به گزارش کُرد پرس، هر چند ژئوپلوتیک سیاسی به گونه ای پیش رفته که دخالت های آشکار غرب در امور داخلی کشورهای اسلامی مانع اقدام جدی علمی از سوی حکام عرب برای احقاق حق مردم مسلمان فلسطین شده است اما ثبت این روز در تاریخ و مقاومت مردم فلسطین در صیانت از قبله اول مسلمین باعث شده است کشورهای غربی و حکام اسراییل همواره از این روز واهمه داشته باشند.
در این میان موضع بر حق مسلمانان مبنی اینکه سرزمین فلسطین و بیت المقدس یکی از سرزمین های مهم اسلامی است بنابراین مردم مسلمان این سرزمین باید صاحب مقدسات خود باشد و از سوی دیگر اذعان به حضور پیروان سایر ادیان بر اساس تاریخ طولانی این سرزمین و حق زندگی آنان در این سرزمین هر آزادی خواهی را متوجه اساس مساله می کند. هر ناظر بی طرفی با نگاهی به این مواضع و مرور تاریخ پی خواهد برد که موضع مسلمانان در مورد مساله فلسطین بر حق است؛ در میان سکوت و بعضا سازش های پشت پرده و حتی اخیرا آشکار حکام برخی کشورهای اسلامی در مورد مساله فلسطین این کشور ایران به عنوان یک کشور مسلمان است که پرچمدار این تظلم خواهی است و همواره در این مسیر در طول دهه های اخیر حرکت های رو به جلو داشته است.
در این میان نگاهی به تاریخچه مساله فلسطین و بازخوانی آن به مناسبت روز قدس خالی از لطف نیست:
فلسطين سرزمينی عربی و اسلامی است كه در قديم كنعان نام داشت و دريای مديترانه در غرب، لبنان در شمال، سوريه و رود اردن در شرق و دريای سرخ و شبه جزيره سينا در جنوب و جنوب غربی آن قرار دارد.
فلسطين سرزمينی حاصلخيز و دارای آبوهوای معتدل است. اين منطقه محل ظهور پيامبران بزرگی چون حضرت عيسی(ع)، حضرت موسی(ع) و محل عبور و زندگانی حضرت ابراهيم(ع) بوده است. اين سرزمين از نظر موقعيت سوقالجيشی بسيار حساس و پراهميت است و به مثابه پلی است كه كشورهای عربی، اسلامی آسيا را به آفريقا متصل میكند.
اين موقعيت ويژه جغرافيايی فلسطين را در طول تاريخ گذرگاه و نقطه تمركز بسياری از كشورها و تمدن های پياپی تبديل كرده بود تا اينكه همراه با ساير سرزمينهای عربی به كشوری با هويتی اسلامی و عربی تبديل شد. شهر بيتالمقدس قديم بر فراز يك تپه بنا شده و از مكانهای مهم فلسطين است. كوه صهيون و كوه زيتون از شرق و غرب آنرا احاطه كردهاند.
صهيونيستها در اوايل قرن بيستم با استفاده از سلطه انگليس بر فلسطين، راهحل تشكيل يك كشور يهودی را در برابر ضديت با يهوديان جهان و آزار آنان مطرح كردند. انگلستان در اين زمان برای تداوم سلطه خود به پايگاهی در اين منطقه نياز داشت. در جريان جنگ جهانی اول صهيونيستها از انگليس و امريكا خواستند در صورتیكه دولت عثمانی متحد آلمان، شكست بخورد، پس از خاتمه جنگ فلسطين تبديل به مملكت يهود شود. كوشش صهيونيستها نتيجه بخشيد و توانستند نظر «لرد بالفور» وزير خارجه انگليس را جلب كنند.
سرانجام در آوريل ۱۹۲۰ متفقين و جامعه ملل، قيموميت فلسطين را رسما به دولت انگلستان واگذار كردند و آنرا مؤظف كردند با تأسيس كانون ملی يهود، برای اجرای اعلاميه بالفور كمك كند. با واگذاری حكومت از سوی انگليس به يك يهودی، مهاجرت و انتقال يهوديان به فلسطين شروع شد. اين امر موجب شورش و مخالفت اعراب شد. در اين هنگام ساير اعراب كه دچار تفرقه بودند جز در شعار كمك ديگری به فلسطينیها نمیكردند.
اعراب فلسطينی و مسيحيان اختلافات خويش را كنار گذاشتند و در برابر يهوديان صهيونيست متحد شدند. در تابستان ۱۹۲۹ نخستين برخورد خونين ميان فلسطينیها و صهيونيستهای مهاجر درگرفت. در اين درگيری صهيونيستها و سربازان انگليسی با آتش گشودن بر روی فلسطينیها حدود ۳۵۱ تن را شهيد و عدهای را مجروح و دستگير كردند. در اواخر دهه ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۶ قيام مسلحانه شيخ عزالدين قسام به وقوع پيوست، اما وی يارانش به شهادت رسيدند.
در سال ۱۹۳۷ عبدالقادر حسينی رهبری مبارزات را در دست گرفت، اما او نيز پس از نبردهای زيادی عليه سلطهگران انگليسی صهيونيستها همراه با يارانش به شهادت رسيد. در سال ۱۹۴۴ حسن سلامه فرماندهی جنگ با نيروهای مشترك صهيونيستی، انگليسی را برعهده گرفت، ولی او نيز به شهادت رسيد. از دهه ۴۰ قمری، مساله فلسطين به يك مساله عربی تبديل شد و در رأس مسائل بينالمللی قرار گرفت.
در طول جنگ جهانی دوم آرامش نسبی بر فلسطين حكمفرما بود. انگليس در ۱۴ مه ۱۹۴۸ به قيموميت خود خاتمه داد و نيروهايش را از فلسطين خارج كرد. در همان روز شورای ملی يهود در تلآويو تشكيل شد و در ساعت ۴ بعداز ظهر روز جمعه ۱۴/۵/۱۹۴۸ موجوديت دولت اسرائيل توسط «ديويد بن گورين» با اجتماعی در موزه تلآويو اعلام شد. وی ضمن سخنانش گفت: «ما در اينجا میگوييم كه با پايان گرفتن حكومت قيموميت در نيمه شب ۱۴-۱۵ مه ۱۹۴۸ در انتظار برپايی دستگاههای دولتی طبق قانون اساسی هستيم كه توسط شورای قانون اساسی در زمان مناسبی كه آنرا حداكثر اول اكتبر ۱۹۴۸ تعيين كرده بود ـ تدوين خواهد شد.»
چند دقيقه پس از اعلام تشكيل اسرائيل، «ترومن» رئيسجمهور وقت امريكا دولت جديد اسرائيل را به رسميت شناخت. انگليسیها نيز هنگام خروج از فلسطين، تجهيزات خويش را در اختيار صهيونيستها قرار دادند. پس از اعلام تشكيل رژيم صهيونيستی، يهوديان غاصب شروع به تصرف شهرها و روستاها و بيرون راندن فلسطينیها از خانه و كاشانهشان كردند. آنها هنگامیكه با مقاومت مردم فلسطين روبه رو شدند جناياتی مانند كشتار روستای «دير ياسين» و «كفر قاسم» را در آوريل ۱۹۴۸ بهراه انداختند. اين كشتار وحشيانه موجب گسترش وحشت و فرار فلسطينیها از خانه و كاشانهشان شد.
نتيجه مستقيم اشغال فلسطين و برپايی دولت اسرائيل در اين سرزمين منجر به آن شد كه ملت تاريخی فلسطين تقريبا به ملتی آواره و پناهنده تبديل شود و در اردوگاهها پراكنده در ديگر كشورهای عربی زندگی فقرآلود و آكنده از بيماری بگذرانند.
جنگ 1948
پس از اعلام موجوديت رژيم اشغالگر قدس و توسط بن گوريون، اولين جنگی كه اين رژيم عليه فلسطين و كشورهای عربی منطقه به راه انداخت به جنگ ۱۹۴۸ معروف است. در طی اين جنگ صهيونيستها ۷۸ درصد كل خاك فلسطين را به اشغال خود درآوردند. در اثر اين جنگ نخستين مرحله آوارگی بزرگ مسلمانان فلسطين بهوقوع پيوست. طی آن حدود يك ميليون فلسطينی از مجموع يك ميليون و نهصد هزار فلسطينی در آن زمان آواره شدند. حدود ۲۰۰۰۰۰ تن از مسلمانان فلسطين به نوار غزه مهاجرت كردند و ۴۹۶۰۰۰ تن به اردن و ۱۰۰۰۰۰ تن به لبنان و ۸۵۰۰۰ تن به سوريه و ۲۰۰۰۰ تن به مصر و عراق كوچ كردند. پس از جنگ ۱۹۴۸، رژيم اشغالگر قدس از سويی با اجرای سياست خشونت و توسعهطلبی و دست زدن به اقداماتی نظير تخريب منازل و آتش زدن مزارع سعی و تلاش میكرد تا باقیمانده اعراب منطقه را مجبور به فرار از خانههايشان كند و از سوی ديگر شرايط و تسهيلات لازم را برای ادامه انتقال يهوديان سراسر جهان به فلسطين فراهم میكرد.
در مه ۱۹۴۹ اسرائيل به عضويت سازمان ملل متحد درآمد. در پی تحكيم سلطه رژيم صهيونيستی بر فلسطين اشغالی به تدريج گروهها و سازمانهای مبارزه فلسطينی اعلام موجوديت كردند. در ۲۸ مه ۱۹۶۴ كنگره فلسطين در شهر قدس تشكيل شد و تأسيس «سازمان آزادیبخش فلسطين» را اعلام كرد. در پی آن نيز ارتش آزادیبخش فلسطين تشكيل شد و مبارزات فلسطينيان شكل جديدی به خود گرفت.
جنگ 1967
جنگ ۱۹۶۷ از سوی رژيم صهيونيستی در حالی شروع شد كه كشورهای عربی خود را از قبل برای نبردی بزرگ با دشمن آماده كرده بودند. نيروهای نظامی كشورهای عربی به طرف مرزهای اسرائيل در حركت بودند. راديوهای اين كشورها نيز دائم مارش نظامی پخش می كرد و پيروزیهای اعراب را به ياد میآورد. مصر و سوريه با هم اعلام همبستگی كردند. نيروهای پاسدار صلح نيز از مناطق مرزی در نوار غزه عقبنشينی كردند.
در ۱۵ ماه مه، مجموع اين شرايط از جنگی درخشان و موفقيتآميز برای اعراب حكايت داشت. جوانان شهر بيتالمقدس تحقق رؤيای تصرف خاك آبا و اجدای خود را قريبالوقوع میپنداشتند، اما در ۵ ژوئن قبل از اينكه اعراب هرگونه اقدامی انجام دهند با حمله غافلگيرانه تانكهای رژيم صهيونيستی روبرو شدند. چهره اين شهر دگرگون شد و حالت جنگی به خود گرفت. پس از مدت كمی نيز به اشغال نيروهای صهيونيستی درآمد. سپس ستون تانكهای اسرائيلی راهشان را به سوی جنوب و مرزهای مصر بازكردند و به جلو پيش رفتند.
در آن روز رژيم صهيونيستی همزمان با حملات زمينی خود، از طريق هوا نيز به فرودگاههای كشورهای مصر، اردن، سوريه حمله هوايی غافلگيرانه كرد. اين جنگ كه از زمين و هوا اغاز شده بود، مدت ۶ روز طول كشيد و به جنگ ششروزه اعراب و اسرائيل مشهور شد. اسرائيل در طی اين جنگ، كرانه غربی رود اردن و نوار غزه و بلندیهای جولان در سوريه و صحرای سينا در مصر را اشغال كرد. سازمان ملل متحد طی قطعنامهای اسرائيل را به عقبنشينی از سرزمينهای اشغالی دعوت كرد، اما اسرائيل خودداری ورزيد.
پس از آن رژيم صهيونيستی شهر بيتالمقدس را كه تحت حاكميت اردن بود و شهر بيت الحم و ۲۷ روستای عربی ديگر را طبق مصوبهای كه صادر كرد ضميمه خاك خود كرد. يكی از رويدادهای تلخی كه قبلا اشاره شد الحاق بيتالمقدس به قلمرو رژيم صهيونيستی بود. اين مسأله توجه جهانيان را به خود معطوف كرد. اهميت و قداست اين منطقه به حدی بود كه زمانی باعث پيدايش جنگهای صليبی شد. مسأله حفظ و حراست اين مكان شريف توسط مسلمانان از قرنهای پيش مسجل شده است و ملل يهودی و مسيحی در اين مورد اطمينان داشتند كه مسلمانان در حفظ و نگهداری اماكن مقدس آن كوتاهی نمیكنند، اما جنگ ششروزه كه باعث اشغال بيتالمقدس توسط رژيم صهيونيستی شد اين نگرانی را به وجود آورد كه ممكن است توجه و دلسوزی لازم برای حفظ آن صورت نگيرد.
اسرائيل شرط عقبنشينی خود از مناطق اشغالی را بعد از گذشت سالها از جنگ ششروزه و تأكيد سازمان ملل، به رسميت شناختن اين رژيم از سوی اعراب عنوان كرد و بارها اعلام كرد كه تا زمانی كه كليه كشورهای عربی اين رژيم را به رسميت نشناسند و با او پيمان صلح برقرار نكنند از سرزمينهای اشغالی بيرون نمی رود. پس از جنگ شش روزه در ژوئن ۱۹۶۷ كه موجب تحقير و شكست اعراب شد، سازمانهای مقاومت فلسطينی كه در اردوگاههايی در اردن، سوريه و لبنان آموزش ديده بودند بر شدت عمليات خود عليه اسرائيل افزودند و شهر «كرامه» كه در ۲۵ كيلومتری غرب امان (پايتخت اردن) در دره اردن واقع شده است مركز نيروهای مبارزه فلسطينی شد، زيرا اين شهر عدهای از آوارگان فلسطينی را در خود جای داده بود، در اثر جنگ ژوئن ۱۹۶۷، كرامه در ۴ كيلومتری خط جديد آتشبس صهيونيستها و در تيررس آنها قرار گرفت و جمعيت فلسطينی ساكن كرامه از ۲۵۰۰۰ تن به دو برابر افزايش يافت.
به همين لحاظ جنبش فتح با توجه به نزديكی كرامه به مواضع صهيونيستها آنجا را پايگاه خود قرار داد. وزير دفاع وقت رژيم صهيونيستی نيز اعلام كرد كرامه به پايگاه اساسی مقاومت فلسطين تبديل شده است. در پی آن با يورش نيروهای زمينی و زرهی اسرائيل به شهر كرامه نبرد سختی ميان آنها و انقلابيون فلسطينی در گرفت. طی جنگ تن به تن با ۳۰۰ چريك فلسطينی عده زيادی از صهيونيستها كشته شده و سربازان اسرائيلی ناچار به عقبنشينی شدند. اين مقاومت كه به نبرد كرامه مشهور شد راه و رمز جديدی را برای پيروزی ملت فلسطين به ارمغان آورد و از آن پس عده زيادی داوطلب پيوستن به جنبش فتح شدند.
جنگ 1973
جنگ ۱۹۷۳ در اكتبر ۱۹۷۳ ارتش مصر به طور ناگهانی و با شعار الله اكبر از كانال سوئز گذشت و با شكستن خط دفاعی « بارلو» كه در آن زمان به عنوان خط دفاعی تسخيرناپذير معروف بود با حمايت نيروی هوای به صحرای سينا و داخل خاك اسرائيل هجوم برد. از طرف شرق نيز به طور همزمان نيروی هوايی سوريه تهاجم عليه اسرائيل را آغاز كرد. در روزهای اول جنگ دهها هواپيمای اسرائيلی نابود شد و هزاران اسرائيلی كشته و يا اسير شدند و بر افسانه شكست ناپذيری آن خط بطلان كشيده شد، اما با حمايت سريع نظامی امريكا و غرب در روزهای بعد وضع جنگ تغيير كرد و در حالی كه ديگر كشورهای عربی از كمك به مصر و سوريه دريغ ورزيدند.
ارتش اسرائيل با هلی برد نيروهايش توانست در غرب كانال سوئز منطقه محدودی را به تصرف خويش درآورد. سرانجام در كيلومتر ۶۰۱ قاهره گفت و گو برای پايان دادن به جنگ اغاز شد و با انعقاد قرارداد صلح جنگ پايان يافت. سازمان ملل متحد نيز در سال ۱۹۷۴ سازمان آزادی بخش فلسطين را بهعنوان تنها نماينده ملت فلسطين به رسميت شناخت.
بعد از پايان يافتن اين جنگ ظاهرا رهبران كشورهای عربی فكر مبارزه با رژيم اشغالگر قدس را از سر بيرون كرده و به صلح با آن رژيم به صورت يك مسأله اصلی روی آوردند. آنها در پی شكستهای پی در پی ـ در مراحل مختلف ـ فكر مذاكره با دشمن و خط سازش با امريكا و اسرائيل را در پيش گرفتند و در نهايت پذيرش موجوديت آن را جايگزين انديشه به دريا ريختن صهيونيستها كردند.
پس از پيروزی انقلاب اسلامی ايران، اسلام عاملی مؤثر و قوی برای اتحاد و پيروزی مبارزان مسلمان فلسطين شد. با شروع دهه هشتاد و به دنبال تاثيرپذيری فلسطيني های مستقر در لبنان، از انقلاب اسلامی ايران و تشديد فعاليت نظامی خود عليه نيروهای اسرائيلی در مناطق اشغالی، رژيم صهيونيستی در ششم ژوئن ۱۹۸۲ به قصد نابودی مقاومت فلسطين حمله گستردهای را از طريق زمين، هوا، دريا به لبنان آغاز كرد.
اين تهاجم منجر به بيرون رفتن نيروهای مقاومت فلسطين از جنوب لبنان و بيروت شد، اما چند سالی نگذشت كه با شكلگيری مقاومت اسلامی در لبنان و عمليات نظامی آن عليه مراكز نظامی و امنيتی اسرائيل، رژيم صهيونيستی مجبور به عقبنشينی از بعضی مناطق اشغالی خود در مناطق جبل و جنوب لبنان شد و مردم فلسطين ضمن تأثيرپذيری از انقلاب اسلامی ايران در منطقه و مقاومت اسلامی در لبنان، درصدد برآمدند تا حركت جديدی را در داخل سرزمين های فلسطين اغاز كنند.
در آوريل ۱۹۸۷ كنفرانس سران عرب در عمان برگزار شد، اما هيچگونه موضعی در زمينه مبارزه عليه رژيم صهيونيستی اتخاذ نكرد و صرفا تمام توجه آن به جنگ ايران و عراق معطوف شد. مردم فلسطين كه طی سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۸۲ تجارب تلخی را پشتسر گذاشته و راههای گوناگون سازمانهای فلسطينی و دولتهای عربی را آزموده و شكست طرحهای سياسی را به چشم ديده بودند و سالها انتظار میكشيدند كشورهای عربی (اعراب) آنها را از آوارگی نجات بخشند.
با توجه به اختلافها و انشعابها بين گروهها و احزاب فلسطينی و با مشاهده بیتوجهی رژيمهای عربی به اوضاع فلاكت بار فلسطينیها دريافتند كه شعارهای انقلابی رهبران سياسی فلسطين و دولتهای عربی محتوای خود را از دست داده و طی اين مدت هيچ نشانه اميدی از نابودی رژيم صهيونيستی و يا حداقل كم شدن حاكميت آن در فلسطين پيدا نشده است، لذا از دولتهای عربی و گروههای فلسطينی قطع اميد كردند.
آغاز انتفاضه
اين عوامل و رويدادهای چند زمينهای شد تا شور و شوق انقلاب و گرايش به اسلام در مردم فلسطين احيا شود و جنبشهای سياسی ـ مذهبی، مردمی جايگزين احزاب و سازمانهای سياسی ـ ملی و غيرمذهبی در سرزمينهای اشغالی شود و روند جديدی از قيام و مبارزه با اسرائيل توسط ساكنين سرزمينهای اشغالی در پاييز ۱۹۸۷ آغاز شد كه انتفاضه يا «انقلاب مساجد» نام گرفت. وقوع انتفاضه روزنه اميدی برای فلسطينيان آواره به وجود آورد و اهداف و آثاری را در پی داشت و موجب شد تا اسرائيل از تداوم انتفاضه احساس خطر و ترس كند.
با آنكه رژيم صهيونيستی از سال ۱۹۴۸ تاكنون در برابر همه قطعنامهها و طرحهای سازمان ملل متحد، كه حقوق و امتيازات محدودی برای فلسطينيان قائل میشد ايستادگی میكرد و از پذيرش قطعنامههای ۲۴۲ و ۳۳۸ شورای امنيت خودداری میورزيد، ولی سرانجام وحشت آن و امريكا از انتفاضه آنان را مجبور كرد به مذاكره با ساف تن دهند. از سوی ديگر جناح سازشكار فلسطينی نيز با اين تصور كه برای چانه زدن در مذاكرات با اسرائيل و گرفتن امتياز از آن انتفاضه برگ برندهای در دست آنها است زمزمه مذاكره با اسرائيل را مطرح كردند.
رژيم صهيونيستی نيز در كنار مذاكره چندجانبه خود با اعراب، گفتوگوهای پنهانی را با رهبران ساف شروع كرد و پس از ده دور گفتوگوی مستقيم اعراب و رژيم صهيونيستی در فرايند صلح خاورميانه، سرانجام سازش رهبران فلسطينی و تسليم آنها در برابر خواستههای اسرائيل، با طرح غزه ـ اريحا (در توافقنامه ساف ـ اسرائيل ) وارد مرحله نوينی شد و از ۲۱۲۱ آبانماه ۱۳۷۱ مذاكرت سری دو جانبه ساف و اسرائيل شروع شد. در ۱۹ شهريورماه ۱۳۷۲ ياسر عرفات با عنوان رئيس سازمان آزادیبخش فلسطين طی نامهای به «اسحاق رابين» نخستوزير وقت رژيم صهيونيستی موجوديت اسرائيل را به رسميت شناخت و تعهد ساف را به پایبندی به اعلاميه اصول كلی (توافقنامه) و نيز قطعنامههای شماره ۲۴۲ و ۳۳۸ شورای امنيت (كه وجود رژيم اشغالگر قدس را به رسميت شناخته و خواستار بازگشت به مرزهای آن به مناطق پيش از ۱۹۶۸ شدهاند) اعلام كرد و آنبخش از مفاد منشور فلسطين را كه منكر حق وجود اسرائيل است، ملغی اعلام كرد.
اسحاق رابين نيز متقابلا در همان تاريخ طی نامهای سازمان آزادیبخش فلسطين را بهعنوان نماينده مردم فلسطين به رسميت شناخت و موافقت خود را با آغاز مذاكره با ساف اعلام كرد. سرانجام ياسر عرفات رهبر ساف در تاريخ ۲۲ شهريور ماه ۱۳۷۲ در واشنگتن در حضور «بيل كلينتون» رئيسجمهور امريكا و تعدادی از شخصيتهای سياسی جهان با قلم خود بر نام فلسطين خط كشيد و متن قراردادی را امضا كرد كه به طرح «غزه ـ اريحا» معروف شد.
عرفات و رابين طی مذاكراتی پيشنويس ۱۷ مادهای توافق را امضا كردند كه در آن يك حكومت خودمختار فلسطينی در كرانه غربی و نوار غزه پيشبينی شد. اين توافق هرچند در ظاهر نوعی عقبنشينی محدود اسرائيل از مواضع قبلی آن به شمار میرفت، ولی با اهداف بلند مبارزه ملت مسلمان فلسطين فاصله زيادی داشت، زيرا هدف آمريكا و رژيم صهيونيستی از اين توافق صرفا ايجاد شكاف ميان فلسطينيان و خاموش كردن شعلههای آتش انتفاضه به دست جناح فلسطينی سازشكار بود، اما با هوشياری نيروهای انقلابی فلسطينی در سرزمينهای اشغالی از اين حربه نيز موثر واقع نشد و انتفاضه فلسطين هرچه قویتر به راه خود ادامه داد تا اينكه آتش آن هنگام ديدار «آريل شارون» رئيس حزب ليكود اسرائيل از مسجدالاقصی در تاريخ ۲۸ سپتامبر ۲۰۰۰ بار ديگر شعلهور شد و شكل جديدی به خود گرفت كه به انتفاضه الاقصی معروف شد.
در نهایت معامله قرن
بعد از سال ها آمد و رفت میان سیاسیون به سرکردگی آمریکا در حالی که مقاومت مردم فلسطین و مسلمانان آزادی خواه در جریان شد، سال 2019 ترامپ رییس جمهور غیر متعارف آمریکا از گزینه ای رونمایی کرد به نام «معامله قرن» که در واقع تمام حقوق مردم فلسطین را به تاراج می برد، طرح به قدری ابلهانه بود که بسیاری از ناظران جهانی طرفدار اسرائیل هم آن را غیر قابل قبول می پنداشتند و بسیاری از کشورهای عربی تحت نفوذ شدید آمریکا هم که قول مساعد برای همراهی با طرح داده بودند بعد از رونمایی از آن از ترس بی آبرویی در ظاهر به مخالفت با آن پرداختند. این طرح از همان زمان که نامش مطرح شد مورد انتقاد شدید ایران بود. این طرح به نوعی دوباره جرقه مقاومت را شعله ور تر کرد.
نظر شما