آیا ملی گراهای حامی باغچلی می توانند جایگزین کردها برای اردوغان باشند؟

سرویس ترکیه - آیا ملی گراهای حامی دولت باغچلی به مانند کردهای قبل از سال 2015 میلادی کلید نجات بخش رجب طیب اردوغان خواهند بود؟

در اقتدار 17 ساله حزب عدالت و توسعه در ترکیه یک حقیقت غیر قابل انکار وجود دارد و آن نیز حمایت های قابل توجه از رجب طیب اردوغان و حزب عدالت و توسعه توسط کردهای ترکیه است. طی پیروزی حزب عدالت و توسعه در انتخابات های 2002، 2007، 2011 و 2014 میلادی کردها همواره نقش کلیدی داشته و علی رغم تمام افت و خیزهای صورت گرفته در منطقه از حزب عدالت و توسعه حمایت کردند.

حزب عدالت و توسعه که برای اولین بار در سال 2002 میلادی وارد عرصه انتخابات شده بود در منطقه کردنشین ترکیه با حمایت قابل توجهی روبه رو شده و توانست 23 درصد از حمایت منطقه کردنشین را در اولین سال از تاسیس حزب خود به دست آورد. ماهیت اسلامی حزب عدالت و توسعه و تاکید بر این مسئله از سوی این حزب (با توجه به این که بر اساس تحقیقات صورت گرفته نیز بیشترین دیندارهای ترکیه در بخش شرق و جنوب شرق آناتولی حضور دارند این یک مولفه بسیار جدی برای کسب حمایت کردها از سوی حزب عدالت و توسعه شناخته می شود)، تاکید بر حل و فصل مسئله کردها، تاکید بر مقوله هایی همچون آزادی، برابری، تدریس زبان مادری، ایجاد تلویزیون به زبان کردی و در کل ایجاد فضای باز سیاسی برای کردها توانسته بود نگاه میزان قابل توجهی از کردهای ترکیه را به سمت این حزب بکشاند. توجهی که در سال ها و انتخابات بعدی نیز تکرار شده و به عنوان یک فاکتور تعیین کننده برای حزب عدالت و توسعه درآمد. به نوعی که حزب عدالت و توسعه در انتخابات 2007 در مناطق کردنشین 36 درصد آراء، در انتخابات 2009 در مناطق کردنشین 39 درصد آراء، در انتخابات 2011 در مناطق کردنشین 39 درصد آراء و در انتخابات 2014 در مناطق کردنشین 42 درصد آراء را توانست از کردهای ترکیه کسب کند. شاید این اولین باری بود که یک حزب غیر کردی در منطقه کردنشین با چنین محبوبیتی روبه رو می شد و می توانست اعتماد کردهای ترکیه را بدین گونه به دست آورد.

ولی حزب عدالت و توسعه بعد از سال 2014 و آغاز سال 2015 میلادی وارد یک فرآیند دیگری در عرصه سیاسی ترکیه شد. فرآیندی که با اتمام روند مذاکرات صلح کرد – ترک آغاز شده و با عملیات های موسوم به خندق علیه مواضع پ.ک.ک در داخل ترکیه ادامه پیدا کرده و با عملیات های برون مرزی این کشور بعد از موضع گیری های تند و شدید علیه رفراندوم کردستان عراق اکنون در کردستان سوریه علیه مواضع و دستاوردهای کردهای منطقه صورت می گیرد.

حال سوالی که پیش می آید این است: چرا حزب عدالت و توسعه علی رغم رشد حمایت های قابل توجه در منطقه کردنشین ترکیه دست به سیاستی زد که کاهش آراء در بین کردهای ترکیه را به همراه داشت؟

در جواب به این سوال یکی از مهمترین و غیر قابل انکارترین فاکتورهای مطرح شده در این مقوله به وجود آمدن حزب چپ گرای کردی تحت عنوان حزب دموکراتیک خلق ها بود. حزبی که در سال 2007 به صورت رسمی وارد عرصه انتخابات ترکیه شده بود کم کم در میان مردم کرد ترکیه محبوبیت فزاینده ای را به دست می آورد که حزب عدالت و توسعه دیگر توان کافی برای مبارزه با این حزبی که از دل مردم کرد ترکیه به وجود آمده بود را در خود نمی دید. حزب دموکراتیک خلق ها توانسته بود در انتخابات 2007 در مناطق کردنشین ترکیه 41 درصد آراء، در انتخابات 2009 در مناطق کردنشین 45 درصد آراء، در انتخابات 2011 در مناطق کردنشین 47 درصد آراء و در انتخابات 2014 در مناطق کردنشین 52 درصد آراء را از کردهای ترکیه کسب کند که در نهایت زنگ خطر را برای اردوغان و حزب عدالت و توسعه برای پیدا کردن یک آلترناتیو مناسب به جای همراهان دیرینه خود در منطقه کردنشین به صدا درآورد.

انتخابات ریاست جمهوری 2014 میلادی در ترکیه اگرچه با پیروزی رجب طیب اردوغان، به پایان رسید و با تنها در نظر گرفتن آراء وی در مناطق کردنشین ترکیه در مقایسه با صلاح الدین دمیرتاش، رئیس وقت حزب دموکراتیک خلق ها، اردوغان در منطقه کردنشین شکست خورده انتخابات بود. اردوغان با کسب 41 درصد از آراء کردهای ترکیه در برابر 47.9 درصد صلاح الدین دمیرتاش اگرچه تماما محبوبیت خود را در مناطق کردنشین از دست نداده بود ولی با رقیبی بسیار جدید در منطقه روبه رو بود که در صورت عدم اتخاذ تدابیر پیشگیرانه روزهای سختی را پیش روی خود می دید.

آخرین زنگ خطر برای اردوغان و حزب عدالت و توسعه در انتخابات 7 ژوئن 2015 این بار بسیار جدی تر از قبل به صدا درآمد و اردوغان را رو در رو با یک تصمیم بسیار جدی کرد. در انتخابات 2015 میلادی حزب عدالت و توسعه نه تنها شکست تلخی در منطقه کردنشین ترکیه از حزب دموکراتیک خلق ها خورد بلکه رقیب شرق و جنوب شرق خود را با کسب 13 درصد از کل آراء بالاتر از حد نصاب 10 درصدی انتخابات و در پارلمان ترکیه دید. حزب عدالت و توسعه که انتخابات 7 ژوئن 2015 میلادی در مناطق کردنشین را 26.07 درصد در برابر 67.02 درصد حزب دموکراتیک خلق ها به طور کامل واگذار کرده بود؛ از تشکیل حکومت به صورت یک جانبه نیز محروم مانده بود و 2 راه پیش رو داشت یا تشکیل حکومت ائتلافی و یا کشاندن ترکیه به انتخابات زودهنگام.

اردوغان و حزب عدالت و توسعه با انتخاب گزینه دوم دیگر از یاران قدیمی خود در شرق و جنوب شرق ترکیه در حد بالایی ناامید شده بودند. این را می توان در اقدامات نظامی علیه مناطق کردنشین ترکیه در 5 ماه تا انتخابات زودهنگام و تغییر ادبیات سیاسی رهبران حزب عدالت و توسعه به سمت ملی گراهای ترکیه به طور واضح و آشکاری درک کرد. تغییر مواضعی که نه تنها برای حزب عدالت و توسعه در 5 ماه 5 میلیون رای به ارمغان آورد بلکه روندی را آغاز کرده بود که اکنون از آن تحت عنوان "ائتلاف جمهور" میان حزب عدالت و توسعه و حزب حرکت ملی ترکیه یاد می شود. اردوغان با نزدیکی به شخص دولت باغچلی، رهبر حزب حرکت ملی ترکیه توانست در عرض 5 ماه نظر بسیاری از ملی گراهای ترکیه را به خود جلب کرده و رای 40.9 درصد انتخابات ژوئن را با 49.48 درصد در انتخابات نوامبر تغییر دهد و با 317 کرسی نمایندگی بار دیگر حاکمیت مطلق در ترکیه را به دست بگیرد.

این سیاست در روزهای بعدی نیز میان اردوغان و باغچلی ادامه پیدا کرده و باغچلی با حمایت تام خود از تغییر قانون اساسی ترکیه در همه پرسی 2017 میلادی و قرار گرفتن در کنار اردوغان پیروزی هر چند شائبه برانگیز و شکننده را به همراه آورد. همکاری هایی که به اینجا محدود نمانده و با ائتلاف رسمی و تصویب شده در پارلمان ترکیه تحت عنوان ائتلاف جمهور در سیاست ترکیه قد علم کرد.

سوال اصلی که اینجا مطرح می شود این است: آیا ملی گراهای حامی دولت باغچلی به مانند کردهای قبل از سال 2015 میلادی کلید نجات بخش رجب طیب اردوغان خواهند بود؟

قبل از پاسخ دادن به این سوال مهم و کلیدی باید در نظر داشت که تمام ملی گراهای ترک ترکیه تحت لوای دولت باغچلی، رهبر حزب حرکت ملی ترکیه نبوده و نیستند. در ترکیه احزاب و حرکت های ملی گرای مختلفی وجود دارد که گاها و در این اواخر عمدتا دارای اختلافات عمیقی با یکدیگر نیز هستند. حزب سعادت ترکیه، حزب اتحاد بزرگ ترکیه و حزب خوب ترکیه که انشعابی از درون حزب حرکت ملی ترکیه می باشد سیاست های بسیار متفاوت و متناقض با یکدیگر را در این اواخر پیگیری کرده اند. بنابراین زمانی که از ملی گراهای حامی حزب عدالت و توسعه صحبت می کنیم صرفاً ملی گراهایی مدنظر است که هوادار حزب حرکت ملی ترکیه و شخص دولت باغچلی به حساب می آیند. هوادارانی که روند نزولی شان از سال 2015 آغاز شده و با شکاف های عمیقی که در داخل حزب با رهبری خانم مرال آکشنر به وجود آمده بود به انشعابی از درون این حزب و تولد حزب خوب ترکیه انجامید.

با توجه به چند دستگی که در درون ملی گراهای ترکیه وجود دارد و سیاست های یک نواخت و قدیمی دولت باغچلی در درون حزب حرکت ملی ترکیه پیش از آن که مسئله ائتلاف این حزب با حزب عدالت و توسعه مطرح شود تضعیف این حزب در عرصه سیاسی ترکیه مطرح شده بود و تمام نظرسنجی های صورت گرفته متفق القول از ماندن زیر حدنصاب 10 درصدی حزب حرکت ملی ترکیه درصورت عدم ائتلاف با حزب عدالت و توسعه سخن می گفتند. موضوع تضعیف حزب حرکت ملی در رفراندوم قانون اساسی ترکیه خود را به خوبی نشان داد و دولت باغچلی علی رغم تمام حمایت ها از جبهه «آری» در رفراندوم حتی نتوانست هواداران خود را متقاعد به رای آری به رفراندوم کند. بنابراین زمانی که از آلترناتیو ملی گراهای ترک ترکیه به جای کردهای ترکیه برای رجب طیب اردوغان سخن گفته می شود بخش بسیار محدودی از هواداران دولت باغچلی و حامی حزب حرکت ملی سخن گفته می شود که حتی در داخل این هواداران نیز بعد از انشعاب ها و تمام تصفیه های صورت گرفته هنوز هم حمایت کامل از اردوغان شکل نگرفته است. بنابراین ائتلاف جمهور برای متقاعد کردن آن بخش از ملی گراهای ترک حامی حزب حرکت ملی کار بسیار سختی را پیش رو خواهد داشت. ملی گراهایی که اکنون برای اردوغان نقش کردهای سال های 2002، 2007، 2011 را بازی می کنند آزمونی بسیار سخت برای اردوغانی به وجود آورده اند که در صورت این که نتواند نظر آنان را جلب کند رویای ریاست جمهوری در ترکیه ای با سیستم ریاست جمهوری را از دست خواهد داد.

کد خبرنگار: 30102

کد خبر 54626

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha