ایلام ، زلزله ی "بیکاری " و قطار خالی "سیاست"/ خداداد ابراهیمی

سرویس ایلام- خداداد ابراهیمی روزنامه نگار ایلامی در یادداشت زیر می نویسد: این یک واقعیت ملموس است که ایلام همواره از فراموشان دولت ها بوده و هست. کیست اعتراف نکند که مهران، ایلام را از ورطه ی فراموشی و گمنامی خارج کرد و بر صدر رسانه های خبری جهان رساند.

به اذعان دکتر سلام امینی نماینده مردم ایلام؛ بیکاری جوانان و دانش آموختگان ایلامی فراتر از آمارهای ارائه شده ست.
این واقعیت را درکنار ظرفیت های " مرز" ، "نفت وگاز" و "اقتصاد گردشگری دینی عتبات عالیات" بگذارید تا دریابید که پاردوکس بیکاری تکان دهنده و فرصت های طلایی اشتغال در ایلام معلول بی کفایتی مدیران و غفلت مدام دولت ها از این استان مرزدار توسعه نیافته است
این یک واقعیت ملموس است که ایلام همواره از فراموشان دولت ها بوده و هست. کیست اعتراف نکند که مهران، ایلام را از ورطه ی فراموشی و گمنامی خارج کرد و بر صدر رسانه های خبری جهان رساند.با آنکه جَنگ، رسانه ما شد ،جاده ابریشمِ عتبات ِ عالیات رسانه ما شد، اما هنوز در مرکز بی تریبون هستیم، هنوز رسانه رسای مطالبه گر نداریم!
در مهران اما جنگ هنوز ادامه دارد، هنوز مهران مین زاری بزرگ است.ماهنوز شهید می شویم. سه شهید اخیر شاهد این مدعاست. از مین ِ ضدنفر و زمین لرزه ها هراسی نیست. بلکه این زلزله بیکاری ست که به شدت روح و جان جوانان مارا به لرزه در آورده است.تحصیلکردگان بیکارایلامی یا راهی غربت می شوند؛ (تهران، عسلویه ، بنادرجنوبی و هرجا که کورسوی امیدی برای کارباشد) ، یا دست های خالی خود را درهوا تاب می دهند وبه ناچار بر سَر می کوبند ویا....
این بدان مفهوم است که در مبحث بیکاری جوانان و دانش آموختگان به مرز هشدار رسیده ایم، لذا باید کاری کرد باید امید را درکوچه و بازار جاری کرد و این رسالت برعهده نخبگان این دیاراست که باید مصمم ومسئولانه نقشه ی توسعه واشتغال آن را طراحی کنند.اما دریغ که تنها از یک زاویه به این مهم نگریسته می شود؛
"تقابل جناحی، سیاست و دیگر هیچ!"
سیاست زدگی وسیاسی کاری، بلای جان توسعه استان ماشده است.نخبه کشی ونوچه پروری در سیاست کذایی عصر ما، موج می زند. برخی کُنشگران اجتماعی ورسانه ای ما، تنها سیاست می بافند و با اقدامات نمایشی ، مخالفت و موافقت با انتخاب ها و انتصاب های دولتی ، عرض اندام می کنند. نه با ایده ها و طرح های پژوهشی توسعه گرا !
ماهنوز به مطالبات متعدد ربع قرن گذشته دست نیافته ایم یعنی اینکه در پیگیری مطالبات استان، میخ ها را محکم نکوبیده ایم و به عبارتی ساده؛
سرمان کلاه رفته ست
ما سال هاست که رؤیای منطقه آزادتجاری مهران را درذهن می پرورانیم.
استقلال مدیریت نفت وگاز منطقه ای ایلام را فریاد می زنیم، سال هاست که منتظر شنیدن سوتِ قطارِ توسعه هستیم اما گویی اینکه تنها سوتِ قطار خالی سیاست به گوش می رسد.
آیا همه مشکلات و چالش های فراروی ایلام، تنها به زلف سیاست گِره خورده است؟
هرچند که کُنش های سیاسی ، توسعه همه جانبه و پایدار را درپی خواهد داشت. اما کُنش ها و واکنش های سیاسی باید هدفمند، توسعه محور و بالحاظ منافع ومصالح عموم مردم صورت پذیرد ونه در فضای تقابل های توأم باحُب وبغض های غیرمعقول و مخرب.به نظر می رسد حالا دیگر وقت آن رسیده تا فارغ از خط کشی های اصولگرایی و اصلاح طلبی برای توسعه ایلام، آستین همت بالا بزنیم و متفاوت از کارکردها ،تئوری ها وشعارهای پیشین، کاری کنیم. جایی نمی رود اگر کمی هم به ضرورت ها و الزامات بایسته توسعه واشتغال استان بیندیشیم؛
توسعه فرهنگی که مغفول مانده است، مقوله ورزش و جوانان که همواره در فراموشی ست، فرصت طلایی اقتصادی مهران که درگوش سرمایه گذاران پژواک رسانه ای ندارد، و زیرساخت های اقتصادی و حیاتی که سه دهه پس از جنگ هنوز درمحاق است. ماه ها و سال ها می گذرد و مهران همان مهران پارسال و سال های پیشین است.حالا دیگر باید پذیرفت که درمهران، راه به بیراهه می رود، بی شنیدن سوتِ " قطار "ی که مردم را دلخوش کند و هیاهوی "کارخانه" ی غول پیکری که نیست تا جوانان بیکار را هر روز صبح درآغوش کشد وامید را درزندگی جاری کند!
لذا وقت آن فرا رسیده که به جای تکرار مناقشات سیاسی بی اثر و دیالوگ های نخ نمای اصولگرایی و اصلاح طلبی،درفضای مجازی، اعلامیه صلح سیاسی منتشر کنیم تا فرصت بیابیم درحوزه کارآفرینی برای جوانان جویای کار، ایده پردازی کنیم!
مثلا می توان برای تمام طرح های توسعه استان، علاوه بر پیوست فرهنگی، پیوست اشتغالزایی نیز تعریف کنیم و یا راه اندازی خط دوم تولید کارخانجات بزرگ کالاهای مصرفی از وزارت صنعت، معدن، تجارت را درخواست کنیم.
همه اینها با جذب سرمایه گذاران محقق خواهد شد و رسانه ها باید دراین راستا قلمزنی و اطلاع رسانی کنند.

چرا راه دور برویم؟!
همین مهران را مرکز ثقل ایده پردازی های خود قرار دهیم!
درمهران نفت وگاز موج می زند نمایندگان ما درمجلس کمسیون انرژی را مجاب کنند، که عسلویه کوچکی را ولو برای دو دهه ی آینده مهران طراحی کنند.
مردم روی نفت وگاز قدم می زنند، اما سفره نفت ، فراروی غیر بومی ها ، آقازاده ها و نورچشمی ها پهن شده است. پایانه مرزی مهران یک فرصت طلایی ست.عبورمیلیونی مسافران کربلا، هزاران پیام توسعه و اشتغال دارد.یعنی اینکه مهران معدن کار و بهشت بیکاران است اما دریغ که راهبردی علمی واقتصادی در چنته نیست و فرصت های شغلی و مدیریت این شهرستان در دست فرزندان این دیارنیست. این درحالی ست که در رایزنی های مکرر خود، ازشایستگی مدیریت " زید " حمایت می شود اما درناگهان ترین زمان، " عَمر " منصوب می شود.این یعنی اینکه در رایرنی ها، الفبای سیاست و چانه زنی را نیاموخته ایم و درخلأ احزاب، از تشکیلات منسجم و مقتدر سیاسی و مطالبه گر ، بی بهره ایم.
اینجاست که بیتی از سهراب سپهری در اذهان تداعی می شود:
" من قطاری دیدم که سیاست می بُرد
وچه خالی می رفت! "
عاقلانه آن است که چَرب و شیرین سیاست را برای کاسبان سیاسی بگذاریم وفارغ از هیاهوهای گیج کننده بی ثمر، به یک جهاد فکری دست بزنیم و ازخود بپرسیم:
راه کدام است؟ راهکار اثرگذار توسعه و اشتغال چیست ؟
بی گمان همه پاسخ ها، همه امیدها ، همه نگاه ها ، در " مرز " متصور خواهد شد.
مهران ، همه " دار " و " ندار " ماست.
دستی بیفشانیم و طُرفه کاری ببندیم!
این گوی واین میدان! بسم الله!

این یادداشت بیانگر نظر نویسنده آن است و انتشار آن در خبرگزاری کردپرس لزوما به معنی تایید محتوای آن نیست

کد خبر 49877

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha