تئوریپردازی بدون مبنای علمی، اتخاذ رویکردهای غیر حرفهای، شخص محور و سیاستگذاری در خلاء در چند سال اخیر در کنار استفاده از مدیران رویاپرداز، آمارساز و کارناآزموده بسیاری از سازماهای دولتی را دچار کاهش بهرهوری و تنش درون سازمانی کرده است.
بدون تردید امروزه مشکلات ساختاری، ضعف در سیستم بودجهریزی و مهمتر از همه سوء اثرات ناشایسته سالاری و ضعف مدیریت سه ضلع مثلثی هستند که سرمایههای انسانی کشور را در معرض آسیبهای جدی بیانگیزگی، فرسایش و در نهایت کوچ از سازمان قرار دادهاند.
سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور نیز به تبع بسیاری از سیستمهای اجرایی کشور نه تنها از معرض این تهدیدات بی نصیب نبوده بلکه حتی به واسطه اینکه یک سازمان کاملا تخصصی تلقی میشود، متحمل بیشترین ضربهها شده است.
در حالیکه ساختار تخصصی این سازمان آموزشی به وجود نیروهای متخصص نیاز مبرم دارد و صدالبته نیروهای قابل اعتماد فنی نیز در بدنه آن کم نیست، متاسفانه انتصاب مدیران غیر متخصص و غیر حرفهای با لابیگریهای جناحی آنچنان به یک رویه ناصواب، عرف و قانون نانوشته در درون آن تبدیل شده است که سرمایههای انسانی (اعم از مربیان، کارشناسان و نیروهای اداری و پشتیبانی ) آنرا دچار یاس کرده است. مهاجرت پختگان و نخبگان سازمانی در نظام مهارت آموزی کشور پس از کسب تجربه و دانش لازم در خطوط مقدم جبهه مهارت آموزی چیزی نیست که بشود آنرا انکار کرد، آسیبی که دلیلی فراتر از سوء مدیریت و دیده نشدن ندارد.
امروزه چالش اصلی اساسی سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور افتادن در تله روزمرگی، آمارسازی و فقدان ابتکار و ارائه راهکارهای نوین در روش اجرای مهارت آموزی است که بدون توجه به نقش مدیریت تخصصی، ارائه نسخه شفا بخش برای آن ممکن نیست. میدان دادن به نیروهای درون سازمانی و استفاده از ظرفیتهای بی بدیل مجموعه در راهبری، اداره و بازسازی آن، جبران مافات و هدیه مغتنمی است که البته از دولت چهاردهم و در راس آن شخص مسعود پزشکیان انتظار میرود.
نظر شما