‍ کردپرس-‍ خبر انتقال تنی چند از نمایندگان مجلس به وزارتخانه ی متمکن نفت که در بین آنها نام نماینده سقز و بانه هم به چشم می خورد! سر و صدای زیادی در بین اقشار مختلف اجتماع و موکلین آنها به پا کرد. هنوز زمان زیادی از رسانه ای شدن این انتقال نگذشته بود که خبرنگاری به نام محمد مهاجری در توئیتی از دریافت حقوق های نجومی بالای 20 میلیون تومانی توسط بهروز نعمتی،علی ادیانی و محسن بیگلری نمایندگان تهران،قائمشهر و سقز از وزارت نفت نوشت و این خبر واکنش همراه با تأسف رضا رشیدپور مجری معروف صدا و سیما را در برنامه ی تلویزیونی حالا خورشید بهمراه داشت و نام سقز و نماینده اش را در همه جا بر سر زبان ها انداخت.

همه ی ایران حرف های رشیدپور را به احتمال زیاد شنیده اند که البته حرف دل مردم بود

امشب در برخی کانال های خبری سقز نوشته ای را از قول جناب نماینده خواندم که خبر از شکایت از مهاجری خبرنگار، رئیس صدا و سیما و رشیدپور مجری توانای برنامه ی حالا خورشید داده بود و اینکه مدعی است این خبر از اساس کذب است و عده ای بدنبال تشویش اذهان و تضعیف مجلس هستند! و اگر سند و مدرک و فیش حقوقی دارند رو کنند.

بعنوان یک شهروند سقزی بر آن شدم سخنی با جناب نماینده بگویم و توصیه ای برادرانه بنمایم، اگرچه خوش بین نیستم که نصیحت پذیر باشد!! چرا که پیشتر نیز تذکرات عدیده ای را بر مسائل شهرستان،فساد.... و انتصاب اعضاء ستادشان بعنوان رئیس ادارات و ارگانهای دولتی و مانند آنها مکتوب و شفاهی به عرض وی رسانیده ام و کمترین مبالاتی ندیده ام.

1-جناب بیگلری: از اساس انتقال شما به وزارت نفت یک اقدام ناصواب و به مثابه ی سوء استفاده از مقام و منصبی بود که مردم به شما بخشیدند. نفرمایید اتفاقی نیفتاده و انتقال قانونی است. آیا اگر آرای فقرا،بیچارگان، کارگران و کارمندان و سایر اقشار شهر نبود شما نماینده می شدید و برخوردار از رانتی اینچنینی می گشتید! که اراده بکنید به وزارت متمکن نفت انتقالتان بدهند و آقای وزیر هم اطاعت و اجابت امر و اراده ی شما را بکنند؟!!

بنگرید در همین شهر سقز چه تعداد لیسانس و فوق لیسانس مهندسی نفت وجود دارد که بیکار هستند و آقای وزیر و وزارتخانه ی متبوع اش کمترین التفاتی به حال و روزشان هم نمی کنند. حال شما با کدام تحصیلات مرتبط،تجربه و روزمه و یا توانایی!! مستحق استخدام و یا انتقال به وزارت نفت هستید؟! چه کسی پاسخگوی آینده، نیازها و آرزوهای آن جوان بیکار متخصص نفت است؟!

2-بخشی قابل توجه از آرایی که به سبد اعتبار بخشی به شما ریخته شد متعلق به همکاران سابق تان در آموزش و پرورش بود. امید آنها تلاش امثال شما برای اقناع دولتمردان و وزیر آموزش و پرورش بمنظور ارتقاء وضعیت معیشتی معلمان و بهبود شرایط آموزش و پرورش در کشور بوده و هست.

شما به جای آنکه در کنار این قشر نستوه و کم برخوردار بمانید و از آنها منفک نشوید! متاسفانه راه ارتقای معیشت خود آنهم از پل اعتماد و اعتبار معلمین و سایر اقشار، بسوی وزارتخانه ی متمکن نفت در پیش گرفته اید!!؟ چه کسی قرار بود پاسخگو و پیگیر اوضاع معیشتی معلمین این شهر و دیار باشد؟! نتیجه ی این پیگیریها کدام است؟

به فرض آنکه حقوق دریافتی شما از وزارت نفت کمتر از رقم مورد اشاره ی مهاجری باشد و وی برای این گفته ی خود سندی نداشته باشد، اساسا" شماها نماینده شده اید که خودتان را به وزارتخانه ای متمکن با حقوق و مزایا و پاداش بازنشستگی و خانه های آنچنانی سازمانی انتقال دهید؟ اعضاء ستادتان را خلعت استخدام و پست و مقام بپوشانید؟

یا نماینده شده اید تا چشمانی برای نظارت صواب بر اوضاع و احوال کشور باشید و گلویی برای فریاد نیازها و حق و حقوقات رفتگر ،کارگر ، بیکار ، معلم و کارمند و بازاری گردید؟ پاسختان کدام است؟

توصیه می کنم از وزارتخانه ی نفت استعفا دهید به آموزش و پرورش برگردید و هر میزان حقوق و مزایای مازاد بر حق نمایندگی تان از وزارت نفت دریافت داشته اید به ایشان عودت دهید. این توصیه ی بنده را به سایر همکارانتان که مانند شما نفتی شده اند برسانید.

در نظر آورید روزگاری فردی بنام مهندس بهاءالدین ادب که خدا روحشان را غریق در رحمت بگرداند وکیل و نماینده ی این مردم مظلوم بودند و بخش اعظم حقوق نمایندگی اش را صرف خرج تحصیل دانشجویان بی بضاعت کرد دانشگاه های کردستان و ایران می کردند و اکنون شماها بر جای امثال ادب ها جلوس کرده اید.