شیرین ترین خاطره ام تدریس خصوصی برای یک دانش آموز معلول جسمی بود

سرویس آذربایجان غربی- معلم منتخب استان آذربایجان غربی از خاطره ١٠ سال پیش و دانش آموزی می گوید که معلول جسمی حرکتی بود ودر عین حال بسیار کوشا. مادرش هم مادر بسیار مهربان و فداکار بود ولی نمی توانست دخترش را به مدرسه بیاورد. از من خواست که من به خانه اش بروم و خاطره شیرین دوران کاریم این گونه رقم خوررد.

به گزارش کردپرس از آموزش و پرورش؛ « سارا کاظم زاده »، معلم منتخب جلوه های ویژه معلمی استان آذربایجان غربی در سال 1401 و ساکن ارومیه است و 29 سال سابقه تدریس دارد. او با وجود اینکه داشتن فرزندان خردسال در خصوص دعوت مادر دانش آموز معلول جسمی- حرکتی برای تدریس خصوصی می گوید: «لحظه ای در ذهنم جواب منفی تداعی نشد. یک ترم به منزلش می رفتم و سعی می کردم ضمن آموزش درس، امید را که تنها سرمایه زندگی اش بود ، بیشتر و بیشتر کنم».

در ادامه گفت و گوی خواندنی با «سارا کاظم زاده»، معلم منتخب استانی را می خوانید؛

در خصوص فعالیت ویژه ای که تاکنون انجام داداید توضیح دهید؟

فعالیت ویژه ای که طی این 29 سال همیشه در ذهنم هست همراهی یک دانش آموز نابینایم در درس هایش بود. کتاب این دانش آموزم به خط بریل بود و کمی ارتباط بین او، سایر همسالانش و حتی من معلم سخت بود. یادم هست بعد از چند جلسه بغض دانش آموزم از اینکه نمی توانند با بچه های بینا درس بخواند کلافه ام کرده بود. در دلم می گفتم من چرا نباید بتوانم کاری بکنم. شیوه تدریس من طی این چند سال، پرسش و پاسخ است. دقیق نمی دانم از تلویزیون شنیدم یا از همکارانم یا لطف و الهام خداوندی بود که متوجه شدم قدرت شنوایی دانش آموزان نابینا خیلی زیاد است. خوب ! این جرقه کمک حالم شد. شیوه تدریس من هم پرسش و پاسخ است ، فقط باید کمی، مدیریت سوال می کردم مثلاً سوال ها را باید به ترتیب و براساس رویداد های کتاب از بچه ها می پرسیدم و همچنین لااقل باید هر سوال را 2 بار می پرسیدم تا دانش آموز نابینایم کل درس را از طریق پرسش و پاسخ می شنید و ضمن درک راحتر درس ، در ذهنش نگه می داشت. هنوز برق امید در چشمان خاموش او ، روشنی بخش زندگی ام است.

عناوین و افتخارات کسب شده ای دارید؟

در طی این سال های تدریس مهمترین افتخارم ، تعهد کاری ام بوده است. البته طی این سال ها، در سطح مدرسه به عنوان معلم نمونه مورد تقدیر قرار می گرفتم که امسال با اصرار مدرسه و خانواده درجلوه های ویژه معلمی شرکت کردم و به لطف خداوند در سطح استان به عنوان معلم نمونه معرفی شدم.

فعالیت ویژه ای که به دلیل آن معلم منتخب استانی شدید چه بود؟

مستندات جلوه های ویژه معلمی در 7 شاخص بروزرسانی علمی، فعالیت های گروهی و تعاملی با همکاران فیلم های تدریس ، تولید محتوا، نحوه ارزشیابی، نحوه ارائه تکالیف و فعالیت های خود جوش ارزیابی می شد. من در هر 7 حوزه مستندات لازم را در سامانه بارگذاری کردم اما به نظر خودم شاید فعالیت های خود جوشم دلیل انتخابم به عنوان معلم نمونه استان باشد، الله اعلم.

تعهد به پیگیری یادگیری دانش آموزان در هر شرایطی و ایجاد امکان ارتباط تلفنی با دانش آموز در صورت نداشتن نت ، ارتباط عاطفی و صمیمی با دانش آموزانم، کمک به درمان دانش آموز بی بضاعتم وتعهد به تعامل و پرسش و پاسخ با آیتم گفتگوی صوتی از جمله جلوه هایی است که به نظرم در انتخابم به عنوان معلم نمونه اثر گذار بوده است.

لطفا توصیه ها و انتقال تجربیات معلمی خود برای معلمان جوان بیان نمائید؟

من چند سالی هست که پذیرای دانشجومعلمان در کلاس درسم هست. الحمدالله جوانان با استعداد و خلاقی جذب بدنه آموزش و پرورش می شوند. در حین و بعد از تدریس سعی می کنم هم کلامشان شوم. دغدغه هایشان را بشنوم و با سعه صدر درک شان کنم. تا جایی که می توانم از توصیه کردن پرهیز می کنم. اگر قرار است تجربه ای را برایشان مطرح کنم سعی می کنم مشابه آن تجربه را در کلاس تداعی کنم تا آنها با دیدن نتیجه تجربه ، انتخابگر تجربه باشند نه با کلام و توصیه من.

اما برای معلمان جوانی که این متن را می خوانند توصیه می کنم، توصیه نکنند عمل کنند. مثلاً اگر قرار است به بچه ها نماز یاد بدهند در هر بزنگاهی خود را مقید به حفظ نماز اول وقت کنند.

توصیه های شما مسئولان آموزش و پرورش در حوزه های آموزشی، تربیتی، اجرایی چیست؟

در تصمیم گیری ها از بالا به پایین عمل نکنند. دور شدن از کلاس درس گاهی انسان را از مشقات و سختی های این شغل غافل می کند و در نتیجه گاهی تصمیماتی اتخاذ می شود که برای صادر کننده تصمیم خیلی ساده به نظر می رسد ولی در مقام عمل و در شرایط کلاس بسیار پیچیده می شود.

تمام ارکان آموزش و پرورش باید خود را خدمتگذار و کمک یار معلم بدانند نه بالادست و ناظر بر معلم.

چگونه می توان سایر معلمان را به انجام فعالیت های فوق برنامه و خداپسندانه ترغیب کرد؟

اهمیت فضای مجازی و تأثیری که بر زندگی بشر می گذارد بر کسی پوشیده نیست و همه معلمان هم در این فضا حضور دارند. یکی از کارهای انسان دوستانه که می‌تواند در این فضا تقویت شود نیکوکاری و کارهای خداپسندانه است و نتایج خوب استفاده از این فضا برای احیای کارهای خداپسندانه در امر آموزش و پرورش هم قابل مشاهده هستند و معلمان در جهت آموزش و پرورش دانش‌آموزان همیشه در این فضا تبادل ‌نظر می‌کنند و خودم در گروه های مجازی خودمان شاهد کمک های انسان دوستانه همکارانم به دانش‌آموزان نیازمند بوده ام که هم از نظر مادی هم از نظر معنوی این کارها صورت گرفته است.

فعالیت معلمان در حوزه های اجتماعی چه تاثیری در قضاوت جامعه در مورد معلمان دارد؟

برای انجام هر فعالیت اجتماعی که باعث پویش و حرکت شود نیاز به حمایت و همچنین انسجام است. معلمان در حوزه های مختلف اجتماعی فعالیت می کنند؛ از ساخت مدرسه گرفته تا خیر آموزشی. از فعالیت در زمینه آزادی زندانیان غیرعمد گرفته تا حمایت از ایتام؛ اما حلقه گم شده تاثیر گذاری این فعالیت ها بر جامعه عدم انسجام و عدم حمایت رسانه است. اگر رسانه ها مخصوصا صدا و سیما در برنامه های پرمخاطب به انعکاس گسترده این فعالیت ها بپردازند مسلماً تحولی شگرف در نگاه جامعه به حوزه آموزش و پرورش خواهیم بود. متاسفانه چیزی که اکنون شاهد آن در رسانه ها هستیم نگاه دسته چندم به معلم و دانش آموز و حوزه آموزش و پرورش است و رسانه ها فقط اخبار منفی آموزش و پرورش را منتشر می کنند که فایده ای جز نفرت بین جامعه و معلم ندارد و در نتیجه هزاران حرکت اجتماعی خداپسندانه معلمان هیچگاه دیده نمی شود.

شناخت و نگاه جامعه نسبت به معلمان چگونه است؟

قضاوت جامعه نسبت به معلمان از نوع نگاه مسئولین بالادستی نشأت می گیرد اگر مسئولان ما به نهاد تعلیم و تربیت نگاه ابزارانه نداشته باشند و معلم و دانش آموز را محور توسعه بدانند خود به خود جامعه هم قضاوت درست و منطقی نسبت به معلمان جامعه خواهد داشت و این قضاوت مثبت جامعه باعث فعالیت بیشتر معلمان در حوزه‌های اجتماعی خواهد شد یعنی در جامعه باید نهاد تعلیم و تربیت به عنوان زیربنای توسعه در بین همه سیاستگذاران در اولویت اول باشد.

در نظام‌ های آموزشی موفق دنیا شاهد هستیم که می‌گویند اگر خواهان توسعه هستیم باید انسان را به عنوان اساس توسعه، آموزش و تربیت نماییم و تربیت انسان نیازمند مجموعه ای از معلمان مسلط و کاربلد است تا زمانی که جامعه ما نگاه کارمندی به معلم داشته باشد نمی‌توان از آموزش و پرورش انتظار داشت که انسانی کارآمد به جامعه تحویل دهد و متاسفانه نگاه سنتی به معلم سبب شده است تا نه تنها حمایت‌های مادی و معنوی از این قشر صورت نگیرد بلکه در عمل حقوق مادی و معنوی آنان از کارمندان سایر وزارتخانه‌ها نیز پایین تر باشد در جامعه ما متاسفانه مسئولان ما ،آموزش و پرورش را نیاز قلمداد نمی کند و خلاصه کلام آنکه امروزه آینده هر جامعه ای با معلم گره خورده است اگر خواهان توسعه هستیم باید آموزش و پرورش و معلم و دانش‌آموز در اولویت قرار بگیرد.

آیا فعالیت ایثار و فداکاری معلمان به اندازه مناسبی در جامعه انعکاس می یابد، چه راه هایی برای انعکاس هر چه بیشتر جلوه های معلمی در جامعه پیشنهاد می دهید؟

متاسفانه نه. مهمترین راهکار ساخت فیلم و سریال است. اگر فیلم سکسکه ، ستارگان زمینی و ... و سریال معلم را ببینید به عمق تاثیر گذاری این راهبرد در انتقال و انعکاس ایثار معلمان پی خواهید برد.

برای مثال فیلم سکسکه که براساس یک ماجرای حقیقی در سینمای هند ساخته شده، ایثار و فداکاری یک معلم را چنان به تصویر می کشد که بیننده لاجرم چاره ای جز زانو زدن در پیشگاه معلم را ندارد.

به نظر من جلوه های ایثار معلمان کم نیست و باید رسانه‌ها آن را منعکس کنند ایثار معلمان در دوران کرونا بر کسی پوشیده نیست و بهتر است به بهانه روز معلم این جلوه های ایثار در رسانه‌ها منعکس شود و رسانه‌ها در این مورد نقش تاثیرگذاری دارند.

تاثیر فعالیت هایتان بر جامعه دانش آموزی را چطور ارزیابی می کنید؟

زمانی که می بینم دانش‌آموزانم به عنوان یک فرد مفید در فعالیت های مختلف در جامعه ایفای نقش می‌کنند؛ مثلاً وقتی می‌بینم دانش‌آموزانم در رشته های مورد علاقه شان در دانشگاه پذیرفته می‌شوند و یا زمانی که می بینم دانش‌آموزان دیروزم ، امروز به عنوان همکار در کنارم معلمی می‌کنند و یا دانش آموزی که به عنوان مادر در خانواده نقش آفرینی می کند، حس خوشایندی از تاثیر گذاریم دارم.

خاطره، تجربه و یا هر نکته که مایل به مطرح کردن آن هستید؟

خاطره ای که هیچ وقت از ذهنم پاک نمی شود مربوط می شود به 10 سال قبل. دانش آموزی داشتم که معلول جسمی حرکتی بود ودر عین حال بسیار کوشا. مادرش هم مادر بسیار مهربان و فداکار بود ولی نمی توانست دخترش را به مدرسه بیاورد. از من خواست که من به خانه اش بروم. با وجود اینکه بچه های خودم کوچک بودند و نیاز به رسیدگی داشتند، لحظه ای در ذهنم جواب منفی تداعی نشد. یک ترم به منزلش می رفتم و سعی می کردم ضمن آموزش درس، امید را که تنها سرمایه زندگی اش بود، بیشتر بیشتر کنم. وقتی دانش آموزم و مادرش حضور من را در خانه شان می دیدند بوضوح حس می کردم تلاش شان بیشتر می شود. بعضی وقت ها ازمسئولیتی که قبول کرده بودم پشیمان می شدم؛ بچه های کوچکم ، خستگی رفت و آمد و ... . اما شوق امیدی که در دل این دختر و مادرش از حضور من در خانه شان ایجاد می شد ، مرا مصمم برای ادامه این مسیر می کرد. الحمدالله این دانش آموز در امتحان پایانی نمره خوبی گرفت و تماس تلفنی او و مادرش هنوز که هنوز است برایم حس خوشایندی ایجاد می کند.

حرف آخر؟

نکاتی که باید به آن تأکید کنم این است که اگر می‌خواهیم پیشرفت کنیم و سعادتمند باشیم باید در جهت تربیت معلمان متعهد و با وجدان بکوشیم و این در گرو توجه به دانشگاه فرهنگیان است که معلمان از این طریق باید وارد عرصه تعلیم و تربیت شوند. یک معلم باید بداند که امانت دار است و دانش آموز امانتی است که در اختیار اوست و باید سعی کند امانتدار خوبی باشد. خود را به علم روز مجهز کند و فقط به داشته های قبلی خود اکتفا نکند. باطنی صادق و ظاهری آراسته داشته باشد. با خلوص نیت خدمت کند و حدالامکان از طرز فکر و استعداد دانش آموز خود آگاه باشد. به شغل معلمی افتخار کند وکار معلمی را با نیت قرب الهی انجام دهد و از کار خود لذت ببرد.

کد خبر 31768

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha