بیماری های عالمگیر و اپیدمیک، به جهت صدمات جانی و مالی، در بیشتر ازمنه موجب ایجاد تفکرات دیگری ستیزانه و در عین حال تقدیرگرایانه بوده است. گاهی وقوع چنین بیماری هایی از نظر مردمان در اعصار گذشته، به حضور قومی یا اندیشه ای مرتبط مرتبط دانسته شده و از این حیث ضرورت حذف و یا مقابله با آن قوم یا اندیشه را پیش کشیده است.
بعد از آمدن طاعون معروف عمواس در روستایی با همین نام در نزیکی رمله در فلسطینِ امروزی در دوران خلیفه دوم در بیشتر متون دینی آن زمان تأکید بر یهودی بودن طاعون مورد توجه قرار گرفت. طاعون عمواس تهدیدی شد برای مردمان شبه جزیره عرب، و به دنبال آن گرایش به احادیث پیامبر و سخنان اولیاء دینی رونق گرفت و این خود به سرفصلی در باب مطالعه و فهم بیماری مبدل شد. در این دوران از نظر علماء دینی، طاعون رجز یا مابقی عذاب گذشتگان دانسته می شد که از قومی از گذشتگان بر جای مانده بود.
در دوره های بعدی ارجاع به احادیث سرچشمه بیماری طاعون را به تأثیر نیروهای باطنی و پنهان بر ذات بشر برگردانده و از این حیث بیماری را به استیلای ذوات ناکریمه و بدخواه گره زد و بر این تقدیر، طاعون در حقیقت با گناه تشابه پیدا کرد. خود مفهوم طاعون از ریشه طعن به معنای استیلا و هجمه است. حال آنچه شدت و حدت بیماری طاعون و دیگر بیماری های اپیدمیک را برجسته تر ساخته است، همین ارتباط با مفهوم گناه است که طی اعصار بعدی هر چند از گناه آلود بودن آن کاسته شده است، اما همچنان نوعی شرم را بر بیمار یا بستگان وی تحمیل کرده است.
شرم و شرمسار شدن بیمار و بستگانی که طاعون و یا بیماریهای اپیدمیک بلای جان آنان شده بود، از طرفی ریشه در فراخوان آنان به عنوان "دیگری صدمه پذیر" دارد و از طرف دیگر بازتعریف آنان به عنوان "دیگریِ صدمه رسان". صدمه پذیری، به نوعی نشانگر کاهش یا فقدان محبت خداوندی و مسدود شدن راههای الطاف وی است؛ چیزی که در طاعون عمواس به یهودیان نسبت داده شده بود و صدمه رسان بودن هم انتشار عنصر گناه و پلیدی است در ذات فرد که وی را از یک شهروند به تهدیدی علیه شهروندان مبدل می کند. نمونه چنین تغییری را می توان در فیلم های هالیوودی با مضمون زامبی مشاهده کرد که هر نوع تماسی با زامبی ها، دیگر افراد را به این بیماری آغشته می کند. چنین تصویری از مرگ همواره نشان از شرمساری برای بازماندگان دارد.
رسوایی ناشی از مرگ به واسطه بیماریهای اپیدمیک، هر چند به نظر می رسد به دلیل استیلای نظام پزشکی مدرن و تلاش آن برای کشف دلایل بدنی/محیطی بیماریها، کاهش یافته باشد، اما هنوز هم دلایل مرگ خود با نوعی رسوایی همراه است. از این حیث مرگ گاهی یک گناه، یا قرعه بد و یا معلول نیات پلید پیشینی به حساب می آید.
در این میان، بازماندگان غالباً تلاش می کنند تا دلایل مرگ را کتمان کنند و از این طریق، فرد بازمانده تلاش می کند تا بیماری غیر صدمه رسان را از بیماری صدمه رسان و وضعیت صدمه پذیری گناه آلود را از صدمه پذیری طبیعی منفک کند. این بدان معناست که وی می کوشد نشان دهد که مرگی که بر اطرافیان وی عارض شده است تنها یک حادثه طبیعی است و ریشه در گناهان، قرعه بد یا گذشته پلید وی ندارد.
در جریان همه گیری ویروس کرونا و مرگهای متعدد ناشی از آن چنین پدیده ای به وضوح قابل مشاهده است. پیشتر مردمان تنها مرگ عزیزان خود را اعلان می کردند. اما امروزه با توجه به شرمساری ناشی از مرگ به واسطه کرونا و همچنین ترس از دوری دوستان و اقربا، مردم دلایل مرگ خود را در آگهی های ترحیم درج می کنند. آنان تلاش می کنند مرگ را طبیعی جلوه داده و از احتمال تصور مردم در خصوص مرگ ناشی از کرونا جلوگیری کنند. برای نمونه در آگهی ترحیم نمونه هایی از مرگ به علت سرطان، مرگ به علت تصادف، مرگ به علت ایست قلبی و ... بسیار دیده می شود. این افراد برای رهایی از هر نوع شرمساری ناشی از مرگ کرونایی، خود دلایل مرگهایی را درج کرده اند که کمتر بار روانی شرمسارانه دارد. این همان تلاش بازماندگان است برای جلوگیری از تبدیل شدن به دیگری صدمه رسان و همچنین رهایی از صدمه پذیری گناه آلود و تبدیل شدن به صدمه پذیری طبیعی. مرگ در این تلاش، نه یک گناه و یا قرعه بد، بلکه یک امر طبیعی است که خیال بازماندگان را از این جهت که مراسمی بدون شرمساری برگزار کنند را راحت می کند.
نظر شما