تا زمانی که این نهال آرزو ثمر ده است، همگی دوست گرمابه و گلستان ومتنعم از خان گسترده آن گردیده و همانند سربازان میدان مشق، گام های خود را با پیشگامان فرد یا جریان پیروز هماهنگ می کنند. امان از روزی که اسب خسته مراد رو به سرازیری نهد آن وقت است که خروارها ضرب المثل و پند و اندرز منظوم و منثور هم نمی تواند آن شرایط را به تصویر بکشد.
پیروزی دولت یازدهم با شعار تدبیر و امید مصداق واقعی این مفاهیم می باشد. در طلیعه پیروزی این دولت؛ اتاق عملیات روانی اصلاحات، مداحی را به حد اعلی آن رسانده بود تا جایی که از زمین هم عبور کرده بودند و نوبت به تحولات آسمانی رسیده بود. شاهد مثال یک روز بارانی در محضر یکی از سینه چاکان و مداحان قشری نگر دولت بودیم، گفت فلانی باران را می بینید؟ گفتم آری . گفت این از نعمات پیروزی دولت تدبیر است که غربی ها هم به کمک آمده و ابرها را بارور ساخته تا جشن پیروزی بر مردم ایران گواراتر گردد!
با نگاهی معنا دار او را به حال خودش رها کرده و عبور کردم تا اینکه چند روز پیش و پس از هفت سال بر حسب تصادف با او مواجه شدم، در حالی که به شدت از وضعیت دولت گله مند بود و می گفت «در گِل گیرکرده ایم.». به او گفتم این گل حاصل همان بارانی است که در اوایل پیروزی دولت با بارور کردن ابرها بر سر ملت ایران باریدن گرفت. متوجه کنایه من شد و نگاه معنا دار هفت سال پیش را به من پس داد و سکوت کرد و رفت. این نمونه ای از افکار قشری نگرانه سیاسی به تحولات سیاسی کشور درحوزه مدیریت دولت فعلی می باشد.
از این نوع ادعاهای مالکانه و ملوکانه از سوی جریانات همسو با دولت از ابتدای سال 92 تا کنون فراوان دیده شده است به طوری که هرچه سهام آنان مانند اصلاحات و سازندگی در دولت بیشتر بوده ادعاهای بیشتری داشته اند. کاش پرونده مواضع جناح اصلاحات و سازندگی و شخصیت های ریز و درشت آنان از ابتدای تشکیل دولت یازدهم تا کنون بازخوانی گردد و روزشمار رفتارهای آنان از سپیده دم بهار پیروزی تا شامگاهان غروب پاییزی دولت منتشر شود، تا تذبذبی و ملونی بودن در کنار تمول بی حد و حصر آنان حداقل برای کم آگاهان جناح خودشان روشن گردد.
نگاه جزمی به صلابت و کارآمدی دولت و برخوردهای تندجناحی با رقبای سیاسی وحذف و منکوب کردن سرمایه های انسانی به بهانه ناهمسو بودن با مواضع دولت، همگی اجحاف نابخشودنی در حق کشور بود. این درحالی است که «اعتدال» شعارسوگلی دولت بوده است، اما همه چیز از این دولت دیده شد به جز اعتدال. آن هم بیشتر ناشی از احاطه اصلاحات با اتاق فکر کهنه امنیتی های وابسته به دولت بود که همچون بختکی بدنه و راس دولت را احاطه کرده وعملا اعتدال را - که تنها درحد یک شعار در ادبیات سیاسی و پوششی برای توجیه حضور گسترده خود در بدنه دولت بود- در این هفت سال گذشته به خورد مردم دادند.
سخن اصلی تقریر متوجه جریان اصلاح طلبان است که با وجود علم به غیرعملی بودن «شعار اعتدال» همچنان برسر سفره قدرت نشسته و نیروهای خود را بازسازی نمودند وشاید هم نوعی فریب و نیرنگ سیاسی به شرکای خود در دولت مستقر بود این جماعت ابن الوقت هرکجا که ایراد اساسی از دولت بروز یافت بلافاصله حساب خود را از دولت جدا کرده و هرکجا موفقیت نسبی در دولت مشاهده کرده منتصب بخود نمود. در حالی که جریان اصلاحات بهتر از هرکسی می دانست شعار اعتدال یک شعار التقاطی است و فاقد پشتیبانی اندیشه ای بوده با این وجود بازهم علیرغم نا کارآمد بودن برنامه های دولت یازدهم با شعار تکرارمی کنم مجددا پشتیبانی خود را از ادامه این دولت اعلام داشت.
حال که قانونا فصل انتخاب دولت جدید رقم می خورد جریان اصلاحات با انواع حیل سیاسی و با جدا نمودن مسیر خود از دولت قصد بازسازی خود را دارد و در بسیاری مسائل مسیر خود را از دولت جدا کرده و روحانی و تیم پیر و فرتوت آن را در آفساید قرار داده اند. مثل اصلاحات در این دولت به مثل کودکی سرکش و طلبکار و قلدر است که لقمه پدر را با غیظ و پرروئی گاز می زند و معتقد است که این لقمه سهم خود است اما فریادهای خود را از صاحب لقمه دریغ نمی دارد و هرکجا که ایرادی بر صاحب لقمه وارد گردد حساب خود را از آن جدا کرده و شریک پیروزی بوده و شکست و نواقص را بگردن دیگری انداخته است.
جریان اصلاحات با همه تظاهر بر برائت هایی که از عملکرد دولت تدبیر می نماید نمی تواند حساب خود را از این دولت جدا نماید چون درطول هفت سال مدیریت ناکارآمد دولت معمولا گلوگاه های اصلی ثروت و قدرت را دراختیار خود داشته و تقریبا هیچ نیروی اصلاحاتی در این چند سال بیکار نبوده است و با توجه به اسناد آماری بیش از نود درصد مدیران دولت یازدهم و دوازدهم از بدنه اصلاحات بوده اند از امیتیازات ریز و درشت بگیر تا مسئولیت های غیرمرتبط ، همگی صحه ای برهمگامی و همسوئی و همراهی و همراستایی و شراکت تمام قد اصلاحات با دولت تدبیر امید می باشد تا جایی که تمامی بیغوله های سیاسی اصلاحات جارو کشیده شد و حتی همه محکومین قضائی جریان مذکور با زور و رانتی که در دولت تدبیر داشتند به صحنه مدیریت برگردانده شدند و حتی محکومین قضایی به مدیریت های ارشد و میانی گمارده شدند.
بنابراین با این شرکت سهامی عمیق و گسترده اصلاحات نمی تواند خود را از دولت جدا تصور نماید کما اینکه مشاهده می شود هم اکنون با آهنگ رحیل دولت؛ جریان اصلاحات همراهی با دولت را انکارکرده و این عبور از دولت را یک پوست اندازی سیاسی دانسته که به صورت تاکتیکی بدان تمسک جسته است و با هدف تغییر چهره سیاسی و عوام فریبی، ژست انتقادی به خود گرفته تا شاید امیدی بر بقا در قدرت داشته باشد. تاجایی که داد رئیس دفتر رئیس جمهوری بعنوان جعبه سیاه دولت را نیز در آورده و او یکی از معدود کلمات صادقانه خود نسبت به حضور گسترده و حجیم اصلاحات در درون دولت را اعلام داشت بنابراین اجاره ای دانستن دولت از سوی اصلاحات علاوه بر بلف سیاسی بلکه یک رفتار منافقانه می باشد.
این بار اصلاحات قصد دارد با تبری از دولت مستقر؛ خود را بازسازی کند و معلوم نیست «کلاغ رسوای تکرار» را بر دوش کدامین شبان نگونبختی فرود خواهد آورد و همانند رئیس جمهور فعلی آن را به بایگانی تاریخ بسپارند؟ این درحالی است که اصلاحات بزرگترین سهام دار دولت دراین هفت سال بوده و رابطه حیاتی با دولت داشته است. به طوری که اصلاحات بدون دولت فاقد هویت و قدرت و انسجام بوده است و این دولت نیز بدون اصلاحات نمی توانسته اداره کند. اعلام دولت اجاری از سوی اصلاحات انکار واقعیت است که این کار سفیهان و مجنونان است بنابراین اصلاحات مسئول خوب و بد دولت مستقر در این مدت بوده و خواهد بود دولتی که در روزهای اقتدار سیاسی صدها مدعی و پدر داشته اما حال که فرسوده گشته و ناکارآمدی آن هویدا گردیده و منزوی شده، چاره ای جز این ندارد که با یتیمی پاستور را وداع کند.
نظر شما