پرونده کردی در منطقه با سقوط عفرین پیچیده تر می شود/محمد هادیفر

سرویس سوریه- دخالت نظامی ترکیه در سوریه بحران این کشور را پیچیده تر کرده و آن را وارد مرحلۀ جدیدی با بازیگران متنوع و کثیری کرده است، به نحوی که تفکیک منافع و مصالح طرف های درگیر دشوار می نماید.

کشورعربی سوریه وارد هفتمین سال بحران داخلی خود میشود. بحرانی که به میدان نبردهای نیابتی قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل شده است.ورود ارتش ترکیه به درگیری مستقیم نظامی در 20 ژانویه 2018 (یکم بهمن 96) معادلات سوریه را پیچیده تر کرده و بحران این کشور را وارد مرحله جدیدی نموده است تنوع و تکثر نیروهای مخالف وبازیگران عرصه تحولات این کشور درنوع خود بی سابقه است. منافع نیروهای اپوزسیون ودولت سوریه وهمچنین منافع کشورهای سهیم در این بحران به شکلی درهم تنیده که تفکیک منافع ومصالح طرفین دشواراست.تولد داعش در رقه سوریه در سال2014 و سپس ورود این گروه تروریستی به عراق درهمان سال وافول ظاهری آن درمنطقه طی سال 2017 ، وپراکنده شدن آن دردیگر مناطق ورفتارهای متناقض بازیگران منطقه ای در مواجه با این پدیده قرن از ابتدای پیدایش تا کنون با ابهامات بدون جوابی همراه بوده است.

بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای اعم از امریکا، اروپا، روسیه و ایران هرکدام در سوریه دارای اهدافی متفاوت میباشند. امریکا و اروپا تاحدودی دارای منافعی نزدیک به هم هستندروسیه نیز با توجیه دفاع از آخرین بازمانده همپیمان اش درقلب خاورمیانه در سوریه حضور دارد. در بحث منطقه ای ، ترکیه از ابتدای بحران سوریه تا کنون مواضعی متفاوت و متغیر و متنوع تر ازدیگربازیگران در این تحولاتداشته است.ترکیه درابتدای بحران با دیدگاههای نوستالژیک و اندیشه خلافت وسپس قرار گرفتن درهمپیمانی مبارزه با تروریسم وهم اینک نیز با سودای تثبیت امنیت کشورش، با ورود به بخشی از خاک سوریه خود را تعریف کرده است.ایران،با هدف بقاء محور مقاومت ومقابله با تروریسم وکمک به حفظ ژئوپلوتیک کشورهای عراق و سوریه در کنار دولتهای دوکشور قرار گرفته است. بدین ترتیب منافع و مصالح بازیگران عرصه تحولات سوریه دارای مخرج مشترک روشنی نمیباشد به همین خاطر تحلیل جامع از رویدادهای سوریه امری پیچیده است . لیکن هرچه ازاتفاقات سرزمینی فاصله گرفته شود بهتر میتوان به جمع بندی نسبی از این تحولات رسید، چون بازیگران این عرصه کارتهای متغیر و متنوعی در اختیار دارند که بنا به مقتضیات سیاسی خود از آنها استفاده میکنند.

سوریه پس از داعش

پس از زنگ پایان نسبی تسلط داعش در منطقه ، کردهای سوریه وارد معرکه اصلی تحولات قرار گرفتند آنهم نه توسط دولت سوریه بلکه توسط ترکیه . ترکیه پس ازفراغت نسبی از کودتای2016 و در کوران پس لرزه های آن ، با نگاه به انتخابات 2019، بایستگیهایی را برای سیاست کلی خود تعریف کرده است از آن جمله مقابله با شکل گیری تشکیلات خود گردان کردی در شمال سوریه یکی از راهبردهای سیاسی امنیتی آن میباشد. معرکه آرای این رویکرد در آنجاست که کردهای سوریه که خود در مبارزه با داعش نقش برجسته ای داشتند اما در تحولات اخیردر کارکردهای مختلفی تعریف شده انددر مقطعی کنار ائتلاف ضد داعش و یکی از محورهای مبارزه با این گروه تروریستی قرارگرفته و درنگاهی دیگرازمنظر ترکیه و برخی دولتهای اروپایی و امریکا تروریست و از منظری دیگر همپیمان امریکا در سوریه و درجایگاهی دیگر،کردها بخشی از ارتش دمکراتیک سوریه و همپیمان ترکیه در کنارجبهه النصره وجزء مهاجمین اصلی به عفرین هستند. این پراکندگی و تضاد منافع و پیچیدگی تنها در جبهه کردها نیست بلکه دامن ترکیه و امریکا و سوریه وکشورهای اروپایی را نیز گرفته است از آن جمله میتوان گفت در حالیکه ترکیه همپیمان امریکا ست همچنان بخشی از پیمان ناتو و در کنار اروپا قرار داردهمچنین روسیه همپیمان سوریه وکورسویی مقطعی و روزنه ای مصلحتی برای کردها در منطقه است ایران نیز یکی ازامیدهای روزهای تنگ کردها محسوب میشود، کما اینکه درسال 2014 در عراق وهمچنین در مقطع فعلی با دیپلماسی فعال به کردهای سوریه نزدیکتر است.

رویکرد منطقه ای به کردها

ولی واقعیتی که فعلا درسرنوشت سیاسی کردها درخاورمیانه وجود دارد این است که اراده ای در قدرت های منطقه ای وفرامنطقه ای مبنی بر شکل گیری واحد مستقل سیاسی کردی در عراق یا سوریه وجود ندارد این قدرتها معتقدند عمق استراتژیک آنان با منافع گروه های رقیب کردی قرابت و نزدیکی ندارد نمونه عینی آن در رفتار و موضعگیریهای دولت امریکا در قبال تحولات کرکوک در عراق وهمچنین چراغ سبز روسیه به ترکیه در حمله به عفرین در سوریه وهمچنین رفتارهای متناقض دولت امریکا نسبت به عملیات شاخه زیتون ترکیه در عفرین وشمال سوریه ، همگی حاکی از نوعی رفتارهای پاردوکسیکال بازیگران صحنه تحولات منطقه ای در مواجهه با جریان های کردی در منطقه خاورمیانه میباشد.ترکیه با خلط بند 52 منشور سازمان ملل متحد به خاک سوریه وارد شده است و با چراغ سبز دول بازیگر در سوریه و مغرورانه درخاک این کشور حضور یافته واهداف توسعه طلبانه خود را دنبال میکند. دلیل دیگرحضورش در سوریه و عراق به اسناد قبل از1924 و در زمان تقسیم امپراطوری عثمانی بر میگردد که ترکیه نوین حق ورود به سرزمینهای جداشده از خود را در مقابل رضایت دادن به تجزیه پذیرفته است. به همین خاطربرای ورود به کشورهای جدید التاسیس مجوزی برای خود لازم نمی بیند.

ازطرف دیگررفتارهای متناقض در اردوگاه کردها تاثیرات خود را در وضعیت فعلی آنان بجای گذاشته است درحال حاضرحزب کارگران کردستان ترکیه (پ ک ک) که بزعم خود با ایجاد احزاب اقماری خود را یکی از فراگیرترین جریانات کردی در منطقه میداند و با مانیفست مبارزاتی خود داعیه رهبری جنبش کردی را دارد، خواسته یا ناخواسته به منظور حفظ منافع خود در بسیاری ازاموردر یک دترمینیسم سیاسی مجبور است در کنارسیاستهای برخی کشورهای منطقه ای قرار گیرد و در بسیاری مواقع از شعارهای آرمانی خود لاجرم عدول کرده و به محافظه کاری ملزم می شود.بعنوان مثال در گذشته که ترکیه به مناطقی ازمراکز تجمع این حزب در شمال عراق حمله میکرد بلافاصله سلسله اقدامات بازدارنده این حزب در داخل ترکیه، این کشور را با مشکل مواجه میکرد، اماهم اینک درجریان عملیات شاخه زیتون ترکیه درشمال سوریه، پ.ک.ک بخاطر همپیمان شدن با امریکا اجبارا نمیتواند اقدامی در ترکیه انجام دهد و کاملا سکوت اختیار کرده است.گویا ترکیه از این بابت خیالش راحت است که تحت نام مبارزه با تروریسم کمر به مقابله با جریان کردی مخالف خود در خاک سوریه بسته است بنابراین میتوان گفت عمق استراتژیک ترکیه با بازیگران فرامنطقه ای در سوریه از دست بالایی برخوردار است وبا نقش گروه های کردی قابل مقایسه نمیباشد همانگونه که روابط ترکیه با کشورهای فرامنطقه ای در سوریه سبب شد نیروهای روسیه حاضر درعفرین که خود را حامی مردم این شهرمیدانستند در حالیکه حتی هیچگونه پیمان استراتژیکی هم بینشان وجود نداشت ، براحتی از کنار احزاب کردکناربکشند و دست ترکیه را در ورود به عفرین باز بگذارند.بطریق اولی همپیمانی ترکیه با امریکا دست این کشور را در ورودش به منبج، مرکزو تکیه گاه کردهای سوریه بازتر خواهد گذاشت.کما اینکه رکس تیلرسون وزیر خارجه معزول امریکا ،درآخرین سفروزارتی اش به آنکارا این چراغ سبز را به ترکیه نشان دادواردوغان نیزاین چراغ سبز را نتیجه بازخورد سیلی خلیفه گری عثمانی تلقی کرده وبهره برداری سیاست داخلی خود را از آن بعمل آورد.

برون رفت از بن بست

با وضعیت بوجود آمده بنظر میرسد دوران شعارهای رادیکالی قومی بسرآمده است و به تعبیری میتوان گفت با این وضعیت مطالبات اجتماعی کردها از مسیر احزاب محقق نمیشود و جامعه کردستانی بر اساس مقتضیات سیاسی خود تصمصم بگیرند کردها مدیریت احتماعی را درعراق تجربه کرده اند وگفتگو و پارلمان را راهکار مناسبی برای ابراز هویتی خود میدانند که رئیس جمهور فقید جلال طالبانی آنرا تحقق بخشید بنابراین کردها مسیر هویت یابی خود را بقاء بر تعامل منطقه ای در چرخه سیاسی کشورها میبینند با این توصیف جریان کردی محتوم به کنار آمدن با وضعیت موجود میباشد چون اوج اقتدار جریانات کردی در منطقه، اقلیم کردستان عراق بود که مشاهده شد چگونه ترکیه بعنوان شریک اصلی تجاری آنان و علیرغم وابستگی شدید حزب دمکرات کردستان عراق به آن درجریان رفراندوم 25 سپتامبر این کشوراولین معارض و مخالف همه پرسی اقلیم بود که قاطعانه با استقلال کردستان مخالفت کرد. همچنین رفتار امریکا در 16 اکتبر2017 کرکوک در عراق وجاخالی دادن روسیه درژانویه 2018درعفرین وچراغ سبز امریکا برای ورود ترکیه به منبج ، امیدهای آرمانی کردها را در این مقطع زمانی به محاق کشانده است.بهترین شرایط سیاسی ممکن کردها در منطقه الگوی عراق پس از2005 بود که شوربختانه با اشتباه محاسباتی احزاب کرد عراقی این دروازه را به پنجره ای تبدیل کردند که هرآن بیم بسته شدن آن میرود. با این توصیف در بین کردها امیدی به احزاب هم باقی نخواهد ماند چون احزاب در شرایط فعلی محافظه کارتر ازآنند که بتوان به آنها تکیه کرد. کرکوک و عفرین نمونه هایی از پرونده احزاب کردستانی هستند.

ترکیه و چالشهای قومی و مذهبی

اما نکته ای که در خصوص ترکیه می توان به آن اشاره کرد، زیان و خسارت جبران ناپذیر دراز مدتی است که جریان های مذهبی حامی دولت این کشور در طول عملیات های گاه و بی گاه ترکیه علیه کردها متحمل شدند. اردوغان بعنوان یکی از پیروان دیرین مرحوم نجم الدین اربکان و جریان اخوان الملسلمین در ترکیه اکنون بیش از هرکسی می داند که تا چه اندازه با اقدامات خود علیه کردها، جایگاه این جریان ریشه دار مذهبی در ترکیه را تضعیف کرده است. کافی است بدانید که بیش از 60 درصد شهروندان مذهبی و اسلام گرای ترکیه در مناطق کردی ترکیه زندگی می کنند و حملات همیشگی ارتش ترکیه و حزب عدالت و توسعه به شهرهای کردنشین ترکیه وسوریه باعث تنزل چشمگیر جایگاه جریان های مذهبی – سیاسی مانند اخوان المسلمین در میان آنها شده است.

بازخوانی پرونده احزاب

نکته دیگر نیز تضعیف جریان های ایدئولوژیک و خودبرتر بین کردی در میان اقشار مختلف کرد کشورهای ترکیه، سوریه و عراق است. این احزاب در این مقطع کوتاه دوسال اخیر نشان دادند ظرفیت مدیریت جوامع کردی را ندارند رخدادهای اخیر خاورمیانه محکی بود برای راست آزمایی آرمانی احزاب کردی که مشاهده میشود افکار عمومی کردها را نسبت به این احزاب متزلزل کرده است. در ماجرای کنونی عفرین می توان بوضوح استیصال برخی رهبران احزاب کردی را در پیام های نوروزی شان دید که تنها با ابراز تاسف از فاجعه انسانی در عفرین بسنده کرده اند و همچنین احزابی که زمانی از جلولا و سعدیه تا شنگال و قندیل و کوبانی و.... را عرصه مبارزات کردی خود می دانستندامروز بدلیل مناسبات پشت پرده با برخی طرف های ذینفع در پرونده عفرین، سکوت اختیار کرده و براحتی از آن عبور میکنند. این رفتارهای یک خط در میانی برخی رهبران و احزاب کردستانی در مواجهه با مسئله مهمی مانند عفرین شایستگی مدیریت مناطق کردی آنان را با چالش مواجه میکند کسانی که با تشری از سوی قدرت های منطقه ای در برابر تعرض به کردها منفعل گشته و شعارهای آرمانی آنان به مصلحت گرایی تبدیل گشته و مردم بی دفاع عفرین را در برابر حملات غارتگرانه ترکیه و احزاب همپیمانی اش تنهاگذاشته اند ومحافظه کارانه مصالح حزبی را بر منافع مردم ترجیح داده اند و بدین سان راه خود را از مردم جدا کردند و با این تحولات پیچیده منطقه ای و سناریوهای "هیچکاکی" موجود حاصلی جز سرگیجه سیاسی برای جامعه کردی ببار نیاورده اند آیا با این وجود میتوان بازهم امیدی به بازگشت به خانه آرمانی داشت؟

منبع: روزنامه ایران

کد خبر 56042

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha