اگرچه علم تفسیر دامنه ای گسترده دارد وهر مفسری می تواند استنباط خود را از قرآن در قالب تفسیری ارائه بدهد بر همین اساس همین آیه ۳۰ سوره بقره را وقتی در فضای عاشورایی مطالعه کنیم، انگار خداوند سبحان آن را مختص واقعه جانسوز کربلا نازل نموده است ویا حداقل یکی از مصادیق این آیه است که خلیفه صالح خداوند را در کنار همان سفاکان و خون آشامان معرفی می کند. آن آنجا که می فرماید؛ «اذقال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء ونحن نسبح بحمدک و نقدس لک قلب انی اعلم و انتم لاتعلمون.»
بهنگام خلق آدم خداوند به فرشتگان فرمود که من در زمین خلیفه ای خواهم گماشت ملائک عرض کردند،آیا کسانی در زمین خواهی گماشت که در آن فساد کنند و خونها بریزند وحال آنکه ما خود تورا تسبیح می کنیم. خداوند فرمود ؛«من چیزی از اسرار خلقت انسان می دانم که شما نمی دانید»
براستی که در صحنه کربلا پیش بینی ملائک تجلی یافت و از طرف دیگر وعده برحق الهی نیز تحقق پیدا کرد شقی ترین و دنی ترین انسان ها در اوج سفاکی و خونریزی در مقابل عزیزترین انسان ها در اوج عرفان و دلیری صف کشیدند و او مرگ عزتمندانه را بر زندگی ذلت بار ترجیح داد. کربلا تقابل عزت و ذلت بود که اراده خداوند را به بهترین نحو ممکن در این آیه که هدف اصلی خلقت آدم بود،عملا تفسیر نمود.صحنه حق و باطل در این صحرای تفتیده تابلویی ابدی را به فراخنای تاریخ وجغرافیای بشریت به تصویر کشیدند.
به تحقیق این حماسه تاریخ بشریت را تحدید و مبداء ظالم و مظلوم را تا ابدیت ترسیم نمود و از آن به بعد بود که هرکس مظلوم بود در کنار حسین (ع) و هرکه ظالم بود در مقابل او قرار گرفت. به همین خاطر عزت حسین (ع) او را از جغرافیای مذهب ودین فراتر برده و او را نمی توان در قالب فکری هیچ ملتی محصور کرد.
او صدای آزادی همه انسانها از همه امم و ملل می باشد انحصار او در یک منهج فکری جفایی نابخشودنیست. بیهوده نیست بزرگان ملت های بزرگ جهان حرکت بیداری خود را ملهم از اندیشه بیدارگری حسین (ع) می دانند. به طریق اولی فرق مختلف مسلمان باهمه تنوع خود هرکدام به نوعی حسین را تفسیر نموده اند. اگر چه شیعه خود را پیرو بلافصل او می داند اما دیگر مذاهب اسلامی از امام حسین( ع) حظ های بزرگی برده اند و قومی که این جنایت بزرگ را مرتکب شد جز منحرفان از دین حنیف رسول الله (ص) بودند و تعلقات بزرگان دیگر فرق مسلمان گواهی بر برائت آنان از این فاجعه بزرگ در عالم اسلام می باشد.
بنابراین اندیشه پیروان دیگر فرق همواره در طول تاریخ با واقعه عاشورا همراهی کرده و سوزنامه های آنان بسیار گسترده است هرچند تجمیع آثار این همه ارادت قلبی عارفان و اندیشمندان مسلمان بسیار دشوار می باشد اما جهت ابتسام روحی علاقه مندان قرابت و نزدیکی قلوب عاشقان حسین (ع) و یارانش و مصیبت اهل بیت رسول الله چند نمونه ای هدیه می گردد.
زیباترین و مشهورترین غزل پرمغز در رثای امام حسین ع توسط مولوی (ره) با؛ «کجایید ای شهیدان خدایی / بلاجویان دشت کربلایی» شروع می شود که یقینا اگر تعمق شود می توان به چشم دل مویه ها و گریه های او را بر مصیبت امام حسین (ع) دید. باید از کف دریا گذشت تا این جلوه های زیبایی را در کف دریا دید.
شیخ رضا طالبانی دیگر شاعر پر آوازه کُرد عراقی در قرن ۱۹ می باشد که به زیبایی امام حسین (ع) را درک کرده است او می فرماید؛
لافت از عشق حسین است و سرت برگردن است/ عشقبازی سر به میدان وفا افکندن است
گرهواخواه حسینی تر سر کن چون حسین/ شرط این میدان بخون خویش بازی کردن است
ازحریم کعبه کمتر نیست دشت کربلا/ صدشرف دارد برآن وادی که گویند ایمن است
ای من و ای من فدای خاک پاکی کاندرو/ نورچشم مصطفی مرتضی را مسکن است
زهره زهرا نگین و خاتم خیرالوری/ زور زهر مرتضی وحیدر خیبر کن است
سنیم،سنی ولیکن حب آل مصطفی ص/ دین و آئین من وآباء و اجداد من است
شیعه وسنی ندانم،دوستم با هرکه/ دوست باشد،دشمنم آنرا که با اودشمن است.
مرحوم اقبال لاهوری یکی از اعجوبه های جهان اسلام در قصیده ای امام حسین را به بهترین نحو مطلوب خود می ستاید که بیانگر تاثیرپذیری عمیق او از شخصیت تکرار ناشدنی امام حسین می باشد او در این قصیده طولانی به وجنات امام همام اشاره دارد که در اوج آن می فرماید؛
رمز قرآن از حسین آموختیم/ زآتش او شعله ها افروختیم
تارما از زخمه اش لرزان هنوز/ تازه از تکبیراو ایمان هنوز
ای صبا ای پیک پیک دور افتادگان/ اشک ما برخاک پاک اورسان
اینها نقطه ای از مجملی مفصل می باشد که بدانیم حسین (ع) تنها متعلق به مذهب خاصی نمی باشد او قافله سالار کاروان عشق است به گفته مولانا؛
ملت عشق از همه دین ها جداست/ عاشقان را ملت و مذهب جداست
آری او ملتی به نام ملت امام حسین را پایه ریزی کرد که همه عاشقان و دلسوختگان و آزادگان و مظلومان از همه مذاهب و مکاتب بدو اقتدا می کنند.
السلام علیک یا اهل البیت نبوه.
نظر شما