۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۲۱:۴۵
نقاشی در میان غم‌های سرپل‌ذهاب

سرویس کرمانشاه- بهنام نوروزی متولد استان کهگیلویه و بویراحمد و ساکن تهران است. ۴۰ فیلم مستند ساخته و دردوره‌ای با مرحوم حسین پناهی هم‌استانی‌اش دستی در تئاتر داشته است.

به گزارش کردپرس، «عصر ایران» در ادامه نوشت: نوروزی بعد از وقوع زلزله کرمانشاه به مدت یک ماه و نیم در سرپل ذهاب حضور داشت و اثری هنری را از درد و رنجی که بر مردم زلزله‌زده گذشته، خلق کرده است که در نوع خود کاری خلاقانه و جالب است.

وی با عکاسی از اصل اثر خود مجموعه‌ای را در سی و یکمین نمایشگاه کتاب تهران به نمایش گذاشته و آنچه که در ادامه می‌خوانید گفت وگوی ما با این هنرمند کشورمان است:

انگیزه تان از سفر به سرپل ذهاب چه بود؟ فکر می‌کنید در آن زمان هنر می توانست التیامی بر دردهای زلزله‌زدگان باشد؟

وقتی خبر زلزله کرمانشاه را شنیدم فکر کردم تنها چیزی که می‌تواند من را آرام کند و کمک من را با بقیه متفاوت کند همین زبان هنر بود. فکر کردم در این همه ناامیدی و درد و شکست و استرس و فشار و به‌هم‌ریختگی، هنر نیز می‌تواند التیامی باشد بر دردها و اتفاقا در هر روستایی که برای کشیدن پرده‌ها می‌رفتم بسیار مورد استقبال قرار می‌گرفتم و مردم زلزله‌زده حین کار با من صحبت می‌کردند و درد دل‌هایشان را می‌گفتند. برخی نیز فقط نظاره‌گر کار بودند و با بهت و سکوت دردشان را می‌گفتند.

در یکی از روستاها هر روز زنی می‌آمد و بدون اینکه حرفی بزند فقط از پشت چادر کار را تماشا می‌کرد. برایم جالب بود که این زن با این همه دردی که در چهره دارد کار من تا چه اندازه برایش جالب است که هر روز ساعت‌ها وقتش را برای دیدن نقاشی من می‌گذارد. یک روز مجالی دست داد و از او پرسیدم که چرا به اینجا می‌آید. او با بغض و اشکی که صورتش را پوشانده بود گفت نقاشی دخترم را می‌کشید؟ دخترم ۸ سالش بود و زیر آوار مرد. به او قول دادم و این کار را نیز انجام دادم. پرده «مرگ باکره در برج ۸» را با الهام از داستان این زن و دختر هشت ساله‌اش کشیدم. وقتی پرده را کشیدم وبه او نشان دادم لبخندی زد و گفت می‌شود در چادرم آن را داشته باشم؟

توضیحاتی در مورد اصل اثر و ویژگی‌های آن بفرمایید.

اصل اثر تابلویی است که ۱۸ متر طول و دو متر و ۱۰ سانتیمتر عرض دارد. تابلو از ۷ پرده تشکیل شده است و اتفاقا تا زمانی که پرده آخر را نکشیدم متوجه این موضوع که این اثر شامل ۷ پرده است، نشدم چرا که مجبور بودم کل تابلو را جمع کنم و در هر روستایی به اندازه پرده‌ای که می‌خواستم بکشم باز کنم. این را زمانی فهمیدم که پرده آخر را کار می‌کردم و یکی از زلزله‌زدگانی که بالای سرم بود با زبان کردی تعداد پرده‌ها را شمرد و گفت ۷ پرده شده است و آن موقع متوجه تعداد پرده‌ها شدم. بعد از اینکه ۷پرده شد، از این پرده‌ها عکاسی کردم و برای هر کدام از پرده‌ها اسمی گذاشتم. پرده اول دردکاری آبی‌های سیاهپوش در دالاهو، پرده دوم چسباندن تکه‌های شکسته آدم‌ها با خون دل، پرده سوم نفرین زمین با اما و اگر، پرده چهارم عکس سلفی با زلزله یهویی سرپل ذهاب، پرده پنجم ناله تنبورها، پرده ششم مرگ باکره در برج هشت و پرده هفت نیز نقش بهار بر آب است.

پرده هفت نقش بهار بر آب است. آیا این معنای خاصی دارد؟

دلیلم برای کشیدن این پرده این بود که بالاخره در این همه ناامیدی، شکست، غم و درد بالاخره روزی بهار می‌آید اما می‌دانستم که برای کسانی که داغ عزیزترین‌هایش را دیده‌اند شاید هیچوقت بهاری نیاید و به همین دلیل نام تابلو را نقش بهار بر آب گذاشتم.

ارائه آثار در نمایشگاه به چه صورت است؟

اصل کار را عکاسی کردیم که در کارت پستال در دو سایز کوچک و بزرگ و روی فوم بورگ به اندازه a۳ , a۴ به اندازه کوچک و بزرگ، روی مخمل به اندازه ۵۰ در ۷۰ و روی شاسی به اندازه ۵۰ در ۷۰، روی پارچه نقاشی و ساتن کار کردیم که به نوعی تنوع داشته باشد.

فکر می کنید با این آثار تا چه اندازه درد مردم زلزله‌زده را برای مخاطبان به تصویر کشده‌اید؟

برای مردم، مجموعه آثار بسیار جالب بود و اتفاقا در این میان جوانان استقبال خوبی از کارها داشتند و برداشت‌هایشان نیز به نوع خود جالب بود. هدفم این است که با برپایی نمایشگاه در برخی کشورها و همچنین سایر استان‌ها، هم کرمانشاه را معرفی کنم و هم بخشی از حجم اندوه مردم زلزله‌زده را به نمایش بگذارم و اینکه با فروش آثار، کمکی به مردم زلزله‌زده داشته باشم.

البته فیلمی حین ساخت این تابلو فیلمبرداری کرده‌ام که تقریبا ۲۰ الی ۳۰ ساعت است و قرار است یک مستند بلند از این فیلم تهیه شود و در نمایشگاهی که قرار است به زودی از اصل اثر بر پا می‌شود به نمایش گذاشته شود که مردم اطلاعی از شناسامه تابلو کسب کنند و بعد از نمایش فیلم نیز بازدیدی از اصل اثر داشته باشند.

آیا اصل اثر را در خود مناطق زلزله‌زده و استان کرمانشاه به نمایش گذاشتید؟

بله، اصل اثر را در نمایشگاهی در کرمانشاه به نمایش گذاشتم و اتفاقا چون در آنجا مورد استقبال قرار گرفت، حسم از سلفی‌های مردم با اصل اثر این بود که آنها به نوعی می‌خواستند بخشی از اثر را با خودشان داشته باشند و همین باعث شد که ما از پرده‌ها عکاسی کنیم تا به این طریق هر کسی تمایل داشت یادگاری از آن داشته باشد.

کد خبر 58999

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha