خبرگزاری کردپرس _ خیلی سریع، صریح و بیپرده میگویم که بخشی از قدرت پنهان در کرمانشاه، در اختیار «کلمهبهدستان» است. پیداست که در ساخت این واژه از اصطلاح «چوببهدستان» استفاده کردهام.
هر دوی این «مشاغل!» درآمد بالایی دارند و در عوض به ابزارهای پیچیدهای نیاز ندارند؛ تنها «چوب» یا «کلمه» کافی است. کار هردوی آنها ایجاد بلوا است، بهنفع بعضی و برای فراری دادن دیگران. محل اجتماع چوببهدستان، سکوی قهوهخانه و محل اجتماع کلمهبهدستان پلتفرم تلگرام است.
بسیاری از مدیران، به جای اتکا به مشاوران متخصص، حضور «کلمهبهدستان» را در کنار خود ضروری میدانند. کلمهبهدستان، کسانی هستند که با مهارت در بازی با واژهها، به ابزاری برای تثبیت قدرت برخی افراد تبدیل شدهاند. روی دیگر این تثبیت، تخریب دیگران است.
ماهعسل «کلمهبهدستان» دورههای تغییر و تثبیت دولت است. بزرگترین دامی که هر مدیر میتواند برای خودش پهن کند، برگزاری جلسات رسمی با مدیران اینچنین رسانههای غیررسمی است. همان دامی که «رضایی بابادی» برای خود پهن کرد. مدیری که در این دام گرفتار شود، بهجای راهبری استان در مسیر توسعه پایدار، پایداری خودش را در میان ضربات مشاورانش از دست خواهد داد.
در حال حاضر و از انباشت تجربهٔ مدیران قبلی، واقعیت با روایتهای سطحی و جذاب جایگزین و شرایطی فراهم شده که در آن همواره تخصص به حاشیه رانده و عوامگرایی به معیار اصلی تصمیمگیری و گفتمان تبدیل میشود.
این روند، نخبگان را به سکوت واداشته است. همانطور که نظریه مارپیچ سکوت توضیح میدهد، وقتی فضای گفتگو به نفع گفتمانهای سطحی و پوپولیستی تسخیر شود، نخبگان و صاحبنظران ترجیح میدهند خاموش بمانند. این سکوت اجباری نهتنها سرمایههای انسانی را فرسوده میکند، بلکه ظرفیتهای فکری و توسعهای را نیز از بین میبرد. اگرچه کرمانشاه، ویترین خوبی ندارد اما در پستوی آن اندیشمندان زیادی به انتظار نشستهاند
برای عبور از این بحران، بازگشت به اصل دانش و تخصص ضروری است. مدیران باید بهجای اعتماد به کلمهبهدستان، متخصصانی را انتخاب کنند که توانایی ارائه تحلیلهای عمیق و انتقادی دارند. رسانهها نیز باید از بازتولید روایتهای پوپولیستی فاصله بگیرند و فضایی ایجاد کنند که در آن حقیقت و تفکر انتقادی اولویت داشته باشد.
پوپولیسم معرفتشناسانه، اگرچه قدرت جذب بالایی دارد، اما سرانجام آن چیزی جز فرسایش فکری و عقبماندگی نیست. کرمانشاه، با تمام ظرفیتهای فرهنگی و تاریخی خود، نیازمند مقاومت در برابر این موج سطحینگری و بازگشت به مسیر دانشمحوری و تخصصگرایی است.
آینده این استان، به ساختن پلهای تازهای بستگی دارد که نخبگان، جامعه و دانشگاه را دوباره به هم پیوند دهد. تنها در سایه این پیوند، میتوان از گرداب پوپولیسم عبور کرد و به توسعه پایدار دست یافت.
نظر شما