خبرگزاری کردپرس _ از 6 دهه پیش تاکنون شهر کرمانشاه عرصه آزمایش طرح های بلندپروازانه و اغلب غیرتوسعه گرایانه شهرداران و مدیران ارشد وقت بوده است. دهه های 40 و 50 دوران احداث شهرک های اقماری مدرن بود. داستانی که با شروع تقسیم اراضی کشاورزی «باغ نی» در فروردین 41 برای ساخت شهرک مسکونی 6 بهمن ( 22 بهمن) آغاز شد و در ادامه با ساخت دومینو وار محله های کسری، صد دستگاه، بهار، کیهانشهر، آبادانی و مسکن و ... تداوم یافت. آخرین بلندپروازی های این دوره هم مربوطه طرح ساخت شهرک 5 هزار واحدی الهیه و 2 هزار واحدی آناهیتا در کنار رودخانه قره سو در سال 55 بود که نیمه تمام ماند. شهرک هایی ویلایی که به نیت اسکان طبقه متوسط، کارکنان دولتی و ... ساخته شدند.
این شهرک های اقماری ویلایی و مدرن در حالی ساخته شدند که بافت قدیمی و تاریخی شهر در محله های فیض آباد، چنانی و جلوخان و نهر آبشوران به همان حال رها شدند. از دیگر سو روستاهایی مانند باغ نی، چاله چاله، سراب همته، سراب قنبر و سراب سعید، هم زمین ها و باغات آبادشان قربانی این گسترش قلمرو شدند و هم خودشان با همان شکل و شمایل در دل شهر بلعیده شدند.
با وقوع جنگ بین ایران و عراق و اضطراب و اضطرار آن دوران، به یکباره برنامه های شهری عوض شد. ساکنان شهرهای مرزی که با تجاوز دشمن به خاک ایران، از خانه و کاشانه خویش آواره شده بودند، در دل فضاهای کناری همین شهرک های ویلایی جانمایی شدند. هر چند در دهه 60 هنوز خبری از آپارتمان سازی های مرسوم نبود ولی همین تراکم جمعیت ناگهانی، ساختار و کارکرد بسیاری از این شهرک ها و محدوده هایی مانند الهیه، مسکن، آریاشهر، بلوار تاق بستان، بلوار شهید بهشتی و ... را کاملا به هم ریخت.
دهه های پس از پایان جنگ را می توان دوران شهرک سازی ها و آپارتمان سازی های افسارگسیخته و بی برنامه نام نهاد. ساخت و سازهایی که با نابودی بسیاری از باغات شهری در دلگشا، سراب قنبر، خیابان فردوسی، کسری و کیهانشهر و همچنین خرابی اماکن معروف و هویت آفرین کرمانشاه همراه بود. در کنار این ها ساختار ویلایی شهرک های طبقه متوسط نشین را نابود و آشفته کرد. کرمانشاه امروزی هیچ سنخیت و تناسبی با چند دهه قبل خود ندارد و هویت شهری آن نابود شده است.
در این دو سال اخیر در حالی صحبت از ساخت یک شهر مدرن جدید می شود که مدیریت شهری طی این دهه ها در توسعه پایدار کلانشهر کرمانشاه کاملا ناکام مانده است. کلانشهری که هنوز فاقد بسیاری از استانداردهای حداقلی خدماتی و رفاهی و تفریحی است و در این شرایط نیز باید اضطراب یک هووی تازه را داشته باشد.
اگر به تجربیات شش دهه گذشته و عملکرد مدیران حوزه شهری و شهرسازی نگاه کنیم در می یابیم شهر جدید با همه تبلیغات قشنگ و مدرن پیرامون آن، در آینده سرنوشتی بهتر از الهیه و مسکن نخواهد داشت و تنها بر بار گران توسعه نیافتگی های این کلانشهر خواهد افزود.
پذیرش عقلانی ساخت یک شهر جدید در کنار کلانشهری مهاجرفرست با آهنگ رشد جمعیت بسیار کم مانند کرمانشاه که هنوز محدوده های زیادی در دل خود برای ساخت و ساز دارد، بسیار دشوار است و بیشتر به یک وسوسه از نوع بساز و بفروشی شبیه است تا یک طرح توسعه ای.
نظر شما