بدنه مریض سینمای ایران «گل نساء» را نمی پذیرد/ حمایت از فیلم های هنری و مستقل در حد صفر/ «استان فرهنگی کردستان» را معنا کنید

سرویس کردستان- فیلم سینمایی «گل نساء» اولین ساخته بلند ستار چمنی گل، در 9 ماهه اول سال 2018 رکوردار حضورهای بین المللی بوده و با 22 بار حضور و کسب 7 جایزه مهم بین المللی به عنوان یکی از فیلم های موفق سینمای ایران در خارج از کشور شناخته می شود. اما شاید برای بسیاری جالب و حتی حیرت انگیز باشد که بدانند این فیلم موفق به دلایل بسیار پیش پا افتاده هنوز در ایران اکران نشده است.

داستان این فیلم هم مانند داستان اصلی فیلم خود پر از نکته و حیرت است. ستار چمنی گل و همسرش ویدا صالحی که نویسنده این فیلم است چند وقت دنبال اسپانسر بودند و در نهایت یکی از معلمان دوران تحصیل کارگردان و طلاهای خانم نویسنده به کمک می آیند تا این اثر موفق هنری خلق شود. کارگردان این فیلم دل پری از عدم حمایت از هنرمندان دارد و با صراحت از مریضی بدنه سینمای ایران سخن می گوید. مصاحبه تفصیلی کردپرس را با ستار چمنی گل در ادامه می خوانید:

درمورد موفقیت ها و حضور های بین المللی پروژه گل نساء توضیحی کامل و مفید ارایه دهید؟

پروژه گل نساء در ابتدا به شکل داستانی کوتاه نوشته خانم ویدا صالحی بود. زمانی که داستان گل نساء راخواندم آن را پسندیدم و پیشنهاد دادم که به فیلم نامه تبدیل کنیم از پیشنهادم تا زمانی که به صورت فیلم نامه بازنویسی شد دو سال طول کشید و بعد از آن به دنبال اسپانسربودیم. متاسفانه برای کارهای مستقل در سینمای ایران اسپانسر چه دولتی و چه خصوصی سخت پیدا می شود. اسپانسرهای خصوصی به دلیل ملاحظات شان در مورد بازگشت سرمایه حاضر نیستند که در فیلم های فرهنگی سرمایه گذاری کنند. البته حق با سرمایه گذار است چون از کار فرهنگی اطلاعی ندارد، محصولی را خریداری و یا در زمینه ای سرمایه گذاری می کند که سود آور باشد.

به هر حال تلاش ما بر این بود که این اتفاق بیافتد و بعد از نوشتن فیلم نامه یک سال به دنبال اسپانسر بودیم. در ابتدای سال 96 فردی در تهران که دفتر فیلم سازی داشت با مطالعه فیلم نامه قول مساعد برای ساخت آن را داد و بعد از گذشت 7 ماه سه بار کار تعطیل شد و قادر به انجام آن نبود که بعد از آن به کردستان برگشتیم، مبلغی وام دریافت کردیم و با خانم صالحی که همسرم هستند، طلاها و یکسری وسایل شخصی خود را فروختیم. آقای یوسف کریمی که در دوران دبیرستان معلم جامعه شناسیم بود تمایل داشت از نظرمالی به ما کمک کند وهمیشه تکیه گاهمان بوده، از زحمات ایشان ممنونم که هزینه فیلم را قبول کرد و در شهریور سال 96 پروژه گل نساء را در قرچک ورامین ساختیم.

چرا در ورامین؟

محل ساخت داستان پروژه گل نساء کوره آجر پزی بود چون فیلم در مورد زوج افغانستانی است نیازمند مکانی بودیم که اهالی افغانستان در آن فعالیت داشته باشند در حالی که در منطقه غرب کشور اهالی افغانستان اجازه تردد ندارند. قرار بود درکردستان در یکی از کوره ها کارشروع شود ولی هم بافت مناسبی از نظر جغرافیایی نداشت و هم مراجعه اهالی افغانستان به کردستان از نظر امنیتی امکان پذیر نبود و به ناچار در تهران فیلم را ساختیم.

چند نفر از بازیگران فیلم چهره سینمایی هستند؟

سه بازیگر اصلی در فیلم از بازیگران حرفه ای و چهره هستند که یکی از آن ها خانم یگانه رجبی وعلی محمد رادمنش از بازیگرهای چهره تئاترایران محسوب می شوند. سعید داخ و ساقی زینتی هم چهره سینمایی دارند، همچنین تعدادی دیگر از بازیگران تئاتر و کارگران کوره آجر پزی در فیلم فعالیت داشتند.

چطور به جشنواره های مختلف بین المللی را پیدا کردید؟ و چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده اید ؟

در سال 87 و 88 به صورت رسمی من و خانم صالحی شرکتی به اسم ستاک فیلم راه اندازی کردیم که فعالیت آن عرضه و پخش تولیدات سینمای ایران در بخش کردی و فارسی است وفیلم هایی که ساخته می شود ما به عنوان پخش کننده در تمام دنیا پخش و عرضه می کنیم، در واقع چون تخصص اصلی ما پخش کنندگی است گل نساء هم به این پروسه وارد شد وشروع به پخش آن کردیم. اولین اکران جهانی گل نساء در پنجاه و یکمین دوره جوایز بین المللی رمی که در هیستون آمریکا بود،توانستیم در اولین حضور دو جایزه دریافت کنیم که شامل «بهترین کارگردانی » وبهترین بازیگر اول مرد برای آقای رادمنش بود. بعد از آن در جشنواره هایی که در سطح الف در دنیا برگزارمی شود حضور پیدا کردیم جدا از اینکه فیلم ساز و فیلم در آن جا حضور دارند تعدادی دیگراز جشنواره های دیگر نیز حضور دارند و فیلم هایی که در آن جا مطرح می شوند را به جشنواره دعوت می کنند و به این ترتیب با توجه به کیفیت فیلم، تعدادی دیگر از جشنواره ها مانند بروکلین در آمریکا و متریال کانادا از فیلم گل نساء دعوت کردند. در 9 ماهه سال 2018 حدود 22 حضور بین المللی و7 جایزه بین المللی را کسب کرده است.

در جشنواره سالینتو در آمریکا جایزه بهترین بازیگر زن به خانم یگانه رجبی در نقش گل نساء تعلق گرفت و جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلم برداری در جشنواره کازان هم به دست آمد، جایزه بهترین فیلم برای من و آقای یوسف کریمی در جشنواره بدون خشونت در آمریکا هم از جمله موفقیت های این فیلم است. در سومین جشنواره بین المللی سلیمانیه جایزه بهترین خلاقیت فیلم سینمایی به ما تعلق گرفت که رقابتی سخت بود4 فیلم که در آن حضور داشتند نماینده کشورشان در اسکار بودند که بدون تاریخ، بدون امضا از ایران، آقای نوید محمدزاده جایزه بهترین بازیگر را کسب کرد و دزدان فروشگاه که یکی از بزرگترین شانس های بهترین فیلم اسکار خارجی زبان امسال آمریکا است و یک فیلم از آقای جعفر پناهی و همچنین فیلم آقای مجید مجیدی که نماینده اسکار هند است در این بخش حضور داشتند.

فیلم گل نساء در ایران اکران شده یا خیر و چه برنامه ای برای آن دارید؟

دو سال است که تلاش می کنم در جشنواره فجراین اکران صورت بگیرد که سال گذشته و امسال فرم را تکمیل کردم و برایشان ارسال کردم ولی سیستم بیمار سینمای ایران اجازه نمی دهد که این فیلم در آن پروسه وارد شود. در ایران دو نوع فیلم سینمایی یکی براساس پروانه ساخت ویدیویی و دیگری پروانه ساخت سینمایی مجوزمی گیرند. این در حالی است که هر دو با یک سیستم دیجیتال ساخته می شوند، قبلا که نگاتیو بود سینمایی گفته می شد و به ویدویی هم ویدویی گفته می شد در حال حاضر آن پروسه تغییر کرده و همه با یک دوربین و یک سیستم ساخته می شود. زمانی که پروانه ساخت سینمایی گرفته می شود تهیه کننده باید کارت تهیه کنندگی داشته باشد اما من در حوزه سینمای مستند، کارت تهیه کننده گی انجمن مستند سازان ایران را دارم که کارت ویدیویی است. ولی در حوزه فیلم های داستانی کارت تهیه کنندگی ندارم فیلم گل نساء هم پروانه ساخت و نمایش آن ویدویی است .بنابراین برای ورود به جشنواره فجر باید پروانه سینمایی داشته باشد. تهیه کنندگان برای در اختیار گذاشتن کارت سینمایی و مجوز خود مبلغ کلانی را درخواست می کنند. به عبارتی نوعی باند و باندبازی است. امسال هم تلاش کردیم و از طرف آقای قلعه شاخانی مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی کردستان، به تهران نامه ای نوشتیم که از سهمیه کردستان برای این فیلم استفاده کنیم ولی متاسفانه باند و باند بازی اجازه این کار را نمی دهد. این نوع برخوردها در حقیقت ما را پشیمان و افتخاراتی را که در خارج برای کشورمان دریافت کرده ایم به کام مان تلخ می کند.

جدا از بحث کشوری حتی در بحث منطقه ای و استانی نیز هیچ گونه حمایتی صورت نمی گیرد درحالی که شعار همیشگی مدیران این است که حمایت می کنیم ولی در واقع با گذشت 40 سال هیچ گونه حمایتی صورت نگرفته است. من به عنوان یک فعال فرهنگی در حوزه سینما که کار هنری را از سال 72 با تئاتر آغاز کردم وهمچنین با موسیقی و سینما ارتباطی مستقیم و تنگاتنگ داشته ام متاسفانه هیچ گونه حمایتی در فاصله این سالها ندیده ام و این مسئله به کرات تکرار شده که ارزشی به بازگو کردن ندارد.

به عنوان مثال جشنواره فجر ملی که در استان ها برگزار می شود سال گذشته نیز در سینما شیدا سنندج برگزار شد که در آن جشنواره استاندار جدید کردستان برای اولین بار بود در جمع سینمایی حضور داشت گفت: وزیر کشور که به کردستان سفر کرده استان کردستان را قطب فیلم سازی در زمینه کوتاه و بلند معرفی کرده و گفتند که می توانند 5 فیلم سینمایی بسازند و همچنین استاندار قول مساعد برای ساخت 5 فیلم سینمایی را داد و بعد از آن 7 بار نامه نگاری با استاندار داشته ام و درخواست کرده ام بودجه ساخت یکی از این 5 فیلم را به فیلم گل نساء که حتی چند روز آینده در جشنواره تاشکند ازبکستان و سوسه ارمنستان کاندید جوایز است و موفق عمل کرده و تابه حال 22 حضور بین المللی داشته اختصاص دهند ولی متاسفانه حمایتی صورت نگرفته است.

هزینه ساخت فیلم گل نساء 300 میلیون تومان بوده است که این هزینه برای استان فرهنگی کردستان هزینه زیادی نیست و تاثیرگذاری خوبی داشته است.حتی اگر این فیلم در این مقطع اوضاع اقتصادی ساخته شود 700 الی 800 میلیون تومان هزینه خواهد داشت .

برای اکران در سینما بهمن سنندج نیز 10 میلیون تومان هزینه که شامل دعوت عوامل، سالن سینما و ... لازم است هرچند رییس حوزه هنری و مدیر کل ارشاد اسلامی و عوامل شورای شهر قول مساعد بابت در اختیار گذاشتن سالن سینما و اسکان عوامل داده اند ولی تا کی باید برای کار هنری «گدایی » صورت گیرد؟ فردی مثل من اگر 25 سال در سطح شهر سیگار فروشی می کردم الان یک متر برای خود مکان داشتم، من و دوستانم که چند سال در این عرصه فعالیت می کنیم تا کی باید گدایی کنیم؟ تا کی باید نامه نگاری و خواهش کنیم ؟ این برای ما کسر شان است. این نوع برخورد ما را سوق می دهد که علی رغم میل باطنی خودمان فیلم هایمان را برای نمایش در اختیار شبکه های خارجی فارسی زبان قرار دهیم. به هر حال هنرمندان هم مانند سایر مردم و خود مسئولان زندگی دارند و برای گذران آن نیازمند درآمد و پول هستند.

مقام معظم رهبری به عنوان بالاترین مقام جمهوری اسلامی ایران نام استان فرهنگی را برای استان کردستان برگزیده است و قطعا این نامگذاری با هدف و برنامه و پشتوانه بوده است، بنابراین نمی توان پذیرفت که بودجه فرهنگی استان ضعیف باشد و این بی توجهی ها را نمی توان پذیرفت. سینما هم بخشی از این نام گذاری فرهنگی است، از سال 88 که این نامگذاری انجام شده 9 سال می گذرد سهم سینما در این 9 سال به معنای فیلم سازی نه سالن سازی چه بوده است؟ حتی در زمینه سالن سازی هم سهم استان کردستان با 10 الی 12 شهرستان آن چه بوده است؟ کدام سالن سینما احداث شد؟ کدام مجله و هفته نامه تخصصی چاپ شد؟

برای اکران ملی حتما باید در جشنواره فجر حضور داشته باشد؟

خیر، برای اکران ملی باید پروانه نمایش سینمایی داشته باشد که من نمی توانم آن را تهیه کنم و باید تهیه کننده آن کارت را در اختیارم قرار دهد که آن تهیه کننده برای در اختیار گذاشتن کارت خود 200 الی300 میلیون تومان طلب می کند. اگر من 300 میلیون داشتم بدهی خود را پرداخت می کردم و دیگر نیازی به اکران فیلم نداشتم و یک الی دو شب اکران خصوصی برگزار می کردم و با هزینه کم در سالن سینما برای کسانی که دوست داشتند فیلم را ببینند نمایش می دادم. به هر حال فیلمی است که ساخته شده و مردم با شنیدن خبر آن می خواهند فیلم را ببینند ثمره فیلمی که فرزند این استان و کشور ساخته و جوایزی دریافت کرده چیست؟ من هم دوست دارم فیلمی که ساخته ام دیده شود و مورد نقد و بررسی قرار گیرد.

پروژه دیگری در دست ساخت ندارید؟

در حال حاضر مشغول فیلمی بلند در باره زندگی کولبرها (نه کار کولبری) هستم و دو سناریو در اختیار دارم، در کردستان عراق رایزنی هایی شده که درآن جا فیلم را بسازیم. یک فیلم نامه دیگر که فیلم نامه ای زنانه است و به مشکلات زنان می پردازد در تهران ساخته می شود.

استان ما چه اندازه برای سینما مستعد است؟چه اندازه سینماها و فیلم سازها و بازیگران بالقوه در استان وجود دارد که به این عرصه روی آورده اند؟

چون تخصص اصلی من پخش کنندگی فیلم است تا یک دو سال اخیر بر اساس آمار ها 50 الی 52 درصد سهم حضور و جوایز سینمای ایران را استان کردستان در ساخت فیلم های کوتاه و بلند کسب کرده است و این نکته مهمی است که نیمی از افتخارات کشوری را یک استان کسب کند و نشان دهنده آن است دراین استان استعداد های فراوانی وجود دارد و هرهفته شاهدیم خبری در زمینه فیلم سازی، حضور و جوایز فیلم سازان این استان منتشر می شود اما این افراد را چه کسانی حمایت واقعی می کنند ؟

در حال حاضر حوزه هنری در طول سال 10 الی 12 فیلم کوتاه می سازد وبا وجود بودجه کم آن را بین فیلم سازان تقسیم می کند که جوابگو نیست. در استان کردستان اقتصاد سینما صفر است در تهران هم فیلم هایی که وابسته اند اقتصاد دارند.

به عنوان مثال اگر در اینجا خانه سینما حضور داشته باشد چه اندازه می توانست در روال این صنعت تاثیر گذار باشد؟

بدنه سینمای ایران مریض است و بود و نبود خانه سینما تاثیری ندارد سینمای ایران با یکسری افراد اداره می شود که برای خود پول جذب می کنند و برای خود فیلم می سازند سینمای مستقل همیشه در تمام جهان اینگونه بوده و فقط بحث ایران نیست. سینمای مستقل همیشه در حاشیه ی بدنه سینمای یک مملکت در داخل خود کشور قرار دارد ولی در بیرون از آن سرزمین سینما آن را به عنوان سینمای مستقل شناسایی کرده اند .

مرحوم کیا رستمی 10 درصد از فیلم هایش در ایران اکران نشده است ولی در بیرون از سینمای ایران، سینمای ایران را با مرحوم کیا رستمی می شناسند.سینمای مستقل هر کشوری شناسنامه سینمای آن کشور در بیرون از آن است ولی در کشور خود سینما ارزش چندانی ندارد و مخصوصا در ایران تعدادی افراد لوند پهن بر سینما زال شده اند از جشنواره ها که باند و بند بازی ودوست بازی ست تا انتخاب هیئت انتخاب داوری و جوایز همگی نشان از مریضی سینمای ایران دارد .سینمای مریض ایران هیچ بهایی به فیلم سازان مستقل نمی دهد. این مختص کردستان نیست به استان های دیگر نیز هیچ توجهی ندارند. اگر مجالی باشد کسی در تهران زندگی کند که با چنگ و دندان زحمت می کشند که خود را به سینمای حرفه ای وارد کنند اما افرادی دیگر هم امکان رفتن به تهران را ندارند و قرارهم نیست همه در تهران زندگی کنند. من حتی اگرهم مجال باشد در تهران زندگی کنم باز هم برمی گردم و در استان خود فیلم می سازم چون وظیفه من این است که اول برروی فرهنگ خود بعد بر روی فرهنگ دیگر استان ها فعلالیت کنم و فرهنگ خودم به اندازه کافی به تمام دنیا شناخته نشده است در نتییجه مدیرانی که در راس قرار دارند و بودجه در اختیار دارند باید دغدغه این کار را داشته باشند که ندارند.

موضوع مهم دیگر کمبود سالن سینما استان کردستان است دلیل آن چیست؟ آیا ساختن سالن سینما در شهرستان های دیگر اقتصادی است؟

قطعا اقتصادی است ولی در این زمینه هم مشکل اصلی عدم اختصاص بودجه است. باید تحقیق کرد که دلیل تعطیلی سینما شیدا و اینکه آن را به روز و مجهز نمی کنند چیست؟ سال گذشته که جشنواره در سینما شیدا برگزار شد مشکلات زیادی از جمله نبود صدا وجود داشت که باید برای آن امکاناتی قرار دهند که مجهز شود امکاناتی که باید وزیر ارشاد کشور قرار دهد چنانچه در اختیار سینما شیداهم قرار گیرد مدیر سینما هم می تواند دلگرم باشد تا تبلیغات کند و فیلم های به روزی وارد کند. اگرسینما مدیری داشته باشد سرمایه گذار هم در این عرصه سرمایه گذاری می کند.درمریوان سینما را به پاساژ تبدیل کردند و در بالای پاساژ یک سینمای کوچک ساختند که چون درآمد چندانی ندارد فیلم های خوب و به روزی اکران نمی شود و درآمدزایی از خدمات رسانی خوب و تبلیغات و نمایش فیلم های خوب و به روز حاصل می شود ولی وقتی هر چیزی مدیریت خوبی در آن برقرار نباشد موفق نمی شود .

شما ظاهرا خیلی هم با «سینمای کردی» موافق نیستید؟

من با سینمای کردی موافق نیستم ولی با فیلم کردی موافقم. چون سینما نیازمند اقتصاد است و صنعت سینما زمانی که اقتصادی باشد می توان نام آن را سینما گذاشت ما در سینمای کردی چیزی نداریم فقط چند نفر متخصص وجود دارد. وقتی فیلمی ساخته می شود چقدر فروش دارد که این چرخه بچرخد ؟ تنها هنر آن کافی نیست بلکه این «صنعت» لوازم دیگری هم دارد. دوستان دیگر مثل دکتر خسرو سینا با تحقیاتی که انجام داده واطلاعاتی که دارد موافق سینمای کردی است ولی من با اطلاعات مخصوص خودم که در راس آن اقتصاد سینما است مخالف سینمای کردی هستم .

در طول ده سال گذشته چند فیلم کردی شاخص ساخته شده است؟

در اصطلاح چند نوع فیلم کردی وجود دارد یک نوع، فیلمی که کارگردان آن کرد است، نوع دیگر فیلمی که اگر کارگردان آن فارس یا از هر قوم دیگری است اما فیلم با زبان کردی ساخته می شود و نوع دیگر فیلمی که در جغرافیای کردستان اما با زبان فارسی ساخته می شود. ولی در عام فیلم کردی به فیلمی گفته می شود که فیلم سازی فیلم کردی بسازد. اختصاصا اگرفیلم کردی در چهارچوب کردستان ایران مد نظر باشد خیلی کم بوده است ولی در سایر مناطق دیگر کردنشین دنیا، فیلم های زیادی سخته شده و حتی در کن نمایش داده شده است مثلا دختران خورشید در کن نمایش داده شده که یک خانم فرانسوی فیلم آن را در کردستان به زبان کردی ساخت.

بازیگران شاخص کرد در ایران زیاد وجود دارد ؟ چند نفر از آن ها تمایل دارند که به زبان کردی فیلم بازی کنند؟

تا آنجایی که من با آن ها در ارتباطم خیلی دوست دارند که در فیلمی با زبان کردی بازی کنند. به عنوان مثال آخرین فیلم آقای پرتوی به اسم کامیون که اصالتا کرد خراسان است سعید آقا خانی در آن فیلم به کردی صحبت می کند و آقای فرهاد اصلانی هم خیلی دوست دارد به زبان کردی حرف بزند همچنین نوید محمد زاده هم احتمالا در فیلم کردی، البته نه در کردستان ایران بلکه در جای دیگر فعالیت کند.سریالی که برای نوروز ساخته می شود کارگردان آن سعید آقاخانی تا یک ماه دیگر در اورامان شروع به تهیه آن می کند و آقای تنابنده که در آن فعالیت می کند دیالوگ هایی هم با زبان کردی دارد. ولی اختصاصا هنرمندان کرد خیلی دوست دارند به زبان کردی در فیلمی خاص حاضر شوند.

انجمن و یا جایی برای گرد هم آمدن بازیگران و کارگردانان کرد مقیم تهران وجود دارد؟

جامعه کردهای مقیم مرکز وجود دارد ولی نه انجمن خاص بازیگران نه .سینما به دلیل اینکه پراکندگی زیادی دارد زیاد با هم ارتباط ندارند به عنوان مثال در گردهم آمدن و جشنواره ای و یا جمع های تخصصی با یکدیگر ارتباط دارند .

به نظر شما دلیل گرایش و شکل گیری استعدادهای موفق سینمایی از استان کردستان چیست؟

یکی از خدمت هایی بزرگ که در حق سینمای منطقه کردستان شد با کارهای بهمن قبادی بود و فردی بود که اساس فیلم کردی را در ایران پایه ریزی کرده و قبل ازاو در کردستان ایران وسایر مناطق کرد نشین خارج از کشور بزرگان دیگری بوده اند که فیلم کردی ساخته اند ولی اختصاصا شور و شوقی که در فیلم های بهمن قبادی است جور دیگری است و این تاریخی است که ماندگار است شناسنامه و زحمات و تلاش هایی که بهمن قبادی در کردستان ایران برای سینما کرده برکسی پوشیده نیست. جغرافیا و شناساندن کرد و فیلم و هنر کردی مدیون بهمن قبادی است و امیدواریم به زودی فیلمی بهتر از او دیده شود و بتواند به ایران برگردد چون ما به این انسان ها نیاز داریم.

گفت وگو: سحر ملایی

کد خبر 90634

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha