عشق به هنر، نردبان صعود من بود

سرویس کردستان- دوران نوجوانی اغلب از سوی والدین معطوف به درس خواندن صرف فرزندان می شود و نوجوان از فعالیت در سایر حوزه ها به نوعی دور نگه داشته می شود تا لطمه ای به درس وی وارد نشود اما باید دانست که با مدیریت صحیح می توان در کنار درس، سایر استعدادهای فرزندان را به نحوی شایسته شکوفا کرد.

به گزارش کردپرس؛ خاطره یوسفی نوجوان دهگلانی که در ابتدای مسیر زندگی خود قرار دارد، تا به حال تجربیات متفاوت تری نسبت به هم سن سالان خود داشته است، نوجوانی که تلاش دارد تا متفاوت تر از سایر همسالان خود دیده شود و به نوعی خود را ثابت کند. نوجوانی که با وجود سن کم، تجربه بازیگری در چند فیلم کوتاه و نیز کارگردانی را در کارنامه خود دارد.

*از خودتان بگویید و اینکه از کی و چگونه وارد عرصه هنر شدید؟

خاطره یوسفی هستم متولد سال 1382 و کلاس دوم متوسطه. اولین تجربه بازی را در سن 8 سالگی و با پیشنهاد پدرم در فیلمی به نام "روزنه ای برای دیدن " که در روستایی به نام "کول" فیلمبرداری می شد ، داشتم و از آن پس وارد دنیای هنر و بازیگری شدم.

*فیلمی که آن را کارگردانی کردی توانست در جشنواره "نوجوان سالم" در کردستان مقام اول را کسب کند و به بخش کشوری راه پیدا کند. از این فیلم برایمان بگو و اینکه چه شد که وارد عرصه کارگردانی شدی؟

کارگردانی را از دوره راهنمایی شروع کردم، با پدرم سر صحنه می رفتم، می دیدم و یاد می گرفتم. فیلمی که در جشنواره توانست مقام اول را به دست بیاورد فیلمی است به نام "نفس های بابا" ، خودم هم در این فیلم ایفای نقش کرده ام. فقط تصویربرداری این کار جدای از تدوین، یک ماه طول کشید، موضوع آن در مورد اعتیاد است، پدری که معتاد است و دخترش را برای خریدن سیگار به مغازه می فرستد و دختر از این کار خجالت می کشد. با ساخت این فیلم می خواستم این مسئله را برسانم که فرزندان در همه مسائل و مشکلات والدین درگیرند و به خاطر مشکل اعتیاد پدر خانواده، تمام اعضای خانواده به نوعی دچار اعتیاد می شوند.

*از نظر بعضی ها، شاید موفقیت هایی که در عرصه بازیگری و کارگردانی به دست آورده ای به نوعی منتسب به پدرت می باشد که کارگردان است، نظر خودت در این مورد چیست؟

خودم به بازیگری علاقه داشتم و البته پدرم خیلی کمک کرد، شاید اگر دیگران هم پدرشان مثل من بود به اینجا می رسیدند اما من خودم علاقه داشتم و خیلی هم تلاش کردم و در واقع عشق به هنر، نردبان صعود من بود. یادم می آید برای بازی در یک فیلم که در غار کرفتو فیلمبرداری می شد هر صبح ساعت 5 باید از کوه بالا می رفتیم و تا شب کار فیلمبرداری طول می کشید ، واقعا سخت بود و تنها به خاطر علاقه ای که داشتم من توانستم این شرایط را تحمل کنم. بعضی سکانس ها شاید 20 بار تکرار می شد با وجود همه این سختی ها من تلاش می کردم تا بهترین کار را ارائه دهم.

البته منکر کمک های پدرم نیستم اما پدرم انسان میانه روی است، و بیشتر نقش مشورتی و باز کردن مسیر را برای من دارد اما حل مشکلات و ایده پردازی و تحمل مشکلات کار بر عهده خودم است.

*مهم ترین چیزی که در بازیگری برایت مهم است و باعث شده تا الان آن را ادامه بدهی چیست؟

شهرت برایم خیلی مهم است. انجام کار هنری در دهگلان و سنندج فایده ای ندارد چون هیچوقت مشهور نمی شوی، اما اگر در شهری مثل تهران کار هنری انجام بدهی می توانی دیده شوی. کارهای خیلی زیادی انجام داده ام، داوران و کارگردان ها مرا می شناسند اما مردم مرا نمی شناسند. آرزو دارم مشهور شوم و مردم از من امضا بگیرند، به نظر خودم با شهرت، شخصیت دوم من ظاهر می شود و درون مردم جا می افتم هر چند برای پدرم فقط کار مهم است و شهرت را دوست ندارد اما من عاشق شهرتم.

*در مورد فعالیت در حوزه هنری چه برنامه ای برای آینده داری؟

من علاوه بر بازیگری و کارگردانی کار نویسندگی هم انجام می دهم. در حال حاضر مشغول نوشتن درباره موضوعی هستم که بر اساس داستانی واقعی است و امیدوارم خوب تمام شود، دختری که در برابر حرف مردم و مشکلات نمی تواند ایستادگی ندارد، یکی می گوید کفش قرمز نپوشد و دیگری در درس خواندن آنقدر فشار می آورد که از درس زده می شود. کارگردانی اش احتمالا بر عهده پدرم باشد هر چند به خودم در زمینه کارگردانی اعتماد دارم اما واقعا کارگردانی سخت و انرژی بر است و چون پدرم سخت گیرتر است می تواند روند کار را بهتر جلو ببرد.

*با توجه به اینکه در سن انتخاب رشته و تصمیم گیری برای آینده هستی، برای آینده چه برنامه ای داری؟ آیا بازیگری را ادامه خواهی داد؟

قبلا می گفتم که رشته بازیگری را ادامه خواهم داد، اما الان می خواهم پزشک شوم. چند سال کار هنری می کنیم و درس می خوانیم اما وقتی در جشنواره ای مقام بیاوری فوقش 100 هزار تومان می دهند به علاوه باید مدتها طول بکشد تا کسی پیشنهاد بازی در یک فیلم را بدهد، کار هنری پر زحمت است و درآمدی ندارد اما پزشکی هم درآمد دارد و هم رشته خوبی است. البته در کنار پزشکی، کار پدرم را هم ادامه خواهم داد.

*و سخن پایانی؟

بعضی اوقات چون کار تصویربرداری طول می کشید با ایام امتحانات همزمان می شد و این باعث می شد مشکلات زیادی برایم به وجود بیاید اما امسال مدرسه در این زمینه خیلی همراهی کردند و کمکم کردند که تشکر می کنم.

مسئله دیگر اینکه مردم بدانند که اگر موفقیتی کسب کرده ام با توکل به خدا و کمک های پدرم و تلاش های خودم بوده است. درست است که کمک های پدرم خیلی تاثیر داشت اما خودم هم خیلی تلاش کرده ام تا به اینجا رسیدم.

*گفت و گو / ظریفه احمدی

کد خبر 57736

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha