وی از همان روزهای نخست آغاز رهبری خود بر کشور عراق همه کینههایی را که در درون خود نهفته بود را بیمحابا برملا کرد. شیفتگیهای وی برای کسب قدرت و خودکامگیهای بی حد و مرزش در این زمینه در حدی بود که وی برای ماندن در قدرت با همه دور و بری هایش هم تسویه حساب شخصی کرده و بسیاری از آنان را زندانی یا اعدام کرد.
چندی پیش رغد دختر صدام در اظهار نظری تا حدودی مضحک گفته بود که پدرش دیکتاتور نبوده و جنایتی را هم علیه کسی انجام نداده است. در این زمینه کردها تکیه کلامی دارند که در چنین مواردی می گویند: «وه بختم» که نوعی به چالش کشیدن آن چیزی است که گفته شده است و ما هم در اینجا این عبارت را به کار می گیریم.
ماجرای تسویه حساب با کردهای فیلی چه در زمینه اخراج آنها از سرزمین قانونی شان در عراق و چه بازداشت و زندانی کردن این افراد نیز یکی از پرونده های قطور رژیم بعث در زمینه تسویه حساب های قومی و شخصی است.
بازماندگان کردهای فیلی عراق که سابقه دور و درازی از تابعیت عراقی داشتند هم تا حدودی شانس آوردند که از میان چنگهای بی رحم حکومت وی بیرون کشیده شده و به سمت سرزمین پدری کردهای فیلی در ایران که به نظر بسیاری از اصیل ترین اقوام کرد هستند و بعدها هم از بنیانگذاران جنبش ضددیکتاتوری صدام شدند رهسپار شدند.
صدام در همان روزهای نخست قدرت و در اجرای سناریوی تسویه حساب شخصی با کردهای فیلی پس از یک فراخوان ترفندآمیز و بعد از یک صحنه سازی مضحک، کردهای فیلی را شناسایی و نشانه گیری کرد و سپس از کشورشان در عراق اخراج کرد.
وی در آن اقدام جنون آمیز هزاران انسان بیگناه را بی خبر از همه چیز که سرگرم زندگی بی غل و غش خودشان بودند بر اساس یک مصوبه خود ساخته و طبق ماده فلان از قانون فلان و مصوب شده در شورای رهبری حزب بعث اخراج کرد.
جالب اینکه چند دهه بعد وقتی این سرنوشت بر اساس قانون سرانجام دامان خود و اطرافیانش را گرفت به این موضوع معترض بودند که محاکمه آنان غیرقانونی است.
در ماجرای اخراج کردهای فیلی از عراق توسط صدام، وی البته با اهدافی خاص فرزندان ذکور بالای 18 سال از کردهای فیلی یا همان برادران معاود را که حدود 20 هزارجوان نگونبخت مظلوم بودند اخراج نکرد. وی آنها را تحت عناوینی که برترینش همان گروکشی بود در عراق نگه داشت و بعدها استفاده های ابزاری زیادی از آنها کرد.
در این میان آنهایی که شانس آوردند پیش از بروز آتش جنگ میان ایران وعراق آزاد و وارد سرزمین پدری خود شدند درحقیقت خداوند به این عده دوباره جانی تازه بخشید اما 22 هزار نفر دیگرشان تجربه تلخی را در عراق گذراندند که این عده یا تحت آزمایش های شیمیایی قرار گرفتند، یا به چنگ استخبارات افتادند یا در وحشتناک ترین زندان های عراق جان خود را از دست دادند.
این افراد بی گناه که توسط حکومت صدام قربانی شدند روند قربانی شدن مظلومانه ای داشتند را که این افراد در هیچ دادگاهی محاکمه نشدند. البته اصولا دادگاهی درکار نبود و اگرهم محاکمه ای انجام میگرفته یک محاکمه فرمایشی و صوری بوده درحقیقت قاضی مجری یک سناریوی ازقبل نوشته شده بوده است.
از اینرو قضات حکومت بعثی صدام که دراین ستم که معلوم نیست نسل کشی است قتل عام است یا یک نوع بزه حقوقی بایستی تحت تعقیب قرار گرفته و مجازات شوند.
در طول چند دهه گذشته متاسفانه هیچ اقدامی برای شناسایی و مجازات این افراد صورت نگرفته است و این افراد که در این جنایات بزرگ دست داشتند در چند دهه گذشته چه در زمان حکومت حزب بعث صدام و چه دوران پس از سقوط این دیکتاتور تاکنون درهیچ دادگاهی محاکمه و مجازات نشده اند.
اینک سالها پس از این وقایع دهشتناک از آنجایی که اغلب قربانیان این جنایات هولناک از کردهای فیلی و در واقع ایرانی الاصل، اصل و نسب شان ایرانی و والدینشان هم ایرانند اما بی قبر و بی نشان و بی علائمی مثل همه قربانیان در جهان که بی اثر از بین رفته اند تاکنون نه دولت عراق و نه دولت ایران پرونده ای برای رسیدگی به اینگونه جنایات تشکیل نداده اند.
در این زمینه علاوه بر اینکه لازم است عاملان این جنایت بزرگ شناسایی و مجازات شوند، شایسته است یادمانهای بزرگی به یاد این قربانیان در کردستان ایران یا کرمانشاه یا ایلام که بیشترین تعداد کردهای فیلی اقامت داشته اند به یاد آنها ساخته شود که این البته می تواند کمترین انتظار برای پاسداشت این قربانیان حکومت دیکتاتوری صدام باشد.
نظر شما