و قضایی کمک کنند تا بتوانم حق خودم را بگیرم. مگر من شهروند این کشور نیستم آیا نباید در مواقعی که گرفتار می شوم دولت به من کمک کند تا مشکلی که دارم رفع شود!؟».
او و دیگر طلبکاران می خواهند این کلاهبرداران هرچه زودتر دستگیر شوند و تاوان کاری که کرده اند را پس بدهند. آنان از اینکه چنین خلافکارانی آزادند و راحت می چرخند نگران هستند. «خود من بارها سکته کرده ام. از یک طرف مال و زندگی ام را از دست داده ام و از طرف دیگر مدام باید زخم زبان مردم را بشنوم. چرا باید یکی بیاید و با هزار ترفند مال و اموال ما را ببرد و بعد فرار هم کند و به ریش همگی ماها هم بخندد!؟».
زندگی چند خانوار با همین کلاهبرداری نابود شده و تا جایی پیش رفته که اکثر این مالباختگان به فکر انتقاد افتاده اند. «ما اعتماد نادرستی کردیم و خسارت دیدیم و حالا از مسئولان التماس می کنیم فکری به حال ما داشته باشند. من برای حق خودم ممکن است تصمیمات اشتباهی بگیرم و نمی خواهم به خاطر مالم، جانم را هم از دست بدهم و اگر دولت کاری نکند راه دیگری برای گرفتن حق خودم ندارم. همه ما بدهکار شدیم و کلی قسط داریم».
دردهایی که مشترک است
«پیام گوران» مالباخته بعدی است که از «ک. ر» طلب دارد. میزان طلب او ۳ میلیارد تومان است. مبلغی که بابت معامله زمین باید پرداخت می شد اما نه تنها پرداختی صورت نگرفت بلکه آن زمین را هم به اشخاص مختلفی فروخته اند. «همه این گروه دسته چک داشتند و ما هم به هوای همین اعتماد کردیم چه می دانستیم چه تصمیمی دارند و می خواهند چه کنند!؟».
دبگر مالباخته این گروه کلاهبرداری «محمد احمدیان» با دو میلیارد تومان طلب است. کسی که درد همه مالباختگان را یکی می داند. «همه ما دردمان یکی است. اموال و پولمان به شیوه های مختلف به طریق اعتماد کردن به یکسری اشخاص برده شده و حالا که قانونی پیگیر حقمان هستیم چرا کاری نمی کنند و ردی از این کلاهبرداران نمی گیرند!؟».
بخشی از زخم زبان ها که به این مالباختگان زده می شود این است که برای سود بیشتر طمع کرده اند. موردی که نه تنها از سوی مردم بلکه از طرف یکسری از متولیان دستگاه قضا هم صورت می گیرد. «اینکه یکسری ذهنیت این را دارند که ماها طمع کرده ایم جالب است! خب در معامله همیشه طمع وجود دارد و این نیست که طمع ما باعث کلاهبرداری دیگران شود! وجای قانون چنین گفته چون یکی طمع کرده، دیگر حقش را نباید پیگیری کرد!؟ ما قبول داریم خطا کردیم اما آیا قانون گفته خطای کلاهبرداران نباید پیگیری شود چون ما طمع کردیم!؟».
یکی از مهم ترین دلایلی که باعث اعتماد مالباختگان شده، انجام معامله و تأیید این گروه توسط اشخاص معتبر همانند مأموران انتظامی و کارمندان ادارات بوده است. «با این گروه اشخاص مختلفی از کارمند ادارات تا مأموران انتظامی معامله کرده بودند و خب ما هم به اعتبار همین اشخاص اطمینان کردیم و وارد معامله شدیم. خب این گروه در برهه ای از زمان خوب پیش رفتند ولی بعد از مدتی دیگر چک ها پاس نشد و بعد آن هم که متواری شدند».
در انتظار قانون...
این ها تنها بخشی از روایت گروه کلاهبرداری قهوه چی است و تعداد این مالباختگان بسیار بالاتر بوده و هستند خانواده هایی که به دلیل همین کلاهبرداری زندگیشان نابود شده و دیگر آهی در بساط ندارند که بتوانند جبران نداری خود را کنند. در این میان با وجود آنکه نهادهای امنیتی و قضایی در جریان کامل اتفاق هستند انتظار می رود هرچه سریع تر برای دستگیری این گروه کلاهبرداری و مجازات قانونی اقدامی داشته باشند تا آن طور که مالباختگان می گویند حداقل دلخوش به این باشند که این کلاهبرداران در دست قانون بوده و تاوان خواهند داد. /
* گزارش: زیبا امیدی فر
نظر شما