شعر کُردی ایلام و راه‌های نرفته / محمدجلیل بهادری

سرویس ایلام - محمدجلیل بهادری، ادیب و پژوهشگر ایلامی طی یادداشتی به بررسی اجمالی شعر کُردی ایلام و راههای نرفته آن پرداخته و معتقد است: هنوز شعر و ادبيات کُردي در آغاز راه است.

به گزارش خبرگزاری کردپرس، کُردها يکي از اقوام مهم و اصيل آريايي هستند که از ديرباز در بسياري از نقاط ايران و نيز در بخشهايي از کشورهاي عراق، ترکيه، سوريه، قفقاز و... با آداب و سنن و باورهاي خاص خود به سرمي برند و زبان کُردي هم با ادبياتي غني و سرشار وگويش هاي متعدد، يکي از زبانهاي روز دنياست. اين زبان که بازمانده زبان باستاني مادهاست، در طي سده ها؛ بل هزاره ها به دسته ها و رنگهاي متفاوتي درآمده است و با وجود ناملايماتي همچون بي توجهي حکومتها، بي مهري و گريز بسياري از کُردي‌زبانان در به کارگيري زبان مادري و احياناً نفي هويت گذشته خويش و... برومند و باليده جايگاه خود را در بين زبانهاي زنده و پوياي جهاني حفظ کرده است.
زبان كُردي که هم اينک در جغرافياي وسيعي از کُردستان ايران تا کُردستانهاي عراق و ترکيه و سوريه بدان تکلم مي کنند، به چهارشاخه اصلي زير تقسيم مي شود:
«1- كُردي کرمانجي (كُردي شمال غربي)؛ که شامل گويشهاي مختلفي است و در مناطق كُردنشين ترکيه، سوريه، شمال خراسان و بخشهايي از کُردستان عراق و مناطقي از قفقاز رايج است.
2- كُردي سوراني (كُردي شمالي)؛ که با اختلافاتي در گويش، در کُردستان ايران و عراق و بخشهايي از استان کرمانشاه و آذربايجان غربي بدان تکلم مي شود و از زبانهاي محوري كُردي محسوب مي شود.
3- كُردي هورامي/ اورامي (كُردي ميانه)؛ که گويشورانش در اورامانات ايران و عراق پراکنده اند. عده اي زازاها را نزديک به اين دسته شمرده اند. عده اي از اهل تحقيق معتقدند که اين زبان، از زبان گوراني قديم منشعب شده است.
4- كُردي جنوبي؛ منظور از كُردي جنوبي، شاخه اي از زبان كُردي است که گويشورانش عمدتاً در استان هاي ايلام، کرمانشاه، بخشهايي از لرستان، شهرستانهاي بيجار و قروه در استان کُردستان و مناطقي از کشور عراق همچون: مندلي، خانقين، بدره و نقاطي از بغداد ساکن هستند. اين زبان، زبان كُردهاي شيعه مذهب است.
كُردي جنوبي؛ سه شاخه اصلي دارد. اين سه شاخه عبارتاند از: كُردي ايلامي (فيلي)، كُردي کلهُري/ کرمانشاهي و كُردي لکي.
لک‌ها قوم گسترده و پرجمعيتي از كُردها هستند که عمدتاً در لرستان، بخشهايي از ايلام و کرمانشاه و مناطق ديگر زندگي مي‌کنند.
گويش ايلامي وکلهُري / کرمانشاهي از شاخه هاي كُردي جنوبي، بسيار به هم نزديک‌اند و با اندکي تسامح مي توان آنها را يگانه شمرد و گويش لکي با اختلافاتي در واژگان و خصايص دستوري، نسبت به آن دو متفاوت تر است.
اين نام، يعني فيلي، به کُردي رايج در ايلام اطلاق مي شود که به نظر مي رسد، چندان مناسب و دقيق نباشد. فيلي در اصل، لقب واليان کُردتبار پشتکوه و نام بعضي طوايف لرُ ساکن در لرستان است و كُردهاي پشتکوهي ساکن در عراق، خود را كُرد فيلي مي گفتند، به اين خاطر که در تحت حاکميت واليان فيلي بودند.» (سارايي،43:1391)
سارايي در تقسيم بندي ديگري، کُردي جنوبي را به شش شاخه تقسيم کرده است: «1- کُردي ايلامي 2- کُردي کلهُري 3- کُردي پهله‌اي 4- کُردي لکي 5- کُردي فيلي (زبان کُردهاي شيعه مذهب عراق) 6- کُردي گروسي (زبان مردمان بيجار و قروه).
خوشبختانه زبان کُردي در استان ايلام در چند دهه اخير در پرتو تلاش پژوهشگران، فعالان فرهنگي و به ويژه شاعراني که صادقانه و صميمانه به پاسداشت زبان مادري خويش کمر همت بسته اند، فضاهاي نويني را تجربه مي کند؛ فضايي که علاوه بر گذار از سنت کلاسيک در حلقه نوگرايي نوانديشان آن، مرزهاي مهجوري را شکسته است. آنان بي واسطه و بدون حاشيه به بازخواني و بازکاوي گذشته خويش پرداخته و تجربيات و تأملات خود را در گستره شعر و ادبيات زادگاهشان پويا و پايا نموده اند و هر ساله اين جريان نسبت به گذشته خويش از نظر کاربرد لغات و توانايي سرايندگان در ترکيب کلام و بيان مضامين، استقلال بيشتري پيدا مي کند.
در اين دوره، شاعران كُردي سرا فزوني يافته اند و سروده هاي كُردي آنان يكي پس از ديگري در قالب كتاب به بازار عرضه مي شود. از همه مهم تر استقبال علاقه‌مندان از شعر و ادب كُردي و رسم‌الخطي كه جايگاه خود را يافته، دروازه هاي روشن و چشم اندازهاي درخشان و شکوهمندي را به روي اين زبان و ادبيات گشوده است.
هم اينک شعر کُردي ايلام نگاهي جهاني دارد؛ شعر قابل ترجمه اي است، از توصيف صرف خارج گشته و به ظرفيتهاي بالاي شعري رسيده و شعر زندگي امروز است و ديگر نگاه محلي برآن حکم نمي کند.
رويکرد خجسته ديگري که آينده درخشان شعر و ادب کُردي را نويد مي دهد، حضور و درخشش شاعران جواني است که با عشق و علاقه پايه هاي شعر و ادب مدرن کُردي را در قالبهاي غزل، مثنوي، رباعي، دوبيتي و نوسروده ها با طرح فضاهاي نو و بديع بنيان نهاده اند. امروز غزل کُردي با همه ويژگيهاي ساختاري و بديعي خود و همچنين از نظر تازگي زبان و موضوع، عنان به عنان غزل فارسي پيش مي رود.
سرايندگان بايد علاوه بر اين قالبها براي جهاني کردن مخاطبان خود، با شتاب و جديت بيشتر به سمت قالبهاي تازه تر همچون نيمايي و سپيد روي آورند تا از اين طريق فضاهاي دوردستي را در برابر انديشه هاي خود بگسترانند و درهاي تازه اي را به روي شعر کُردي بگشايند. بديهي است شاعر و نويسندهاي که با شور و اشتياق از خود و فرهنگ ناب خود و با زبان مادري‌اش سخن مي گويد، مي تواند پنجره هايي براي گفت و گو و تعامل با مردماني از فرهنگ و زباني ديگر باز نمايد. بايد بپذيريم که مضامين و موضوعات امروزي بيش از ظرفيت قالبهاي کهن و کلاسيک است و بايد اين قالبها با معاني نو در کنار قالبهاي نوبنياد به سير تاريخي و ادبي خويش ادامه دهند.
نکته قابل توجه ديگر اين که بافت سروده ها در شعر شاعران معاصر، فردي و رمانتيک و تفنني نيست. سرايندگان فراتر از حيطه و نيازهاي شخصي به شعر نگريسته و چون در ميان مردم حضور دارند، از زبان اهل روزگار، خوشبختي‌ها و شوربختي‌ها را درموضوعات مختلف به صورتي هنري در سروده هايشان جاي داده اند. اما در کنار اين موفقيتها و کاميابي‌ها متأسفانه کيفيت بسياري از سروده ها دچار فرودها و نقصان‌هايي است؛ با نگاهي به اين سروده ها درمي يابيم که تعابير: ابتدايي، تصاوير: کم جان، توصيفها: رنگ پريده و تقليد و تکرار و خيالات سطحي جايگزين کشف و آفرينش شده است. در اين شعارگويي ها از ظرفيتهاي زباني و ادبي به درستي و به موقع استفاده نشده، سروده ها کم عمق و به سبب مضامين کهنه و تشابهات مضموني و زباني، فاقد محتواي لازم و موسيقايي شعري هستند.
سرايندگان براي رهايي از اين آفت بايد در ابلاغ پيام بدانند که چه بگويند و چگونه بگويند و با بهره گيري از آموزه هاي گذشتگان، سقف کهنگي را از پيرامون شعر خود بردارند و از منظري نو به جهان و مظاهر آن بپردازند. همچنين شاعران بايد با تجديدنظر در کارکرد اجتماعي سروده ها به جاي سرايش بيشتر، به هويت شعري و شناسنامه وجودي خويش بينديشند. مهم تر اين که بدانند که مخاطب شعر امروز تکرارپسند و کهنه طلب نيست؛ منتظر است تا خواسته ها و بايسته هاي خود را در شعر شاعران زمانش بيابد.
از سوي ديگر، ناقدان و پيشگامان شعر کُردي که کلام و راهکارشان نافذ و صائب است، اين ضرورت را دريابند و با حضور فعال در جلسات نقد و بررسي آثار، ضمن تربيت و پرورش ذوق شاعران با راهنمايي هاي سازنده و عالمانه شعر کُردي را از بن بست تکرار و تقليد و ازدحام سروده هاي نازل برهانند.
شعر کُردي استان ايلام به استناد آن چه که به صورت مکتوب و شفاهي در دسترس بوده، شامل دو دوره است:
الف) دوره شاعران متقدم که از عهد افشاريه آغاز شده و تا حکومت پهلوي ادامه مي يابد. سروده هايي که از اين دوره موجود است، در قالب مثنوي و وزن هجايي و موضوع اشعار، بيان حالات روحي، تأثرات نفساني و دلمشغولي هاي شاعران همچون راز و نياز با خداوند و ائمه، عاشقانه ها و مظاهر طبيعت است.
با وجود اين که شاعران دوره مذکور تحصيلات خاصي نداشته و به شيوه تجربي و جوششي شعر سروده اند ولي از آثارشان پيداست که از راز و رمز صورتهاي تخيلي و آفرينشهاي شعري آگاهي داشته اند. از شاعران مشهور اين دوره مي توان به شاکه و خانمنصور، غلامعلي باوانه و غلامرضاخان ارکوازي اشاره کرد.
ب) دوره شاعران معاصر؛ اگر چه بعضي از شاعران اين دوره همچون اميدي، عباسي آرام و منصوري در دوره پهلوي شعر سروده اند اما سروده هايشان در رسانه ها يا محافل مختلف مطرح نشده است. فعاليت کُردي سرايان اين دوره از اواخر دهه شصت و اوايل دهه هفتاد به صورت رسمي آغاز شد و سرايندگان ديگري هم به اين جرگه و جريان پيوستند. در اين دوره با توجه به تحولات و تکانه هاي فرهنگي و اجتماعي و از همه مهم تر افزايش آگاهي و مراتب علمي، شاعران از هاله «من شخصي» خارج شدند و دنياي فکري خود را با جهان‌بيني تازه و منطبق با شرايط زمان ارائه کردند.
در نتيجه اين تحولات، آفاق فکري شاعران در زمينه هاي مختلف و متنوع سياسي، اجتماعي، فرهنگي و مذهبي در فضاي بيکرانگي شعر رشد و تعالي يافت؛ به صورتي که:
- مضامين عاشقانه از سطح محدود و مرسوم فراتر رفت.
- خيال پردازي و مضمون آفريني در فضاي سروده ها شکل گرفت.
- رگه هايي از نيازهاي زمان در هر سروده‌اي جاي بازکرد.
- وصف هاي طبيعت در سطح پديده ها منحصر نشد و سرايندگان از طبيعت و مظاهر آن، براي القاي معنا و مفاهيم بهره جسته، به کشف هاي تازه اي دست يافتند.
-سرايش به شيوه هجايي و ماندن در قالب مثنوي کم فروغ شد و اغلب شاعران علاوه بر قالب مثنوي و هجايي سرايي، مکنونات دروني و ذهني خود را مطابق با اوزان عروضي در قالبهاي غزل، رباعي، دوبيتي و شعر نو در معرض ديد و خوانش مخاطبان قرار داده اند.
در دهه اخير دستاوردهاي بزرگي در حوزه شعر و ادبيات کُردي شکل گرفته که نشان از شکوفايي و باروري و بارآوري اين جريان بزرگ ادبي فرهنگي دارد. از جمله:
- شکل گيري ادبيات کودک و نوجوان در حوزه شعر و داستان و انتشار آثاري از اين دست.
- برگزاري جشنواره هاي متعدد منطقه‌اي همچون جشنواره شعر کُردي «منال»، جشنواره شعر کُردي «هانا»، جشنواره داستان کُردي «رازان»، جشنواره شعر «هلت»، سوگواره شعر کُردي «شين»، جايزه ادبي «باشور» و...
- راه اندازي انجمن ادبي «هانا» که هر هفته با برگزاري جلسات نقد و بررسي شعر و کارگاههاي تخصصي با حضور صاحبنظران استاني و کشوري نقش مؤثر و سازنده اي در رشد و تعالي شعر و ادبيات استان ايفا مي کند. همچنين مراکز نشر زانا، باشور و... که در راستاي تقويت و تثبيت شعر و ادب کُردي همواره محل مناسبي براي تبادل افکار و انديشه هاي شاعران و نويسندگان جواني هستند که دل در گرو زبان مادري خويش دارند.
- درخشش ديگري که بخصوص از دهه 90 شتاب گرفته و نشانگر ظرفيت گسترده زبان کُردي بوده، ترجمه هايي است که در حوزه شعر صورت گرفته است. جليل صفربيگي، محمد مرادي نصاري، سميه فلاحي، آيت نامداري، ميثم خوراني و... از جمله شاعران خوش ذوق ديارمان بوده که بعضي از مجموعه هاي شعر کُردي را به فارسي و يا مجموعه هاي فارسي را به کُردي برگردانده اند.
- بسياري از خوانندگان مشهور استان ايلام و کرمانشاه و... سروده هاي کُردي شاعراني همچون عليمحمد محمدي، فرهاد شاهمراديان، ظاهر سارايي، اميد ظاهري، عبدالحميد يعقوبيان، عليرضا خاني، محمدرضا رستمپور، روح الله باقلاني، حبيب الله بخشوده و... را در قالب ترانه و تغني با لحني دلپذير اجرا نموده اند و اين موفقيت ديگري است که کارنامه شعر کُردي را پربارتر کرده است.
با اين حال، هنوز شعر و ادبيات کُردي در آغاز راه است، ناگفته ها و نهفته هاي ديگري هست و راههاي نرفته بسياري مانده است. اميدواريم اين کاروان بارورتر از پار و پارينه در ساحت روزگاران، افقهاي تازه وگسترده تري را درنوردد.

کد خبر 39003

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha