شیوع ویروس کرونا در جهان موجب اتخاذ سیاست های مقابله ای مختلفی با آن گردیده است. سیاست هایی که عموما مبتنی بر احتمال و ترکیبی از روش های مختلف است. شاید نقطه مشترک همه سیاست ها را مشارکت مردم در اجرا و موفقیت این سیاست ها دانست.
یعنی اگر موفقیتی برای سیاست های مبارزه با این ویروس قائلیم پیش شرط آن همراهی و همگامی مردم است. اما چه زمانی می توانیم به این موفقیت دست یابیم؟ و ابزار این تحقق این مهم چه می تواند باشد؟
اجرای دقیق و موفق سیاست ها و دستورالعمل های ستاد مبارزه با کرونا در جامعه بدون همدلی و باورمندی مردم به آنها غیرممکن است و به نحوی سرانجام این مصوبات بدون همگامی مردم به شکست منتهی می شوند، پس تلاش روزافزون در مسیر جلب همکاری مردم از ضرورت های این سیاست ها می باشد.
اما چطور می توان مردم را همراه و همگام کرد؟ چرا توزیع موفقیت سیاست های مقابله با کرونا در کشور یکنواخت نیست و درصدها متفاوت است؟
با بررسی اجمالی و آنالیز ماه های گذشته می توان گفت هر منطقه ای که مردم همراهی بیشتری داشته اند میزان شیوع بنحو چشمگیری پایین بوده است. در این میان شرط اصلی همراهی مردم، باورمندی آنها به برنامه ها و خصوصا فاصله گذاری اجتماعی و رعایت بهداشت فردی و عمومی است. اما چه وقتی می توان به سطح قابل قبولی از این باورمندی و اجرای مطلوب برنامه ها از طرف مردم رسید؟
در جواب می توان گفت زمانیکه نخبگان جامعه، بطور عام نقش خود را به درستی ایفا کنند. یعنی زمانیکه نخبگان فکری جامعه از همه طیف ها و اصناف مختلف، همراه این سیاست ها بوده و همگام با برنامه های مقابله ای دولت گام بردارند.
نخبگان رهبران فکری موتور محرکه جامعه هستند و می توانند مردم را به این برنامه ها باورمند کرده و آنها را همراه و همگام خود نمایند. لذا گام اول برای همراه کردن مردم، همراه نمودن نخبگان و اقشار مرجع جامعه بوده و برای همراه نمودن نخبگان باید آنها را در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی های ستادهای مقابله با کرونا در سطوح مختلف آن مشارکت داد و به نظرات و نقش آنها در جامعه توجه نمود.
پیشنهاد می گردد، ستاد مقابله با کرونا در سطح استان ها، شهرستان ها، بخش ها و روستاها با مشارکت فکری و عملی نخبگان استانی و منطقه ای به مدیریت بحران کرونا پرداخته و من بعد بیش از پیش و واقعی تر به نقش نخبگان توجه عملی نمایند. نخبگان می توانند فرایند همدلی و همراهی مردم را برای سیاستگذاران و مدیران ستاد تسریع و مهیا نمایند.
تجارب مناطق مختلف ثابت کرده است که مردم خودجوش آماده و مهیای همکاری هستند و سازماندهی و ساماندهی این علاقمندی و همدلی ها با کمک نخبگان و مدیران میسرتر و موثرتر می باشد. مدیریت ترکیبی ( مشارکتی) ستادها در سطوح شهرستانی و بخشی می تواند الگوی موفقی برای رسیدن به نقطه پایانی بحران باشد.
نظر شما