از خاکستر انفال تا جوانه های امید / عمار قادری

سرویس کرمانشاه _ عمار قادری فعال زیست محیطی در مطلبی به تراژدی تلخ سوختن جنگل های بلوط و نقد عملکرد منفعلانه نمایندگان و مدیران در این زمینه پرداخته است که در ادامه می‌خوانید:

خبرگزاری کردپرس _ بر قامت بلند و شکوهمند زاگرس، بلوط‌ها چیزی فراتر از درخت بودند؛ آن‌ها مادرانی بودند با شاخه‌هایی گسترده، که همچون دستانی مهربان، فرزندان خسته خود را در آغوش می‌گرفتند. در سرزمین زاگرس، جایی که کوه‌ها سر به آسمان می‌سایند و بادهای تند، داستان‌های دیرینگی و پایداری را زمزمه می‌کنند، بلوط‌ها به نماد استقامت بدل شده بودند.

مسافران خسته و مبارزین دلیر، پس از پیمودن مسیرهای پرپیچ‌وخم و مبارزه با باد و سرما، زیر سایه این مادران بخشنده آرام می‌گرفتند. شاخه‌های بلوط، همچون سپری محکم، محافظت می‌کردند و برگ‌هایش، با صدای نرم و نوازشگرشان، همچون لالایی‌ای از دل طبیعت، روح‌های خسته را آرام می‌کردند. اما این بلوط‌ها تنها پناهگاه نبودند؛ آن‌ها بمانند مادرانی بودند که با پایداری و استقامت، فرزندان خود را از هر آسیب و سختی حفظ می‌کردند. ریشه‌هایشان در اعماق زمین جای داشت و شاخه‌هایشان به آسمان می‌رسید، گویی پیوندی میان زمین و آسمان برقرار کرده بودند. هر بلوط، داستانی بود از پایداری و شجاعت، نمادی از قدرت و ایستادگی در برابر هر تندباد و سختی.

... اما اکنون ، این مادران قهرمان، هرروز و هرسال در آتش بی‌رحم سوخته و خاکستر شده و می شوند، همچون کودکان کُردستان که در انفال صدام، جان شیرین خود را معصومانه از دست دادند. لالایی‌های آرامش‌بخش بلوط‌های خاموش شده از سوزش شعله ها به زخم‌هایی بر دل زاگرس  مبدل گشته است. اما درست همان‌طور که مردم کُردستان از خاکستر انفال برخاستند و سرزنده ماندند، زاگرس نیز بار دیگر جوانه خواهد زد و زندگی از نو در آن جاری خواهد شد.

درختان بلوط، مادرانی قهرمان‌اند که با هر شاخه و برگی، ریشه‌های زندگی را در دل زاگرس می‌پرورانند. هر بلوطی که می‌سوزد، گویی تکه‌ای از روح و هویت این سرزمین نیز با او به خاکستر بدل می‌شود؛ همچون جای خالی مادری که نبودنش به معنای از دست رفتن تمامی آرامش و امنیت خانه است. اما همچون مادران مقاوم که حتی در سخت‌ترین لحظات، امید به زندگی و تولد دوباره را در دل فرزندان‌شان زنده نگه می‌دارند، زاگرس نیز از خاکسترهایش جوانه می‌زند. این مادران سرسخت، با وجود تمامی زخم‌ها و رنج‌ها، بار دیگر به آغوش طبیعت بازمی‌گردند و حیات را به زاگرس بازمی‌گردانند؛ چرا که روح مادر، هرگز نمی‌میرد و همیشه به شکلی تازه حیات می بخشد.

افسوس که بهای این سرسبزی دوباره بسیار سنگین است، جنگل‌ها بار دیگر زنده خواهند شد و آنچه باقی خواهد ماند، رسوایی کسانی است که می‌توانستند این فاجعه را پیش‌گیری کنند و نکردند. باید پیش از آنکه مادران زاگرس دوباره به خاکستر بنشینند، به حمایت از آن‌ها برخیزیم و نگذاریم این چرخه‌ی تلخ تکرار شود. زاگرس می‌ایستد، می‌روید، و با شجاعتی که در خون این سرزمین جاری است، هر بار از نو به شکوهی تازه می‌رسد.


 

کد خبر 2774414

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha