۲۴ سال قبل در شبکه دوم تلویزیون ایران سریالی از حسن فتحی با عنوان پهلوانان نمیمیرند بر آنتن رفت و من خود یکی از مخاطبان پیگیر این روایت نوستالژیک با نقشآفرینی بزرگانی چون فخری خوروش، جمشید مشایخی، کتایون ریاحی، فریماه فرجامی و دیگران بودم. این مجموعه تلویزیونی داستانی در زمان قاجار را روایت میکرد در شهر تهران که پهلوانان ورزش باستانی مورد اعتماد و احترام همه مردم بودند اما یکییکی یکی و به شکل مرموزی هر یک از آنان کشته میشدند و علیرغم اینکه در نهایت قاتلین به مجازات میرسند اما دیگر شهر خالی از پهلوانی است که مردم به آن دلگرم باشند.
اکنونکه یادداشت کوتاهی به مناسبت دومین سالگرد مرگ ناگهانی سیامند رحمان پهلوان همیشه خندان ایران و جهان مینگارم بیاختیار به یاد آن سریال و عنوانش افتادم و این سؤال برایم پیش آمد که آیا واقعاً پهلوانان نمیمیرند؟ آیا آنها را قبل از مرگ زیستی بارها و بارها نکشتهایم؟
سیامند از میانمان رفت و گرچه آن روزگاران نیز که در میانمان بود در پشت آن صورت معصوم و همیشه خندان، سینهای پر از درد و غصه و گلایه از نامردمیها و نامهربانیها داشت. چه بسیار او را در سالن انتظار فلان نهاد و اداره برای احقاق حقوقش دیده بودم و هربار نفرین کردم جامعهای را که چنین نخبگانش را به هنگام زندگی میمیراند!
در واقع ما زنده کُشان مردهپرست پهلوانان خود را در همان زمانی که هنوز نفس میکشند میکُشیم و سپس برایشان پوستر و تابلو و استوری میزنیم که پهلوانان هرگز نمیمیرند!
چه بسیارند آنانی که از عمر و زمان و داشتههای خویش برای مردم گذشتهاند و تا زندهاند جز آزار و ناملایمات و کنایه از همین جامعه نشنیدهاند و وقتی زجرکُشانه جان دادند فیالفور عزیز و اسطوره و نامیرا شدهاند!
میشد بیشتر مواظب سیامندها بود، میشد نگذاشت دلشان از غصه من و شما پر باشد، حتی میشد عمرشان طولانیتر باشد اما افسوس ما فقط تخصص داریم در زنده کُشی و مردهپرستی!
سخن بسیار است و نمیخواهم سفره دل بگشایم، اما فریاد میزنم پهلوانان نمیمیرند بوقت مرگ، اما چه بسیارند پهلوانانی که به هنگام زندگی ما عملاً آنها را کُشتهایم.
یاد دومین سالگرد مرگ ناگهانی سیامند عزیز گرامی باد او که تا زنده بود قدرش ندانستیم. باشد که بیشتر مواظب سیامندهای هنوز زنده باشیم.
نظر شما