اشرافیگری پدیده ای قبیح از نگاه عقل و شرع / محمد هادیفر

پی بردن به عمق معنی برخی واژه ها با توجه به بار معنایی گسترده آنان به سادگی امکان پذیر نیست.

این واژه ها گاه به قدری واضح اند که تفسیری جامع از آن نمی توان ارائه داد حتی برخی از آنها به قدری غنای معنایی دارند که دال و مدلولشان از پیوستگی ذاتی برخوردار است، مانند دود و آتش ، نورو روشنایی و... مثلا با مشاهده دود حتما آتشی هم در کنارش هست و یا وجود نور یقینا روشنایی را به دنبال دارد. واژه اشرافیگری نیز از آن جمله است. در مواجهه با این واژه دنیایی از معانی با بارهای مثبت و منفی در منظر آدمی تداعی می گردد فقر و تهیدستی و ظلم و اجحاف و تضییع حقوق واستضعاف و استکبارو.... این کلمه از جمله آنهایست که حسن و قبح عقلی و ابدی بر آن مترتب می باشد هر چند شرع نیز جهت آن را معنادار تر می نماید ولی دیدگاه هردو در این واژه نسبتا مساوی است. این واژه همچنان از ابتدای پیدایش بشر تا کنون قبیح و یا حسن بودن عقلی خود را از دست نداده است.

اشرافی گری در تاریخ

اشرافی گری فرهنگ منحطی است که خود را مشرف بر مردم می داند و مردم را از زاویه بالا می نگرد. به ظاهر از جنس مردم است ولی ذاتا از مردم فاصله دارد. تاریخ و کتب آسمانی خصوصا قرآن کریم مملو از قصص و سرگذشت واقعی اقوام و رسل و جوامع مترف (اشرافیگری) می باشد. صریح ترین آن را قرآن کریم در سوره هود یادآور شده است . ( اشراف کافر قوم او(حضرت نوح ) به او گفتند تو را جز انسانی همچون خود نمی بینیم. ما می بینیم که جز افرادی فرومایه و کوتاه فکر و ساده لوح کسی از تو پیروی نمی کند و تو را برتر از خود نمی دانیم بلکه دروغگویی بیش نیستید ( آیه 28)) قوم نوح نیت خیر خواهی او (نوح) را درک نکرده و او را سرزنش می کردند و می گفتند چرا باید از تو پیروی کنیم ؟ تو هم کسی مانند ما هستی با این توصیف که عده ای بیچاره و فقیر از شما پشتیبانی می کنند پس برتری نسبت بما نداری. و بدین سان نیات خیرخواهانه نوح نبی (ص) را بایکوت کرده و او را به «فقرپروری» و «فقر انگاری» متهم کردند. نوح نبی(ص) جوابی عمیق به این جماعت مترف همیشه حاضر در تاریخ داد // ای قوم من از شما در مقابل ابلاغ رسالتم هیچ پاداشی نمی خواهم بلکه پاداش من از جانب خداست و هرگز کسانی که به من گرویده اند و شما آنان را پست و فرومایه می پندارید طرد نخواهم کرد زیرا اینان مقربان درگاه حضرت احدیت اند و من شما را گروهی جاهل میدانم ( آیه 29)// .

در این آیات شریفه حضرت نوح نبی(ص) همانند دیگر انبیاء الهی رسالت خیرخواهانه خود را به مردم ابلاغ می کند و تلویحا اعلام می دارد رضایت عمومی جامعه هم برای من مهم است ولی این سبب نمی گردد که من از احوال این مستحقان خدمت غافل باشم چون سعادت جامعه در گرو این توجهات می باشد وسزاوار نیست و در شان رسالت الهی نمی باشد که از پرداختن به امورات محرومین و فقرا به صرف سرزنش و نکوهش مترفین غافل باشد. مترف یا همان خوی اشرافیگری در منظر عقلی و بدون مراجعه به شرع ذاتا مذموم و ناپسند می باشد تمامی عدالتخواهان و دعوتگران دینی و غیر دینی در مواجهه با پدیده اشرافی گری بی تفاوت نبوده اند و عمدتا برد اهداف متعالی خود را مرهون برخورد با این پدیده مخرب و ویرانگر محسوب نموده اند. تاریخ ریشه بسیاری از اضمحلال تمدن ها و جوامع ارزشی را ناشی از غرق شدن در دامان اشرافیگری می داند میزان موفقیت و محبوبیت افراد و جوامع الگویی در طول تاریخ متناسب با نحوه تعامل و مواجهه آنان با پدیده شوم اشرافیگری می باشد عدل و انصاف رافت و شفقت و دیانت و اخلاق و همه ارزش های انسانی در یک طرف و اشرافیگری به عنوان عنصری ویرانگر با همه رذائلش در طرف دیگر قرار دارد این رذیله اخلاقی همانند موریانه ای در پیکر وجودی بشر آشیانه کرده و هموار کننده راه های سقوط بشریت در همه اعصار و قرون بوده و می باشد. اشرافیگری دیوی هزار سر است که متناسب با شرایط موجود ابراز وجود می کند خاستگاه اصلی اشرافیگری قشر مدیران و حاکمان می باشد چون بر حسب حدیث معروف نبوی ، الناس علی دین ملوکهم (مردم بر دین ملوک خود رفتار می کنند) و یا حدیث مشابه آن از علی (ع) ، الناس بامرائهم اشبه منهم بآبائهم (مردم به حاکمان خود شبیه ترند تا پدران خود). در اینجا لفظ جمع بکار رفته که همه کسانی که مدیریت جامعه را به دست گرفته اند که تفسیر واقعی آن دولتمردان می باشد. آموزه ها و نصایح زیادی از سیره پاکان و انبیاء و اولیاء وجود دارد که در این مقال نمی گنجد ولی به یک برشی از تاریخ عدالت پروری علی (ع) دربرخورد با استاندار بصره اشاره می شود که عثمان ابن حنیف استاندار وقت که در ضیافت مجللی شرکت نموده بود را به شدت توبیخ نمودند و نوشتند: (ای پسر حنیف به من گزارش داده اند که در میهمانی مجلل یکی از سرمایه داران بصره حضور یافته اید و خوردنی های رنگارنگ برای تو آوردند.... گمان نمی کردم میهمانی کسانی را بپذیری که بر سر سفره آنان فقط ثروتمندان حاضر باشند. اندیشه کن درچه جایگاهی هستی و بر سر کدام سفره حاضر شده ای؟ سفره ای که از آن بوی اشرافیگری و دوری از ضعفا و محرومان به مشام می رسد برازنده استاندار و حاکم اسلامی نیست.

زمینه رشد خوی اشرافی گری در همه آحاد جامعه وجود دارد ملا و مترف و مکلا و چپ و راست نمیشناسد این ویروس مخرب در همه جا آشیانه می کند اگر چه استحصال ثروت و تمکن مالی مشروع منافاتی با مسئولیت ندارد ولی در طول تاریخ چند خدیجه کبری (س) سراغ دارید که ثروت خود را فدای ترویج عقیده اش کرده باشد؟ درکنارش چقدر زراندوزان و مترفینی را سراغ دارید که با ثروت خود ارزشهای دینی را هدف قرار داده و موحب انحطاط و نابودی جوامع دینی گردیده اند.

شکل گیری شخصیت افراد وجوامع از مدیران و حاکمان بعنوان الگوهای موثر امری ثابت شده می باشد مولوی شاعر پر آوازه ایران و جهان احادیث فوق را با هنرمندی خاصی دردفتر اول به نظم در آورده که متناسب حال و هوای این یادداشت بوده که چند بیتی را بدان مزین میکنیم.

حق تعالی عادل است و عادلان

کی کند استمگری بربیدلان

خوی شاهان در رعیت جاکند

چرخ اخضر خاک را اخضر کند

شه چوحوضی دان حشم چون لولها

آب از لوله روان در گولها

ور دل آن حوض آب شوراست و پلید

هریکی لوله همان آرد پدید

هرهنر کاستا بدان معروف شد

جان شاگردش بدان موصوف شد

این ابیات جان کلام را به درستی ادا نموده اند بسیاری از حاکمان که خود را با جامعه بیگانه می دانند مسیری به جز جایگاه دون اشرافی گری ندارند تنها تمسک به ارزش های دینی و رفتار به سیره صالحین وانبیاء و اولیاء خداوندیست که می تواند انسان های متمول و ثروتمند را از ورطه هلاکت نجات دهد.

نمود اجتماعی آسیب های اشرافیگری

شرایط اقتصادی وسیاسی جامعه ایران مصداقی واقعی از گزاره های فوق میباشد ظهور نوکیسه هایی بنام مسئولین مترف و بی درد در مقابل مردمی درد مند و گرفتارکه شکاف طبقاتی مانع شنیدن دردهای آنان می شود چون به گفته قرآن زخارف دنیا چشم و گوش مترفین را پر کرده و جایی برای شنیدن حرف محرومین و مستضعفین نمیباشد. متاسفانه مداحان سفله و مستفید از این خان کثیف مزید تاثیرات این ویروس ویرانگر اخلاقی شده اند که مفسر فرهنگ منحط اشرافیگری می باشند همان مداحانی که بار اصلی رواج این فرهنک منحوس را در طول تاریخ به عهده داشته اند.

بسیاری ازنارضایتی های کنونی ریشه در اشرافی گری و رانت خواری برخی مسئولین بی درد دارد هرچند که استحصال ثروت حلال از منظر اسلام امری مباح است و نحوه پیدایش آن متوجه صاحبان خویش میب اشد ولی مدیریت ثروتمندان بر جامعه ای که مردم از فقر و بیکاری رنج می برند تقابلات طبقاتی را به دنبال دارد بنابراین مدیریت با روحیات اشرافی گری موجب رشد عقده های اجتماعی گشته که مهار آن هزینه های زیادی خواهد داشت. مدیری که تعداد صفرهای ثروتش قابل شمارش نمی باشد چگونه می تواند یارانه ای 45هزارتومانی محرومان و جوانان گرسنه ای که ده ها سطل زباله را برای لقمه نانی جستجو می کند درک کند؟ سزاوار نیست حکومتی که پایه و اساس آن پابرهنگان و مستضعفین جامعه بودند، توسط مترفین بی درد وبیگانگان با الام مردم اداره شود.

کد خبر 62177

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha