نصیبین: شهری که خاطراتش را ویران کردند / نورجان بایسل

سرویس ترکیه- با اعلام رسمی آغاز پروسۀ صلح فضا پر از امید شد؛ امید به روزهای خوب و جشن های نوروز در همۀ کردستان ترکیه. اما پس از متوقف شدن پروسه این امید از میان رفت و درگیری ها مجدداً آغاز شد، اما این بار در مراکز شهرهای کردنشین. نیمی از شهر نصیبین ویران شد و اینک یادمان های سیاستمداران، نویسندگان، دانشمندان کرد و کودکانی که قربانی نیروهای امنیتی شدند، یکی پس از دیگری به دستور حکومت تخریب می شوند.

«غروب نوروز سال 1992 بود. من دانش آموز دبیرستان بودم. ما بدون هیچ گونه خشونتی نوروز را در نصیبین جشن گرفتیم، اما بیش از 100 تن در جشن نوروز جزیره، شهرستان همسایۀ نصیبین، کشته شدند. مردم نصیبین بسیار غمگین بودند. هنگامی که مردم در حال گفتگو دربارۀ کشتار جزیره بودند، عصمت سزگین وزیر کشور در تلویزیون از مردم نصیبین تشکر کرد که "از تروریست های جزیه حمایت نکرده اند." این اظهارات مردم نصیبین را خشمگین کرد و آنها تصمیم گرفتند به کشتار جزیره اعتراض کنند.

روز بعد، 22 مارس 1992، گروه های مردم را می دیدم که به سمت پل رودخانۀ چاغ چاغ حرکت می کردند. مردم یکی یکی روی پل می نشستند و جمعیت بزرگ و بزرگ تر می شد. یک اعتراض عاری از خشونت بود. من تازه حمام کرده بودم. من و خواهرم می توانستیم از پنجرۀ خانه مردم روی پل را ببینیم. و ما دیدیم که ماشین های زرهی پلیس از دو طرف به پل نزدیک شدند. پل کوچکی بود. مردم روی پل هیچ راه فراری نداشتند.

مردم فریاد می زدند. هیچ جایی برای رفتن نبود، هیچ راه فراری نبود. ما دیدیم که ماشین های زرهی از روی مردم گذشتند، گویی دسته ای کاغذ پراکنده اند. ما در خانۀ خودمان جیغ کشیدیم و گریه کردیم. مردم تلاش کردند فرار کنند، اما غیر ممکن بود. نیروهای پلیس ویژه به مردمی که می خواستند فرار کنند یا خود را به داخل رودخانه بیاندازند، تیراندازی می کردند. من دیدم که یک پسر جوان وقتی می خواست فرار کند از پشت تیر خورد.

زندگی ما دیگر هرگز مثل قبل از آن رویداد نشد. ما هرگر آن روز را فراموش نکردیم. من تازه حمام کرده بودم. من هرگز بوی آن شامپو را فراموش نمی کنم. حتی امروز وقتی بوی آن شامپو را در یک فروشگاه حس می کنم، بدنم می لرزد. بوی آن شامپو مانند بوی کشتار است.»

این ها سخنان یکی از دوستان من است، فهمیله دانش، یک وکیل دعاوی در دیاربکر که این داستان را برای من بازگو کرد. روی آن پل 16 تن جان خود را از دست دادند و بسیاری دیگر مجروح شدند. پس از آن کشتار، نام پل را «پل شهیدان» تغییر دادند. و هر سال در روز 22 مارس مراسم یادبودی برای قربانیان کشتار روی آن پل برگزار می شد.

پس از 21 سال، در 22 مارس سال 2013، مجسمۀ یادبود قربانیان کشتار مذکور در نصیبین نصب شد. این اقدام یک روز پس از اعلام رسمی آغاز پروسۀ صلح میان حکومت ترکیه و حزب کارگران کردستان (PKK) انجام شد. رسانه های ترکی مراسم نصب این یادمان را پوشش دادند. فضا پر از امید شده بود. امید به این که نه تنها نصیبین، بلکه همۀ کردستان، در آینده شاهد روزهای خوب و برگزاری خوب جشن های نوروز خواهد بود.

اما این امید به زودی از میان رفت. پس از آن که پروسۀ صلح در ماه اوت 2015 متوقف شد، درگیری در شهرهای کردنشین آغاز شد. اما این بار درگیری ها در مراکز شهرها روی می دادند، و از این نظر با درگیری های 30 سال گذشته تفاوت داشتند. در اوت 2015 حکومت ترکیه در شهرهای کردنشین مناطق جنوب شرقی ترکیه حکومت نظامی اعلام کرد. در آغاز حکومت نظامی تنها چند روز طول می کشید. پس از مدتی حکومت نظامی عادی شد و ماه ها به طول انجامید. حدود یک و نیم میلیون تن از این حکومت نظامی متأثر شدند. در برخی شهرها حکومت نظامی ماه ها و بلکه سال ها ادامه داشت.

روز 19 جولای 2016 در نصیبین، پس از 134 روز، حکومت نظامی لغو شد. به سختی می شد شهر را باز شناخت. شش محله در مرکز شهر به کلی ویران شده بودند. نیمی از شهر دیگر وجود نداشت. به سختی می شد باور کرد زمانی در این نقاط خانه ها، مدارس و فروشگاه هایی وجود داشته اند. منطقۀ تخریب شده با وسیلۀ فنس هایی با ارتفاع سه متر از شهر مجزا شده بود.

پارک موسی عنتر شهر نصیبین در مرز منطقۀ تخریب شده نیز ویران شده بود. حدود شش هزار درخت این پارک سوخته بودند. من هرگز صحنۀ این پارک ویران شده را فراموش نمی کنم.

من پس از لغو حکومت نظامی به نصیبین رفتم. تخریب برخی مناطق هنوز ادامه داشت. ماشین آلات عظیم در این مناطق مشغول کار بودند.

مردم نصیبین از پشت فنس و سیم خاردار تخریب شهر را تماشا می کردند. من زن هایی را دیدم که هنگام تماشای کار ماشین آلات گریه می کردند. پرسیدم آیا خانه هایتان ویران شده است. یکی از آنها جواب داد: «بله، خانه هایمان ویران شده اما برای خانه هایمان گریه نمی کنیم. ما چشم به راه فرزندانمان هستیم. اجساد فرزندانمان زیر آن خرابه ها است.»

حدود 45 هزار تن در نصیبین بی خانمان شده اند. برخی از آنها به شهرها و روستاهای مجاور رفته اند و برخی در چادر زندگی می کنند. همراه با سارا کایا شهردار کرد نصیبین (که اینک بیش از 18 ماه است در زندان به سر می برد) با برخی از خانواده هایی که فرزندانشان را از دست داده بودند دیدار کردم. در سپتامبر 2016 یک مقام دولتی به جای شهردار منتخب مردم منصوب شد. حکومت در محله های تخریب شده شروع به ساختن آپارتمان های بزرگ کرد. آنها در پارک موسی عنتر نیز گل ها و درختان جدید کاشتند.

چند روز پیش مجسمۀ یادبود 16 تنی که در کشتار سال 1992 جان باختند، به دستور قیم شهرداری نصیبین تخریب شد. این اقدام پس از تخریب یادمان های دیگری از سیاستمداران، نویسندگان، دانشمندان و کودکان کردی که به دست نیبروهای امنیتی ترکیه کشته شدند، انجام شد. یک برج ساعت به جای یادمان مذکور نصب کردند.

حکومت فکر می کند ما با تخریب یادمان هایمان کشتارها و عزیزانمان را فراموش می کنیم. آنها چه می دانند؟ آن برج ساعت همیشه ساعت و دقیقۀ کشتار 1992 را نشان خواهد داد. گل ها و درختانی که در پارک موسی عنتر کاشته اند همیشه بوی کشتار خواهند داد. بویی که ما همه با آن آشنا هستیم.

منبع: پایگاه خبری احوال

ترجمه: خبرگزاری کردپرس سرویس ترکیه

کد خبر 56987

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha