در این یادداشت آمده است؛ جناب پاتو ریاست محترم اداره منابع طبیعی شهرستان مهاباد؛ احتراما همانطور که اصحاب رسانه از نزدیک در جریان امر هستند پارسال نیز به اهمال این اداره در خصوص جلوگیری از تعلیف غیر مجاز دامهای روستائیان و تبعات آن قبل از شروع فصل چرا اشاره شد و نتیجه هم پاسخی بود که نه تنها مردم را قانع نکرد بلکه منجر به واکنش رئیس اداره راه و شهرسازی نیز شد؛ بدین مضمون که بیانات شما فرافکنانه و غیر منطبق با قانون است.
امسال هم با روشنگری رسانه های تیزهوش مهاباد بازهم به شما یادآوری شد که اقداماتتان هیچ تناسبی با این وضعیت ندارد و ظاهرا گفتن و تکرار مکررات بی فایده است، چون ظاهرا فکر می کنید این اعتراضات هم مقطعی است و با اتمام مهلت و شروع فصل چرا، پایان می یابد! با افزایش خواست مردم و انعکاس رسانه ای آن ظاهرا برای خالی نبودن عریضه، جواب هم می دهید و توجیهش می کنید بدون ارایه سند و مدرکی در راستای اثبات و رعایت اصل شفافیت و پاسخگویی مستند و مستدل به مردم و اصحاب رسانه! اگر آنگونه هست که ادعا می کنید چرا این متخلفین هر روز گستاخانه تر از دیروز قانون را پایمال می کنند و به حق و حقوق مردم تجاوز می کنند! حجم انبوه تخریب و تصرف منابع طبیعی، تاراج درختان و وضعیت تعلیف احشام را با دادن شماره تلفنی که اصلا پاسخگو نیست چگونه توجیه می کنید؟ واقعا مردم را اینقدر در ذهن خود کم می پندارید و ... فرض می کنید؟
به هر صورت نه قدرتی دارم و نه امکان آن را که وادارتان کنم به قانون احترام بگذارید و به وظایفتان به درستی و با دقت عمل کنید. احساس مسوولیت می کنم و بنابراین برایتان می نویسم تا فکر نکنید نمی دانم و نمی فهمم! باور بفرمایید به قدر یک شهروند دلسوز و مسوولیت شناس هم آگاهم و هم می دانم! تنها راهکارم فریاد زدن است، شاید و شاید فریاد رسی باشد و ببیند و بازخواستتان کند!
برایم قابل قبول نیست که مدیر و مسوول این شهر سر بدواند و بی توجه باشد و یحتمل لبخندی از روی تمسخر حواله ام کند! شاید چون مهابادی نیستید، آنقدر دلسوز نیستید؟ شاید چون کسی بازخواستتان نمی کند لذت آن صندلی مدیریت را و به این شیوه در سر دارید؟ شاید هم وظایف قانونیتان را نمی دانید؟ و شاید ... و شاید! هر چه باشد نتیجه اش پسرفت و ظلم به این شهر است!
چون تصمیم گرفته ام نوشته ام را رسانه ای کنم تا مردم بی توجهی به قانون و عوارض آن را دریابند برای اطلاع شما و آنان این نکات مهم را هم یادآوری می کنم که پیشتر در موردش با شهروندان به اشتراک گذاشته بودم:
ورود دام به مرتع قبل از زمان مناسب و چرای زودرس در مرتع علاوه بر آسیب به پوشش گیاهی، به دلیل رطوبت زیاد خاک و در اثر تردد زیاد دام در مرتع، باعث فشرده شدن خاک و کم شدن تخلخل آن میشود و درنتیجه این عمل، وزن مخصوص خاک افزایشیافته و قابلیت نفوذ آن به آب کاهش مییابد.
این امر میتواند مرحله اول جریان سطحی و یا فرسایش تلقی شود و فشردگی خاک علاوه بر کاهش در قابلیت نفوذ آن به آب باعث کاهش در ظرفیت نگهداری آب نیز میشود و این امر در مناطق خشک و نیمهخشک حائز اهمیت است.
گیاهان به علت جریان سطحی آبها و هدر رفتن سریع رطوبت خاک از نسبت کمتری از رطوبت و بارندگی منطقه استفاده خواهند کرد. به علت فشرده شدن خاک، ریشه گیاهان به مقدار کمتری در خاک نفوذ مینمایند و این تأثیرات فراوانی روی رشد گیاه دارد.
بیشتر مراتع کشور و استان قبل از فصل مساعد و زمان مناسب و بلافاصله پس از ذوب شدن برفها در اوایل بهار، درست زمانی که چرای دام بیشترین خسارت و صدمات را به پوشش گیاهی و خاک مرتع میزند، مورد هجوم دام قرار میگیرد.
چرای بیرویه که قبل از موعد مقرر انجام میگیرد، باعث کاهش جمعیت گونههای خوشخوراک و سیر قهقرایی مراتع شده و در این حالت، تعدادی از گیاهان بیارزش و سمّی از چرای بیموقع به نفع خود، سود برده و رقابت گیاهی برای آنها کم میشود.
افزایش دائمی و بدون توقف دامها ازیکطرف و عدم تولید علوفه توسط دامداران از طرف دیگر باعث تشدید چرا شده و درنتیجه گیاهان فرصت تولید و ذخیره مواد غذایی برای رشد سال بعد پیدا نمیکنند.
با تداوم این روند، سالبهسال در اثر چرای مفرط، گیاهان مرغوب و خوشخوراک کاهش و بهجای آنها گیاهان بیمصرف برای دام و چهبسا گیاهان سمّی و غیر خوشخوراک جایگزین میشوند.
در صورت ادامه چرای مفرط درصد پوشش گیاهی سطح خاک کاهشیافته و پس از مدتی با مراتعی بدون پوشش گیاهی روبهرو خواهیم بود که بهشدت در معرض فرسایش قرار دارند.
برای استفاده مداوم و اقتصادی از مرتع باید در انتخاب تعداد دام دقت کافی به عمل آید تا متناسب با ظرفیت مرتع باشد و اگر تعداد دام بیش از ظرفیت مرتع باشد، گیاهان خوشخوراک از بین رفته و تولیدات دامی کاهش خواهد یافت و مرتع ارزش خود را از دست خواهد داد.
نظر شما