١٠١ سال از آخرین تغییرات ژئوپليتیک در خاورمیانه میگذرد. در آن سال بین دولتهای فرانسه و انگلیس و با رضایت روسیه و بدون اطلاع اعراب بر سر تقسیم میراث امپراتوری عثمانی، توافقی سرّی منعقد شد که در پیشمقدمه آن قرارداد بریتانیا به اعراب وعده استقلال در برابر شورش علیه دولت عثمانی را داده بود؛ هرچند انگلیس به عهد خود وفا نکرد و روسیه نیز به علت رویکارآمدن کمونیستها در این کشور نتوانست از آن بهرهای ببرد و دولت عثمانی را تکهتکه کردند و جریان خلافتخواهی و بازگشت به دوران خلافت در سراسر جهان اسلام از هند و شبهقاره تا مصر و سواحل مدیترانه به راه افتاد و از درون همین جریان خلافتگرایی جریانات مذهبی به وجود آمد که بنمایه جریانات افراطی مذهبی فعلی جهان اسلام است. حال پس از یک قرن این منطقه در مواجهه زایشی غیرطبیعی در حوزه جغرافیای قومی در شمال عراق است. مسعود بارزانی، رئیس حزب دموكرات کردستان عراق، در نامناسبترین شرایط سیاسی کشور عراق اقدام به برگزاری نظرخواهی از مردم این منطقه به منظور جدایی از عراق و تشکیل دولتی مستقل در حساسترین منطقه خاورمیانه كرده است. این اقدام در حالی صورت میگیرد که مخالفتهای زیادی از داخل و خارج نسبت به آن وجود دارد؛ اما آشکار است که پرداختن به حساسترین نقطه تحریک جامعه قومی هرگونه مقاومت داخلی را برطرف و موانع بر سر راه آن را توجیه میکند. اگرچه انگیزه بسیاری از جنبشهای سیاسی صدساله اخیر جریانهای کُرد در منطقه خاورمیانه رسیدن به دولتی مستقل بوده است، هرکدام دارای ویژگیهای خاص خود بودهاند؛ ولی رفراندوم اخیر در کردستان عراق دارای شرایط ویژهای است که با توجه به حاشیههای داخلی و خارجی آن با دیگر جنبشهای قومی و حتی آنانی که تا نزدیکی دولتشدن رفتند، تفاوت دارد. نتایج این همهپرسی به دو دلیل از قبل پیشبینی میشد؛ اول اینکه رسیدن به دولت مستقل جزء آرمانهای قومی کردهای عراق است؛ بنابراین طرح آن از سوی هرکسی که باشد، مورد اقبال عمومی قرار میگیرد؛ دوم اینکه برگزاری چنین انتخاباتی از سوی دستگاهی برای تعیین حق سرنوشت خویش شبیه برگزاری آزمونی است که بدون حضور ناظر به عمل آید. طبیعی است که پیروز میدان در دو حالت فوق نمیتواند چندان هم احساس پیروزی داشته باشد. همهپرسی استقلال کردستان عراق در غیاب رهبر اتحادیه میهنی و تنها چند هفته پس از فوت نوشیروان مصطفی، رئیس جنبش اصلاحگرایانه تغییر، از طرف بارزانی مطرح شد. هرچند که این موضوع پیشزمینه قبلی و سابقه طولانی داشته است؛ ولی اعلام این وضعیت در شرایط فعلی که هنوز زنگ پایان داعش در عراق زده نشده و این کشور همچنان درگیر بحرانی منطقهای است، پروسه سیاسی عراق را با مشکل مواجه میکند. برخی احزاب و گروههای مردمی کردستان در مقابل برگزاری همهپرسی مقاومت کردند که با واکنش شدید برخی جناحهای حاکمیت اقلیم مواجه شدند و با ادبیاتی به دور از اخلاق سیاسی آنها را مورد شماتت قرار دادند که لاجرم در آخرین لحظات باقیمانده به زمان همهپرسی همگی تسلیم شدند و ...
حاضر نشدند شرف مبارزاتی خود را در فضای غبارآلود سیاسی به تندباد حوادث بسپارند؛ ولی آنچه مسلم است، این رفتارهای عتابآمیز پس از فروکشکردن حوادث همهپرسی موجب شکافهای عمیقی خواهد شد. از طرف دیگر جمعیت نخبگی و مستقل کردستان عراق را که معتقد به مبارزه با فساد بوده و مدافع اصلاح وضعیت اداری اقلیم هستند، با شیوهای غیردموكراتیک از مناصب قانونی خود اخراج کردند و آخرین مقاومتهای برخی همراهان خود را زیر پا گذاشتند تا مسیر برگزاری رفراندوم را هموار كنند. مجامع جهانی و دولتهای منطقهای و فرامنطقهای با ملاحظه شرایط عراق هریک بهنوعی برای مجابکردن بارزانی مبنی بر تعویق همهپرسی تلاش كردند؛ ولی با مخالفت بارزانی مواجه شد، دلایل رد پیشنهادها از سوی متولیان برگزاری همهپرسی برای دولتها و مجامع جهانی قانعکننده نبود. دلیل این مقاومت بیسابقه در مقابل درخواستهای خارجی و همچنین مقاومتها و انتقادات مشفقانه داخلی به منظور تعویق همهپرسی برگزاری رفراندوم تاکنون بر کسی آشکار نشده است. اما در داخل کردستان عراق دیدگاههایی وجود داشته و هنوز هم دارد که معتقدند بیش از دو سال است که مدیریت قانونی بارزانی بر اقلیم کردستان خاتمه یافته است و انتقاداتی جدی در این زمینه وجود دارد که نهتنها ریاست اقلیم به آن تمکین نکردهاند؛ بلکه با آنان برخورد شده که حاصل آن تعطیلی پارلمان محلی و اخراج منتقدان از مناصب پارلمانی خود بوده است. به اين طریق ریاست بدون پارلمان ایشان بر اقلیم کردستان ادامه یافت. به نظر میرسد نگرانی از قدرتگرفتن بغداد پس از داعش و ترس از نزاع قدرت در عراق و خطر برافراشتن پرچم مطالبات کردهای منطقه به وسیله پکک بهعنوان رقیب دیرینه بارزانی در شمال سوریه و همچنین فرار از بدهی چند میلیارددلاری اقلیم و برونرفت از بنبستهای شدید اقتصادی اقلیم و منکوبکردن منتقدان داخلی و از همه مهمتر فرار از مرگ سیاسی، بخشهایی از انگیزههای اعلام رفراندوم از سوی بارزانی در اقلیم کردستان است. فرضیات و گزارههای زیادی در پیشروی آینده اقلیم پس از همهپرسی وجود دارد. خوشبینانهترین آن تحقق اهداف رفراندوم و ایجاد واحد سیاسی با هویت قومی در همسایگی سه کشور منطقه با منافع متفاوت و نظامهای سیاسی متنوع است که با رعایت روابط حسن همجواری میتواند به حیات سیاسی خود ادامه دهد؛ ولی با اصرارهای متولیان همهپرسی و اعتراضات داخلی و خارجی که نسبت به آن تاکنون صورت گرفته، بعید است که روند طبیعی خود را طی کرده باشد. با این توصیف میتوان گفت این همهپرسی بدون پشتیبانی میسر نبوده است در این صورت باید گفت دولت آینده کردی وامدار و وابسته پا به عرصه سیاسی خواهد گذاشت. آمریکا و متحدانش در منطقه یکی از مظنونان اصلی این پشتیبانی هستند که این رویداد میتواند در قلمرو منافع آنان تعریف شود؛ در این صورت یکی از اهداف اصلی آمریکا در صورت موفقیت در ایجاد کردستان مستقل در شمال عراق، میتواند استقرار قسمتی از سیستمهای دفاع موشکی خود و تکمیل این سامانه موجود در ترکیه یا جایگزینکردن آن در منطقهای دیگر باشد. همچنین این سیستم میتواند مکمل سیستم گنبد آهنین اسرائیل و سیستمهای تاد و پاتریود آمریکا در راستای مهار ایران و روسیه در منطقه باشد. عمده وسوسههای این بازیگران منطقهای و فرامنطقهای که فراتر از استقرار سیستم دفاع موشکی است، سرزمین نفتخیز کرکوک بوده که مدفن بیش از ٤٠ درصد از ذخایر نفتی عراق است. ترکیه بهعنوان همسایه شمالی اقلیم کردستان، شریک تجاری روزانه بیش از یک میلیون بشکه نفت این منطقه است و با سرمایهگذاری ٣٥ میلیارددلاری در منطقه اقلیم، بهعلاوه ١٥ میلیارد دلار حجم تجاری در سال، بزرگترین استفادهکننده این شراکت خواهد بود. بازگشت ژنرالها و دیپلماتهای بازنشسته آمریکایی به صحنه اقتصاد نفتی اقلیم که قبلا در عراق خدمت کرده بودند، یکی از نکات شايان تأمل این سناریو است. عقد قرارداد چهارميلیارددلاری از طريق شرکت «روس نفت» که ٤٥درصد سهام آن متعلق به ریاستجمهوری روسیه است و همچنین امتیاز احداث خط لوله گاز طبیعی از اقلیم کردستان به بنادر روسیه، ارزش ریسک را برای این کشور بالا برده است. در این بین ایران به نسبت دیگر بازیگران در این صحنه، کمترین منافع اقتصادی را در اقلیم کردستان دارد. با این توصیف، بحران در حساسترین منطقه خاورمیانه اجتنابناپذیر است و بهتر است ملاحظات دقیقتری در مناسبات و روابط آتی صورت گیرد و حساب جامعه کردستان در شمال عراق را که وارثان نجابت و شرافت تمدن ایرانی هستند، از سوداگران ثروتهای آنان جدا شود. مردم نجیب کردستان عراق به خوبی میدانند که ایرانیها در کوران سخت مبارزه و آوارگی با آنان گریه کردند و این میهمانان ناپایدار که اینک در شادی مقطعی آنان میخندند، نمیتوانند برای آنان ماندنی باشند. به یاد داشته باشیم که نظام سیاسی جدید عراق را کسانی مانند جلال طالبانی ساختند که حتی حاضر به مرگ صدام بهعنوان قاتل هزاران عراقی هم نبود و با این کار زنگ پایان خونریزی را در عراق زد. ایکاش این تغییرات ازسوي افرادی همجنس اینان صورت میگرفت تا کردها را در رسیدن به جایگاه واقعیشان در منطقه خاورمیانه کمک میکردند؛ ولی اقدامات عجولانه در رسیدن به اهدافی مقطعی، همانند میوهای نارس خواهد بود که به کام کسی خوش نخواهد آمد و به نظر میرسد این زایش در منطقه حساس خاورمیانه غیرطبیعی بوده و اصلیترین دستاورد آن، رشد بیرویه جریانات هویتخواهی قومی ازجمله ناسیونالیسم عربی، کردی و ترکی در منطقه خاورمیانه خواهد شد و مشخص نیست حاصل این سزارین ژئوپلیتیکی در منطقه خاورمیانه چگونه مولودی خواهد بود و آیا زنده متولد خواهد شد.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما