«تمام پیشبینیهایم نادرست از آب درآمده و حالا در آستانه عید هیچ درآمدی ندارم! سه ماه است اجاره منزل عقبافتاده، لیست بدهیهایم به خواروبارفروشی محل، سر به فلک کشیده، مدتهاست بچههایم با لباس و کفش کهنه به مدرسه میروند و آنیکی فرزند سربازم در شهر غریب و دور، با سیلی صورتش را سرخ نگه میدارد و به خاطر گرانی بلیت اتوبوس، مرخصیهایش را یکی پس از دیگری لغو میکند! همه امیدم به بازار عید بود تا بلکه کمی از زیر فشار مخارج و بدهی کم کنم که بیشتر از ترس از مأموران سد معبر و تورم و گرانی، این ویروس خدانشناس زندگیام را نابود کرد. همهجا اطلاعیه زدهاند که از دستفروشان خرید نکنید، مگر دستفروش انسان نیست، نان نمیخورد؟ زندگی ندارد و....». صدایش پر از بغض و مالامال از ناامیدی است؛ شغلش فلافل فروشی است، در دکهای کوچک در یک جمعه بازار محلی! بازارش کساد و بی رونق.«...!
درب زندگی روی پاشنه کار میچرخد. کار نباشد دری نمیچرخد و کُمِیت مخارج زندگانی لَنگ میزند. همه مردم که دکان ندارند. برخی محل کسبشان روی یک دو متر زمین خداست؛ کنار پیادهروها، حاشیه میدانها و گذرگاههای ترجیحاً پر رفتوآمد است. آنها نه یک نفر نه صد نفر بلکه بالای ۲ تا چند میلیون نفرند که قسمتی مهمی از بازار غیررسمی خدماتی کشور را میگردانیده و روزگاری گردش مالی ماهانه ۱۵۰۰ تا ۱۵ هزار میلیارد تومان داشتند اما این روزها به فلاکت و بدبختی بیسابقهای گرفتار آمدهاند!
مدتهاست دستفروشی یکی از مهمترین مشاغل خدماتی محسوب میشود که نیاز بسیاری از خانوارها را برآورده میکند. دستفروشی پناهگاهی اجتماعی برای حفظ شرافت و تبدیل نشدن قسمت زیادی از هموطنان به افرادی که دست به دزدی و جیببری میزنند.
آمارها نشان میدهد که بیش از ۶۵ درصد دستفروشان، متأهل و دارای دو فرزند یا بیشتر هستند این در حالی است که بهطور میانگین، کمتر از یکمیلیون تومان در ماه درآمد دارند.
مسئولان امر تعداد افراد شاغل ولی بیمه کشور را حدود ۶ میلیون نفر از ۲۳ میلیون شاغل در کشور میداند. دستفروشی ازجمله همین ۶ میلیون شغل محسوب میشود که در زمره مشاغل غیررسمی طبقهبندی میشود.
۹۵ درصد دستفروشان در تهران را نیازمند دانسته که به دلیل عدم وجود نگاه عدالت محور در جامعه به این شغل روی آوردهاند. آیا جمعآوری و یا ایجاد مانع در مسیر کاسبی دستفروشان، بهمنزله افزودهشدن بر تعداد کسانی نیست که به تکدیگری و یا سایر جرائم و مشاغل زیرزمینی و غیرقانونی روی میآورند و در پیچوخم نیازهای اولیه خود و خانوادههایشان قرار دارند.
بخش غیرقابلانکاری از اقتصاد شهری توسط همین دستفروشانی میچرخد که بهراحتی این روزهای علاوه بر تهدید مراجع قانونی و مأموران سد معبر و غیره، در زیر فشار هشدارهای شهرداری و بهداشت و غیره برای عدم خرید از دستفروشان و دوره گردان هستند!
بیکاری، بیپولی، رشد شهرنشینی، ناتوانی در ایجاد شغل رسمی، نابرابری و فقر سیاستهای اقتصادی غلط، ساختار اقتصادی بیمارگونه، تحریمهای ظالمانه، کم شدن تعداد مشاغل، تعطیلی بنگاهها و کارخانهها و کاهش قدرت معیشت افراد موجب شده تا در سالهای اخیر دستفروشی بهعنوان بخش بزرگی از اشتغال غیررسمی در سطح جامعه گسترش یابد و جوانان، زنان سرپرست خانوار و حتی کودکان برای رفع نیازهای معیشتی خود و کمک به اقتصاد خانواده به سمت دستفروشی بروند.
براین اساس این روزها که برخی «سیاستگذاران» به بهانه کرونا، در فکر تخته کردن منبع درآمد این قشر ضعیف و نیازمند جامعه بهبهانه شیوع «ویروس کرونا» و امثالهم هستند؛ ما بهعنوان دولت، بهعنوان تأمین اجتماعی، بهعنوان شهروند، بهعنوان هموطن، بهعنوان همشهری، بهعنوان بستگان، بهعنوان صاحبخانه، بهعنوان مغازهدار، بهعنوان یک انسان و با هزار عنوان غیر از دستفروش چه فکری بهحال میلیونها خانوادهای کردهایم که بدون درآمد حاصل از دستفروشی، حتی نانی برای خوردن در سفره ندارند! آیا این امر به معنای ایجاد تهدیدهای جدی دیگر در سایر شئون زندگی اجتماعی ما نیست؟
پس بجاست که در این روزهای سخت و دشوار منتهی به عید، به هر طریق که «سلامتی زندگیامان» درخطر نباشد بهیاری این قشر ضعیف از جامعه بشتابیم تا حداقل دود آجر کردن رزق و نانشان، به چشمان خودمان نرود؛ اصلاً بیخیال انسانیت! بخاطر خودمان، نان دستفروشان را آجر نکنیم، چشمانی منتظر در خانههایشان، همه امیدشان چند خرده خرید من و شماست.
نظر شما