آزادی یا مرگ؛ واقعیتی از شریف زیستن

سرویس فرهنگ و هنر- «آزادی یا مرگ» کتابی است اثر «نیکوس کازانتزاکیس» نویسنده شهیر یونانی که در آن واقعیت هایی از زندگی کردن شرافت مندانه به دور از هرگونه برده بودن را نشان می دهد.

به گزارش خبرنگار کردپرس، ذهن ات به پابوس ضریح صلح و آرامش برای جهان رفته و درست آنجا که خبر از ناآرامی های پی در پی می رسد یاد وصیت نامه «پهلوان سیفاکاس» در کتاب «آزادی یا مرگ» از نویسنده بزرگ یونانی «نیکوس کازانتزاکیس» با ترجمه بی نظیر «محمد قاضی» می افتی. آنجا که «پیرمرد دستمال چند رنگ خود را از لای شالش بیرون کشید و به پاک کردن برف هایی که روی در کوچه را پوشانده بود پرداخت. چوب در براق و تمیز به جلوه گری پرداخت. پیرمرد خم شد سر سطل را برداشت و قلم مو را در رنگ فرو برد و زمزمه کنان گفت: به نام پدر آسمانی! سپس قلم مو را برداشت و آهسته و با سعی و دقت نخستین حرف را با رنگ سرخ بر روی در نوشت: آ و سپس ز و الف و د و بعدی هم ی... پیرمرد لبخندی زد و گفت: قبل از آنکه بمیرم همه جا خواهم نوشت: آزادی یا مرگ! آزادی یا مرگ!

اکنون دست پیرمرد به نوشتن عادت کرده و پَر گرفته بود. آخر به میدان ده رسید. آنجا مدرسه و کلیسا و مسجد و قدری آن سوتر قهوه خانه واقع بود. قلم موی خود را در سطل رنگ فرو برد و از در مدرسه شروع به نوشتن کرد: آزادی یا مرگ!...».

«نیکوس کازانتزاکیس» در این کتاب به مفهوم آزادی پرداخته و در کنار تعریف دوباره آن، دنیایی پر از مهر و کینه، پر از نور و آتش و پر از شجاعت خلق کرده به طوری که متوجه می شوی مبارزات آزادی ‌بخشی که کِرتیان در سراسر قرن نوزدهم با ترکان عثمانی داشتند چهارچوب اصلی کتاب آزادی یا مرگ را می ‌سازد.

با خوانش این رمان در نخستین برخورد آن را رمانی تاریخی می بینی اما با چنان نیروی سرکشی از چهارچوب عادی «رمان تاریخی» خارج می ‌شود که پهلوان میکلس– قهرمان کتاب– در حال خشم، استکان بلورین عرق ‌خوری میزبان تُرکش را با دو انگشت خرد می‌ کند.

آزادی یا مرگ؛ واقعیتی از شریف زیستن

در اولین و آخرین صحنه رمان همراه قهرمان داستان، یعنی پهلوان میکلس، هستی. پهلوانان این رمان دلیر و بی ‌باک هستند و از صفات راستی، مردانگی، از خود گذشتگی و لوطی‌گری برخوردارند که به قول مترجم بی ‌شباهت به عیاران قدیم خودمان نیستند.

پس از آشنایی با پهلوان میکلس، همراه او چرخی در شهر کاندی – یکی از شهرهای جزیره کرت – می‌زنی. با رفقا و خانواده پهلوان آشنا می‌ شوی و روح سنگینی که انگار همه شهر را فرا گرفته حس می‌کنی. به نظر می ‌رسد مردم شهر همه از دست خود عصبانی هستند. مردم جزیره کرت در طول سال ‌های ۱۸۵۴، ۱۸۶۶ و ۱۸۷۸ به پا خواسته و برای آزادی جنگیده بودند اما هر بار سرکوب شده و تحت سلطه ترکان عثمانی باقی مانده بودند.

کتاب به ماجرای مبارزه پهلوان میکلس، پهلوان یونانی اهل جزیره کرت با دولت عثمانی که در آن زمان هنوز حاکم بخشی از اروپا و من ‌جمله یونان بود می ‌پردازد. عمده ماجراهای کتاب در شورش سال ۱۸۸۹ جزیره کرت علیه عثمانی رخ می ‌دهد. نویسنده برای شخصیت میکلس از پدر خود الهام گرفته ‌است.

در کتاب آزادی یا مرگ مانند سایر کتاب های کازانتزاکیس حضور خدا را می توانی حس کنی. اما خدا در این اثر مانند زوربای یونانی و یا مسیح باز مصلوب به صورت مستقیم در داستان دلالت ندارد. در این کتاب افسانه، خیال و واقعیت در هم آمیخته است. پهلوان میکلس به عنوان شخصیت اصلی این کتاب، مظهر شورش و قیام است که در برابر هر آنچه انسان را زجر داده و آزادی را از او صلب می کند قد علم کرده و با آن مبارزه می کند. او و یارانش معتقدند که نباید در برابر چیزی که شأن و شرافت انسان را پایین می آورد سر فرود آورد و باید با آن به مبارزه پرداخت و آزادانه زندگی کرده و آزادانه مرد.

نیکوس کازانتزاکیس، زاده ۱۸ فوریه ۱۸۸۳ و درگذشته ۲۶ اکتبر ۱۹۵۷، نویسنده، شاعر، خبرنگار، مترجم و جهانگرد یونانی بود. او با نگارش کتاب های «مسیح بازمصلوب» یا «رنج های یونانی»، کلیسای کاتولیک و ارتدکس ها را به انتقاد گرفت. در سال ۱۹۵۴، کتاب «مسیح بازمصلوب» در فهرست کتاب های ممنوعه قرار گرفت؛ اتفاقی که باعث شهرت او در جهان شد.

کتاب «آزادی یا مرگ» او با ترجمه بی نظیر «محمد قاضی» توسط انتشارات خوارزمی منتشر و در دسترس علاقه مندان به ادبیات یونان قرار گرفته است.  

به پایان داستان رسیده ای جایی که قهرمانان داستان یکی یکی در راه رسیدن به آزادی جانشان را فدا می کنند و اینجاست که می فهمی بزرگ ترین درنده دنیا آدم است؛ آدمی که یا می کشد یا می میرد.../

کد خبر 2779838

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha