اینک مرگ به در مشت می کوبد، میزبان ماییم و میهمان «کرونا»/عثمان حسن زاده

سرویس آذربایجان غربی-سال 1398 با تلخی های زیاد و شرینی های کمش کم کم دارد از این دیار رخت بر می بندد و جناب "کرونا" را بعنوان آخرین تحفه ی خود به سرزمین ما ارزانی داشت.

ماه ها و روزهای پایانی سال 98 خیلی عجیب و وحشتناک، ترسناک شده اند، گام های مرگ بیش تر از هر زمانی به دنبال گرفتن زندگی آدمهاست و ما امروز بیشتر از هر زمانی سایه مرگ را نزدیک به خود می بینیم و کاملاً احساسش می کنیم.اما لحظه ای تأمل، شاید مرگ و سایه شوم آن همیشه این چنین به ما نزدیک بوده است و ما انسانهای دنیا طلب بوده ایم که او را نمی دیدیم و حسش نمی کردیم.

امروز در هر خانه ای موجی از اضطراب و وحشت به واسطه حضور میهمان ناخوانده ای بنام "کرونا" که بی مهابا هر روز و شب مشت به در می کوبد، سایه بر زندگی ما پهن کرده است و گویی به این زودیها قصد ترک سرزمین ما را ندارد.

" کرونا" هر چه باشد و در هر کجا متولد شده باشد، بالاخره روزی مرگ او هم فرا خواهد رسید و تاریخ از آماج حملاتش به سرزمین انسانها به بدی یاد خواهد کرد، اما "کرونا" در مسیر زندگی خود خیلی چیزهای فراموش شده را به انسان یادآوری کرد، به همه ما آموخت که کاخ های آرزو و رؤیاهای ما هر اندازه بلندتر باشد به همان میزان شانس افتادنمان بیشتر خواهد شد.

کرونا ویروس، در واقع یادآور این دو بیتی زیبای حضرت مولانست که چه زیبا سروده است:

نردبان این جهان ما و منی است/عاقبت این نردبان افتادنی است

لاجرم هر کس که بالاتر نشست/استخوانش بیشترخواهد شکست

" کرونا" به ما آموخت که اگر هم صاحب ثروتی به اندازه­ی تمام دنیا باشی دارائی ات در مقابل ثروت سلامتی پشیزی ارزش ندارد، به ما آموخت بی آنکه هرگز متوجه لذت حضور نزدیکانمان در کنار خود بوده باشیم باید در این روزها به ندیدنشان عادت کنیم چرا که به واسطه جولان "کرونا ی نامرد"رمز بقایمان در گوشه نشینی و خلوت گزینی و ترک نزدیکان است.

جالب است آدمی امروز بیش از هر زمانی خود را به خدا نزدیکتر می بیند در حالی که خدا همیشه و در همه حال ریسمان رفاقت و دوستی و نزدیکی را محکم گرفته است و این ما هستیم که گاهی این ریسمان را شل و حتی گاهی رهایش می کردیم.

کرونا به همه ما ثابت کرد که حتی اگر جهان یک طرف باشد و انسان در همه موارد خود را برترین بداند در مقابل کوچکترین عاملی می تواند لرزان و شکننده باشد.

اگر چه امروز جهان در مقابل "ویروس کرونا" برای نابودی اش یک دل شده است و بدون شک با توکل به خدا این اتفاق دیر یا زود رخ خواهد داد اما چنانچه آدمی در ادامه زندگی خود به جنگ ویروس تکبر، ریا، خودبینی، ثروت اندوزی، منفعت طلبی، تجاوز و حسادت طلبی، خودخواهی، قتل و هزاران ویروس دیگر نرود باز هم جهان همانی خواهد شد که خیلی از آدمهایش رفتن را بر ماندن در این سرای کثیف ترجیح خواهند داد.

کرونا ویروس امروز میهمانی است که چنگ در چنگ زندگی قصد حکمرانی در جهان را دارد و متأسفانه هر روز بیشتر ار دیروز قلمرو خود را گسترش می دهد و ما ایرانیان در واپسین ساعات روزهای سال شاید برای اولین بار است که چنین با غم و اندوه بیشمار بر سر سفره هفت سینمان به انتظار روزهایی می نشینیم که بسیار مبهم و نامشخص است. یادمان نرود در گوشه ای از سفره هفت سین امسالمان سین "سلامتی" را اضافه کنیم و آن را با تمام وجود به تمام انسان ها در این مسیر دشوار و خطرناک تقدیم کنیم.

در این ساعات پایانی سال لازم است کمی هم به یاد قربانیان و فدائیان میدان نبرد با "کرونای نامرد" باشیم آنانکه نفس هایشان در سایه تهاجم لشکر یک نفره "کرونا" برای همیشه قطع شد و به دفتر خاطرات سیاه نبرد انسان با کرونا پیوستند.

اما در خاتمه باید اعتراف کرد که نبرد در سایه دم مسیحایی فرشتگانی از جنس پرستاران و پزشکان خستگی ناپذیر کشورمان تا آخرین ضربه نبض حیات ادامه خواهد داشت و خوشبختانه امروز به برکت وجود خنده های این فرشته های مهربان همچنان نفس در شریان های زندگی جریان دارد.

کد خبر 256993

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha