هرچند جامعه پذیری غالبا درباره کودکان به کار برده میشود؛ اما این فرایند مخصوص آنها نیست؛ بلکه در دنیای امروز که همه امور و فعالیتهای اقتصادی، بانکی، اجتماعی، آموزشی، پزشکی و نظایر آن در بستر رسانه و فناوری انجام میشود، افراد میانسال و سالمندی که یک پا در سنت دارند و یک پا در دوران جدید، باید شیوه زیست و عمل در دنیای کاملا دیجیتالی و رسانهای شده را یاد بگیرند. به دلیل تحولات دیجیتال، تا چند سال دیگر با مرگ خیابانها و نبود خدمات حضوری ادارات و سازمانهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی مواجه خواهیم شد.
اگر نسل قدیم توانمند و آگاه نشود، بازنده و عزلت نشین خواهد بود. «جامعهپذیری معکوس و مهاجرت آگاهانه به دنیای شبکهای» یکی از مؤلفههای مهم در ایجاد تغییر نگرش و قدرت سازگاری نسل میانسال و سالمند با سیر شتابان دنیای جدید و کاهش پیری دیجیتال و افزایش مهارتها و توانایی استفاده از رسانهها و فناوریهای ارتباطات و تعاملات زندگی است. جامعهپذیری معکوس و مهاجرت دیجیتال به جامعه شبکهای والدین و نسل قدیم، هم میتواند با سیاستگذاری و برنامههای هدفمند آموزشی از سوی نهادهای سیاستگذار انجام شود و هم میتواند از سوی نسل فرزندانی صورت گیرد که به دلیل اجتماعیشدن و زیست کامل در یک محیط فناوریمحور و رسانهای شده، سواد و مهارت بیشتری در استفاده و کاربری فناوریهای ارتباطی نسبت به نسل والدین برای پیشبرد امورات و نیازهای زندگی خود دارند.
خانواده و جامعه ایرانی بین جهان سنت و جهان مدرن رسانهای معلق است. باید یک فرایند جامعهپذیری معکوس رخ دهد و نسل جدید ناگزیر ذهن و رفتار نسل قدیم را بهروز کند تا امکان تعامل و گفتوگو با نسل جدید فراهم شود. هماکنون خیلی از آن والدین برای آشناشدن با امکانات و شیوه کار با گوشیهای هوشمند یا تبلت، از دانش فنی و هوش فناورانه نسل فرزندان کمک میگیرند. این کار منجر به کاهش شکاف دانایی، شکاف دیجیتال و کاهش هراس از فناوری و اعتماد به ابزارهای نوین و سازگاری با آن میشود. البته این فرایند جامعهپذیری را باید با کمک سیاستگذاری و برنامهریزی، هدفمند و کارآمد کرد تا دو نسل احساس خوبی از همکاری با یکدیگر داشته باشند. در واقع یکی از فرصتهای مهم برای شکلگیری گفتوگوی بیننسلی این است که فرزندان شیوه کار با فناوری را به والدین خود بیاموزند.
این کار آنها را به هم نزدیک میکند و پیوندهای نسلی را تقویت میکند. این رویکرد از هراس نسل والدین از فناوری میکاهد و به مهاجرت آگاهانه و به آگاهی از مزیتهای کاربردی و محتوایی و سرگرمیمحور آن منجر میشود. نسل والدین باید برای عقبنماندن از توسعه شتابان فناوریها، روزآمد باشند و دچار پیری دیجیتالی نشوند. پیری دیجیتالی سندرومی است که در آن فرد توان سازگاری با سرعت فزاینده و تغییرات مداوم فناوریها را ندارد و از نسل فرزندان عقب میماند. یکی از پیامدهای پیری دیجیتالی این است که والدین سواد و شناخت و مهارت مواجهه با دنیای جدید، مکانیسمهای رفتار، چگونگی کار با وسایل و ابزارهای دیجیتالی، چگونگی رفع نیازها و برقراری ارتباطات و تعاملات در دنیای دیجیتال را از دست میدهد. هرچقدر والدین از پیری دیجیتال فاصله بگیرند و خودشان را بهروزتر کنند، این موضوع خیلی به آنها کمک میکند که فضا و دنیای زیست فرزندانشان را ببینند و با آنها تعامل برقرار کنند. این مقوله به گفتوگوی بین آنها کمک میکند؛ چون با جهان آن آشنا میشوند.
در واقع یکی از ابعاد جدید ارتباطات میانفردی، رسانهایشدن و مجازیشدن ارتباطات و فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی است. والدین کمتر اهمیت استفاده از فناوریهای ارتباطی و رسانههای اجتماعی آنلاین را درک میکنند. این در حالی است که حضور و کنش در این دنیا به بخش مهمی از ضرورتها و نیازهای والدین و فرزندان تبدیل شده است. این امر ناشی از فقر سواد رسانهای و سواد دیجیتال والدین است. به منظور حضور و کنشگری فعال والدین در دنیای آنلاین و تعاملی و برقراری ارتباطات مطلوب با فرزندان باید تقویت سواد رسانهای و سواد دیجیتال والدین با هدف جلوگیری از پیری دیجیتال و مهاجرت آگاهانه به دنیای شبکهای در دستور کار سیاستگذاران قرار گیرد.
نظر شما