یاخۆدا توونچی نەۆو حمامچی
خۆدا= خدا
یاخۆدا = ای خدا- خدا چنین کند!
توون= تون یا گلخَن – آتش خان یا آتش دان، جایی در زیر خزینۀ آب گرم حمام برای سوزاندن سوخت تا آب خزینه گرم شود
توونچی = تون تاب- شخصی که وظیفه اش نگهداری ازحمام و گرم نمودن آب بود
حمامچی = صاحب حمام- استاد حمامی و مدیرحمام
(خدا کند، تون تاب جای صاحب حمام را نگیرد!)
حمام(گرمابه) در گذشته بخشی از حوزۀ عمومی بود، گرمابه ها را معمولاً در کنارمساجد یا بازارمی ساختند. در یک حمام براساس میزان مشتری افرادی کار می کردند که بر حسب وظیفه ای که به عهده داشتند دارای عناوینی بودند مانند:
حمام چی – دلّاک – تونچی (تون تاب) – مشتمالچی و پادو
حمام چی همان صاحب گرمابه بود که مدیریت حمام را به عهده داشت، اورا استاد حمامی نیز می گفتند. شخصی موجه با ظاهری آراسته که ضمن نظارت بر کار سایر افراد شاغل در گرمابه و گفتگوهای صمیمی با مشتریان، پشت میزکوچکی می نشست و هنگام خروج افراد بهای حمام را دریافت می کرد. درتابلوی کوچک چوبی با قاب شیشه ای که پشت سرِ مدیر حمام نصب شده بود آمده بود که:
هر که دارد امانتی موجود / بسپارد به بنده، وقت ورود
گر که نسپارد و شود مفقود / بنده مسؤل آن نخواهم بود
درزمان های دورتر، گرم کردن آب حمام به وسیله هیزم، خس و خار و فضولات حیوانی انجام می شد، به این ترتیب که در حوض گونه ای (خزینه) ظرف نسبتاً بزرگی از جنس مس قرار می دادند که پر از آب بود، در زیر این خزینه تون حمام یا آتش خان قرار داشت که شب ها در آن آتش روشن می کردند تا آب برای صبحِ زود گرم شود . وظیفۀ انجام روزانۀ این کار به عهدۀ شخص تون چی یا تون تاب بود. تونچی همیشه دارای چهره ای سوخته از تَف گرما ودستانی دود اندود و سیاه بود. گاهی کسانی که پس از استحمام و پوشیدن جامه های پاک از حمام خارج می شدند در محوطۀ بیرونی اورا می دیدند(سالهای دورۀ ابتدایی را به یاد می آورم و ظاهر یک پارچه سیاه شدۀ تونچی زحمتکش گرمابۀ عمومی شهرکه در آن زمان سوخت تون حمامش نفت کوره بود وتنها چشمانی درخشان درهاله ای از دود پیدا بود و بس.)
وامّا پیام ضرب المثل …
جامعه چونان گرمابه، در حال گرما بخشی به نسل ها در طول عصرهاست،بدیهی است که بهینه بودن چرخشِ امور در جامعه ای رو به رُشد و بالنده ، وابسته به سپردن مسئولیت ها به افراد بر اساس لیاقت و شایستگی است و هرگونه آشفتگی در این حیطه و جابجا شدن نقش ها ، در بسیاری از موارد خسارات جبران ناپذیری را در پی داشته و خواهد داشت.
ناروا بودن تغییر جایگاه تونچی همیشه همراه دود و آتش با مدیر و مسئول حمامِ مُدام رُخ در رُخ مراجعین ومشتریان، به مفهوم برکشیدن کسی و یا فروکاستن دیگری نیست، گرما و پاکیزگی گرمابه در سایۀ پیشانی سوختۀ تون چی موجب لذت وصفای مراجعین می شود، اگرچه او نمی تواند از تون حمام به پشت میز مدیر گرمابه درآید و از مشتریان بخواهد تا کیف پول و یا اشیاء قیمتی خود را به او بسپارند.
یکی کاردیده درآتش خان و دیگری ورزیده در ارتباط با دیگران است.
نخواهی که ضایع شود روزگار / به نا کاردیده مفرمای کار (سعدی)
نقل است روزی در یک کشتی بین ناخدا(سکاندار) و مهندس ارشد(مسئول موتورخانه) بحثی در مورد اهمیت وبرتری کار یکی بر دیگری در هدایت کشتی پیش آمد. قرار بر این شد برای جواب پرسش مدتی جایشان را عوض کنند (ناخدا به طبقۀ زیرین کشتی رفته و مواظب موتور باشد و مهندس هم سکان را در دست گیرد)، هنوز چند ساعتی از این جابجایی نگذشته بود که ناخدا عرقریزان با سر و وضعی کثیف و روغنی بالا آمد و گفت: «مهندس سری به موتورخانه بزن. هر قدر تلاش میکنم، از موتورخانه سر درنمی آورم و کشتی حرکت نمیکند سرمهندس فریاد کشید: البته که حرکت نمیکند، کشتی به گِل نشسته است.
مولانا در دفتر سوم مثنوی دو بیت قابل تآمل دارد و می گوید روزی یک مرغ خانگی در مسیر عبورش به شتری رسید واز او دعوت کرد که به عنوان مهمان به خانۀ او برود، شتر پذیرفت امّا…
مرغ خانه اشتری را بی خِرَد / رسم مهمانش به خانه می برد
چون به خانۀ مرغ اشتر پا نهاد / خانه ویران گشت و سقف اندر فتاد
در این نکته که در جامعه نمی توان کسی را یافت تا از عهدۀ همۀ کارها برآید، درنظر و عبارت شکّی وجود ندارد اما در مقام عمل، به هردلیلی رعایت نمی شود و چنین است که سامان جامعه بهم ریخته و راه سوء استفاده باز و آشفتگی آغاز می گردد. باید حرمت تناسبِ خانه ها(جایگاهها و مسئولیت ها) و صاحب خانه(سرپرست و مسئول) درجامعه در مقام عمل و اجرا نگهداشته شده و رعایت گردد و نکات زیر که مندرج در این ضرب المثل لطیف ودر همان حال عمیقِ سرزمین هورامان است، مد نظر قرار گیرد.
*هیچ کس همۀ کارها را یکجا نمی تواند انجام دهد
*هرکس برای کاری مستعد و دارای آمادگی و علاقه است
*وظیفۀ نهادهای مختلف و مرتبط جامعه شناخت وشکوفایی استعدادها است
*باید از کارهایی که در توانمان نیست دوری کنیم
لاجرم بسیار بایسته و شایسته است که چون پیشینیان خویش بگوییم که: یاخۆدا توونچی نەۆو حمامچی
نظر شما