شورای شهر کرمانشاه مدتهاست دچار دو دستگی و شاید هم چنددستگی شده و همین موضوع باعث شده این مجموعه به پایینترین سطح اثرگذاری خود در معادلات توسعهای و عمرانی شهر برسد. البته تمام تقصیر هم متوجه شوراییها نیست. شهردار منتخب این شورا هم اعتقاد خاصی به اعضای موافق و مخالف این شورا ندارد. او نه امر و نهیها و توصیههای دو طرف را میپذیرد و نه در جلسات شرکت میکند.
در واقع به دلیل تفرقه و از هم گسیختگی شورای شهر، مخالفان و موافقان از اعمال نظرات خود در امورات شهر، ناتوان شده و عملا از دور مدیریتی خارج شدهاند و در این شرایط کارکرد و کارآمدی خاصی برای شهر و شهروندان ندارند.
به عبارتی شورایی که در اولین گام در تنظیم امورات داخلی خود ناتوان است به طبع هیچ نمیتوان از این مجموعه انتظار خاصی در مورد توسعه شهر داشت.
به نظر میرسد در این شرایط شوراییها یا باید به یک توافق و همگرایی مصلحتی برسند و به امورات شهر و شهردار رسیدگی کنند و یا به احترام شهروندان دسته جمعی استعفا بدهند؛ چون موافقان شهردار هم کارکرد مثبتی برای شهروندان نداشتهاند و کنشهای آنها طی این مدت بیشتر جنبه سرگرمی و وقت کشی داشته است.
شورای شهر کرمانشاه گرفتار یک مناقشه آشتی ناپذیر شده و این وضعیت با فلسفه وجودی این مجموعه که شور و مشورت است؛ منافات جدی دارد. در این شرایط راه اخلاقی این است که این افراد استعفا دهند و نوعی رستگاری را نصیب شورای فعلی کنند و از همه مهم تر اینکه این رویه تبدیل به یک سنت حسنه برای شوراهای به بن بست رسیده؛ شود.
نظر شما