ایلام، متنی گمگشته در آشوب حاشیه‌ها / رضا رستمی

سرویس ایلام – رضا رستمی، روزنامه نگارکهنه کار ایلامی طی یادداشتی که آن را در اختیار کردپرس قرار داده از پایین آمدن سطح مطالبه گری در استان ایلام شکایت کرده و نوشته است: سطح مطالبه گری ما در استان از مسئولان و نمایندگانمان آن چنان پایین آمده (و شاید هم پایین آورده شده) که گرفتن عکسی به یادگار و خوردن یک وعده غذایی با هر کدام از آنان خیلی از ماها را راضی و سرخوش کند.

به گزارش خبرگزاری کردپرس، رضا رستمی سردبیر هفته نامه مانشت در این یادداشت می نویسد:

ایلام و مردمان آن همواره و در بیشتر بزنگاه های سیاسی و اجتماعی در شمار اولین ها بوده است ، از نقش پررنگ و بی بدیلش در سال های آتش و خون و هشت ساله جنگ تحمیلی تا انتخابات های مختلف و متعدد و حضور آگاهانه و هدفمندش در صحنه های حساس و ماندگار همه سالهای گذشته.

این استان و این مردمان مدتی است که حاشیه ها را بر متن ترجیح می دهند ، چرا این گونه شده است؟ چرا به جای مطالبه گری توسعه گرایانه فکر و ذهن و وقت خود را بر مطالب و اتفاقات دست چندم صرف می کنند؟ چه شده است که بی شماری از آنان که اتفاقا می توانند تاثیرگذارتر از همیشه باشند خود را درگیر مسایلی کرده اند که بیراه نیست اگر بگوییم دور خود چرخیدن و آب در هاون کوبیدن است؟

شاید بازار آشفته فضای مجازی و خبرهای نه چندان واقعی و بی تاثیر و نیز کنش ها و واکنش های پرشمار موجود در آن ناخودآگاه آنان را نیز سوار بر این اسب لجام گسیخته کرده و با خود به ناکجاآباد می برد.

تاسف بار است به جای پردازش و تحلیل واقعیت های موجود و نگران کننده امروز و فردای استان ، ذهن همگان مشغول مواردی است که در پاره ای از مواقع حتی ارزش شنیدن هم ندارند اما به راحتی ساعت ها و روزها ما و مردمانمان را به خود مشغول کرده و در پایان نیز بدون هیچگونه تاثیر و نتیجه گیری ای وارد مبحث و یا مباحث جدیدتر در همان وادی می شویم .

با دردمندی فراوان باید اذعان داشت که ؛ رشد فزاینده بیکاری جوانان، بیکار شدن افرادی که باریکه نانی داشته اند، افزایش انواع و اقسام خشونت ، ارقام بالای قتل و خودکشی ، پایین آمدن سرسام آور سن اعتیاد ، افت تحصیلی دانش آموزان ، کمرنگ شدن ترسناک مناسبات خانوادگی و اجتماعی ،رشد تصاعدی انواع فساد و اختلاس و دهها مورد مشابه دیگر که بنیان های اساسی زندگی مردمان این دیار را در خطر سیلی ویران گر قرار داده است دیگر حساسیت کسی را بر نمی انگیزد! موضعی گرفته نمی شود! سوالی پرسیده نمی شود!

اینها و خیلی چیزهای مهم دیگر را همه به کناری زده ایم و دل مشغولی بیشتر ما در این دوران سرنوشت ساز را قهر و آشتی فلان مدیر و مسئول ،چگونه نشستن و راه رفتنشان ، عصبیت های شدید و روزافزون قومی و قبیله ای ، مرزبندی های بی حاصل و مشمئز کننده ، بازی ها و گارد گرفتن های دن کیشوت وار و بی حاصل سیاسی برای یکدیگر ، دخالت های بی جا و اصرارهای فراوان برای انتصاب برخی افراد به هر قیمتی ، عدول از وظایف و رسالت ساختاری و تعریف شده افراد وحتی برخی مسئولان و... تشکیل می دهند .

سطح مطالبه گری ما در استان از مسئولان و نمایندگانمان آن چنان پایین آمده (و شاید هم پایین آورده شده) که گرفتن عکسی به یادگار و خوردن یک وعده غذایی با هر کدام از آنان خیلی از ماها را راضی و سرخوش کرده و مدتها ما را از خماری اینکه دیده نشده ایم در می آورد بدون اینکه هیچگونه دل نگرانی برای امروز و فردای خود و فرزندانمان داشته باشیم .

چه بسا افرادی باشند که بر این همه دل مشغولی بچه گانه ما در خلوت خویش قهقهه مستانه بزنند و در این بلبشوی بی حاصل و دور باطل به اصطلاح نخبگی ما، خر خود از پل مراد بگذرانند... و علی کوچولو بماند و حوضش... و این اصلا حال و احوال خوبی نیست.

معلوم نیست این بیراهه رفتن کنونی تا چه وقت تداوم داشته و ما را از اصل دور و به فرع می چسباند؟ چه کسی و یا چه افرادی باید بنشینند و بیاندیشند و از اعتبارات و پروژه ها و طرح های کلنگ در زمین گیر کرده و نیمه کاره و... سوال کنند؟ کدام گروه و حزب و یا نهاد مردمی از جای برخیزد و مطالبه کند حق و حقوق بر زمین مانده این دیار را؟

در چنین شرایطی معلوم نیست احزاب و گروههای سیاسی که طبق معمول مختص شبهای انتخابات هستند و تمام زور خود را در ایام انتصابات بعد از هر انتخاباتی برای صدور بیانیه ای له یا علیه یک مدیر و معاونش می زنند کجای این وضعیت تیره و تار قرار گرفته و کارویژه خود را چگونه تعریف نموده اند .اصلا برنامه ای دارند؟ آیا یکی هست بیاید و به مردم بگوید نتیجه این همه نشست و برخاست و بیانیه و استعفا و قهر و آشتی چه شد؟ اصلا برای چه بود؟

یک سال از دولت جدید هم سپری شد و خیلی از بزرگواران تصمیم ساز!!! هنوز در پی انتصاب فرمانداران و مدیران جلسات شبانه می گذارند و در راهروها و راه پله های وزارت خانه ها در رفت و آمدند،قول می دهند و وعده می ستانند، و تا آنان به مراد دل خود!!! برسند دوباره انتخاباتی نو از راه می رسد و... باز هم علی کوچولو می ماند و حوضش... و باور کنیم که این اصلا حال و احوال خوبی نیست.

بدون شک نه در فردایی دور، که همین امروز چوب این همه شلختگی اجتماعی و سیاسی خود را خواهیم خورد.

کد خبر 60227

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha