به گزارش خبرگزاری کردپرس متن کامل این نوشتار در پی می آید:
جورج ریترز جامعه شناس آمریکایی می گوید: " کُردها ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺮﮒ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ
ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻫﯿﭻ كُردي ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻧﻤﺮﺩﻩ است."
دراین میان کُردهای ایلام، کرمانشاه و کردستان، درطول تاریخ، همواره میهن دوستی را با سلحشوری و مرزداری خود بروز داده اند و دربرابر دشمن، نستوه و متهور جنگیده اند، آنان همواره با فراز وفرودهای زندگی باصبوری ونجابت رویارویی داشته اند.تاجایی که همه مرگ ها را تجربه کرده اند.
وحالا این روزها، کُردهای غرب ایران،کُردهای کرمانشاه، کردهای " دالاهو " مرگ درزلزله را نیز تجربه می کنند. راستی کُُردها چه به کَرات مُرده اند!
و چه بسیار درتاریخ زنده اند!
واما چه شبیه اند به هم؛ جنگ و زلزله!
جنگ ، بحران و خونبازی دارد، زلزله نیز هم، جنگ، پُشته هایی از کُشته ها دارد، زلزله نیز هم، در جنگ وزلزله ازنگاه مردم، قهرمانان وشِبه قهرمانانی، ظهور وافول می کنند اما تنها این ایثارگران و شاهدانند که به عنوان قهرمانان واقعی درذهنشان مانا خواهندشد. درجنگ عده ای خود را مَرد خط مُقدم جبهه می دانند اما حتی در پشت جبهه هم تاب نمی آورند. اینجاست که تنها مدافعان واقعی وطن، باخلق حماسه ها، برای همیشه در تاریخ ماندگار می شوند.
درجنگ ، سیاست کمرنگ می شود اما محو نمی شود. سیاستمداران دربحبوحه نبرد با دشمن ، جنگی ازنوعی دیگر طراحی می کنند؛جنگ قدرت.واین بدان مفهوم است که سیاست همواره درهمه جاهست. درتاریکی جنگ ، در روشنای صلح ، در دهشتناکی زلزله.
درزلزله همگان ، به هر طریقی ، نوع دوستی خود را بروز می دهند. همه می خواهند قهرمان باشند، همه می خواهند محبوب مردم باشند؛
هنرپیشه ها، کُشتی گیرها، فوتبالیست ها، نمایندگان مجلس و افزونتر ازبقیه، سیاستمداران!
راستی کسی که در خونبارش زلزله، با کُشته ها وپُشته ها عکس سِلفی می گیرد محبوب مردم است؟
کسی که کمک های مردمی را به یغما می برد چطور؟
مدیران کانال های تلگرامی که برای افزایش ممبرها، عکس های جعلی، خبرهای مأیوس کننده و تصاویر زلزله های کشورهای دیگر را منتشر می کند چطور؟
رسانه ای که جنازه های زنان و کودکان زلزله زده را به نمایش می گذارد، محبوب است؟ مسئولی که درجلسه ستاد بحران زلزله، به نحو نمایشی به کارکنان زیر مجموعه خود امر ونهی می کند، توپ وتشر می زند، محبوب می شود؟
ازکنار همه این وقایع که بگذریم ، یک اتفاق مهم مُسَجَل می شود ؛
مردم به فراست دریافته اند که زلزله ی
" سرپُل ذهاب " کرمانشاه، سخت ،رنگ سیاست به خود گرفته است وپس لرزه های دعواهای سیاسیون ،آن ها را
می آزارد. سیاستمداران ، زلزله را بهترین زمان برای تسویه حساب های سیاسی و جناحی تلقی می کنند.منتقدان دولت ،دررسانه های حامی خود، فرمانداران واستانداران را بی کفایت ، دستپاچه و بی تدبیر خطاب می کنند. حامیان دولت، دولت های گذشته را مسبب ویرانی های زلزله معرفی می کنند ؛
"مسکن مهر، گورستان زلزله زدگان."
یکی برای حضور مسئولان بردیوار تَرَک خورده ی شهرزلزله زده، تابلوی خیرمقدم نصب می کند، دیگری هم می نویسد:
- شب به خیر آقای رئیس بپا خاکی نشوی...!
واین بدان مفهوم است که دراین روزهای ویرانی و آوارگی ، آوار سیاست، آوار قهرمان پروری و آوار فریبکاری ونیرنگ، بیشتر از آوار زلزله روح و جان مردم را نشانه گرفته ست.یعنی اینکه حاشیه های سیاسی و دعواهای جناحی ، متنِ فاجعه زلزله و الزامات مدیریت بحران را به فراموشی سپارده است.
دراین گیرودار، به یاد بیاوریم که درجنگ تحمیلی،همه برای همه شهید می شدند، کسی به فکرقهرمانی وسیاست بازی نبود. درزلزله ی جنگ، ما هشت ریشتر بحران را تجربه کردیم. با هشت ریشتر وضعیت قرمز نلرزیدیم ، نترسیدیم، حتی خَم به اَبرو نیاوردیم. جنگ که آمد ، آژیرهای قرمز ، اضطراب های زرد و انتظار های سفید را با خود آورد.هشت ریشتر زلزله جنگ که آمد، موشک ها پس لرزه آوردند ، "میگ" ها پس لرزه آوردند، "میراژ" ها پس لرزه ، "آواکس" ها پس لرزه آوردند.جنگ هزاران پس لرزه داشت ، هزاران تخلیه شهر، هزاران آوارگی ، هزاران مقاومت، هزاران پایداری. و حالا زلزله ی سَرپُل ذهاب کرمانشاه هفت ریشتر بحران به ارمغان آورده است. سقف ها فرو ریخته اند، دیوارها آوارشده اند، کُردهای نجیب دالاهو، زیر کوهی از آوار ها ، مرگ را تجربه کرده اند آنگونه که زمین از شگفتی این همه ویرانی، دهان باز کرده ست و مردمان سوگوار زاگرس، زیر سقف آسمان ، ستاره های امید را جستجو می کنند.دقایق پراضطراب را می شمارند، ثانیه های سنگین را …
مردم اما با نوع دوستی خود،باهمبستگی ملی وانسجام قومی چه نیکو، همدلی را و ایثار را به نمایش می گذارند!
یعنی اینکه همه ی ایرانیان، کُردها را دوست دارند. یعنی اینکه زاگروسیان، جاودانه ی حماسه ها و بحران ها هستند. آنان به خوبی می دانند دوستان خدا، مُقربان اویند و هر آینه به سُنت ابتلا دچار می شوند؛
"هرکه دراین بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند"
آنان خوب می دانند که آسمان خانه همیشه آفتابی نیست. گاهی ابرهای تیره بی آنکه انتظارشان را داشته باشیم ظاهر می شوند و گرمی خانه را می گیرند.
القصه آن سان که درطول 8 سال دربرابر 8 ریشتر زلزله جنگ ، نستوه و سرافراز ایستادگی کردیم، بحران این 7 ریشتر زمین لرزه گُسل زاگرس را نیز با همبستگی ملی به زانو در می آوریم. وبه خاطر بسپاریم که زلزله و بحران هایش هم با تمام نامرادی هایش، پایان می یابند ، لذا به نوید آسمانی آن عزیز بالا دست امیدوارباشیم که فرموده:
« اِن مَعَ العُسر یُسرا »
این یادداشت بیانگر نظر نویسنده آن است انشتار آن در خبرگزاری کردپرس به معنی تایید محتوای آن نیست
نظر شما